در آرزوی سوپ مخصوص سرآشپز


یادداشت وبلاگ – صفورا بیانی

صعود راحت به جام جهانی آن‌قدر شیرین و دلپذیر بود که برای چند دقیقه فکر کردم دارم توی اروپا زندگی می‌کنم؛ بدون استرس، بدون دغدغه، بدون چالش دقیقه ۹۰. یک مسیر طبیعی که با اقتدار پیش می‌روی و تهش لذتش را می‌بری.

حالا ممکن است یک‌کمی کسل‌کننده باشد، مثلا در مقایسه با بازی استرالیا که آخرین گل صعودمان در آخرین بازی نجات، آن هم در آخرین دقایق به ثمر رسید. در این بازی وقتی تیم حریف در دقایق آخر ضربه ایستگاهی گرفت، توی دلمان گفتیم: «حالا فوقش گل می‌خوریم دیگه، سه تا بازی بعد رو که هنوز داریم.» در عوض به سطوح جدیدتری از هیجان رسیده‌ایم؛ مثل شب گروه‌بندی تیم‌ها در جام جهانی و تک‌تک بازی‌ها با تیم‌های رقیب. شاخ غول جدیدمان دیگر شده صعود از دور مقدماتی جام جهانی.

در آرزوی سوپ مخصوص سرآشپزدر آرزوی سوپ مخصوص سرآشپزصعود تیم ملی به جام جهانی قطر

می‌دانم که کیلومترها فاصله داریم از حرفه‌ای شدن فوتبال و به‌خصوص مدیریت آن، اما این بازی‌های بدون استرس اخیر یک جورهایی طعم آن را می‌داد. مثل یک سوپ آماده که خیلی با سوپ جاافتاده سرآشپز فاصله دارد، اما به‌هرحال برای یک بیمار می‌تواند بهترین سورپرایز باشد؛ گرم و دلپذیر. این صعود راحت هم برای ما حکم یک مزه مصنوعی را داشت. پیروزی‌ای که بدون مدیریت کلان به دست آمده و می‌دانیم که موقتی است و بیشتر به بازیکنان و مربیان و کلا ترکیب تیم حاضر بستگی دارد تا خدایی نکرده برنامه‌ریزی روسای فدراسیون. اما هر چه هست، به‌هرحال طعم پیروزی دارد. آن هم در شرایط باخت‌های پی‌درپی روحی و روانی که به دنبال بحران مدیریت در کشور هر روز تجربه می‌کنیم. یادمان نرود که مهم‌ترین اصل حرفه‌ای شدن تداوم است و تداوم تلاش یعنی تداوم پیروزی.

درنهایت امیدوارم روزی برسد که روزمره‌هامان چه ورزشی، چه ملی و چه شخصی، پر از طعم حرفه‌ای باشد؛
یک سوپ غلیظ و خوش‌عطر که ساعت‌ها برایش وقت صرف شده، نه یک سوپ آبکی که از سوپ بودن فقط داغ و آبکی بودنش را دارد.

نویسنده: صفورا بیانی

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۴۸




ببینید: خاطره‌بازی دهه شصتی با مارادونا!