لعنت گلدون

حامد یک روزنامه‌نگار است که سال‌ها پیش در یک پیرایشگاه مردانه به نام گلدون کار می‌کرده و حالا به آنجا برگشته تا در کنار کار روزنامه‌نگاری کمک خرجی برای خود داشته باشد. این اتفاق با انتخابات سال ۸۸ و ماجراهای بعد از آن همزمان می‌شود. حامد که گویا در کنار روزنامه‌نگاری فعالیت سیاسی هم دارد در روزهای پرآشوب انتخابات ۸۸ فعالیت‌های مرموزی از خود نشان می‌دهد که باعث نگرانی و شک دو آرایشگری که صاحب مغازه هستند، می‌شود.
لعنت گلدون در فضای سال ۸۸ می‌گذرد اما نگاهی به بیرون و اتفاقات آن ندارد و واکنش آن اتفاقات به فضای زندگی اجتماعی افراد است. این رمان را شاید بتوان در رده رمان‌های سیاسی اجتماعی دانست. داستان از زبان شخصی روایت می‌شود که در نوجوانی در آن آرایشگاه پادو بوده است. کسی که آن روزها را در حاشیه دیده و حالا به اهمیت ماجراها پی برده است.
داستان تلاش دارد بدون ورود به ماجراهای انتخابات ۸۸ اثر آشفتگی فضای سیاسی و اجتماعی ایران در آن دوره را بر روی افراد عادی و تا حدی بی‌تفاوت به ماجراهای سیاسی نشان دهد. ریتم روایت‌های داستان سریع و اتفاق‌ها به سرعت باعث دگرگونی فضای داستان می‌شود.
هیچ‌کدام از شخصیت‌های محوری داستان به جز حامد (روزنامه‌نگار داستان) ارتباطی با سیاست ندارند و حتی به طرز هولناکی از این فضا گریزانند اما هرچه تلاش می‌کنند از ماجراهای آن روزهای پرالتهاب کشور در امان باشند بیشتر درگیر ماجرا می‌شوند.