5 آیین باستانی برای پیش‌گیری از زامبی‌شدن مردگان و یکی برای زامبی کردنِ آن‌ها!


5 آیین باستانی برای پیش‌گیری از زامبی‌شدن مردگان و یکی برای زامبی کردنِ آن‌ها!

به‌نظر می‌رسد که وحشت از زنده‌شدنِ اجسادی که تهدیدی علیه زندگی هستند در تخیلِ جهانی ریشه دارد. درحقیقت، جوامع باستانی آیین‌های تدفین را به منظور پیش‌گیری از زنده‌شدنِ ناخوشایندِ رفتگان عزیز‌شان و بازگشت آن‌ها به جهان زندگان ترتیب می‌دادند.

درحالیکه آیین‌های تدفینِ اخیر ـ از تشییع‌های ساختگی که مردمان کره جنوبی را وادار می‌کند با ترس‌های وجودی مواجه شوند گرفته تا تبدیل کردنِ خاکسترِ انسان‌ها به مواد مغذی برای درختان ـ نشان می‌دهند که روابط ما با مرگ در حالِ بهبود است، اما به‌نظر می‌رسد که اغلب آدم‌ها با یک داستان خوب زامبی به وجد می‌آیند.

باتوجه به اینکه به‌نظر می‌رسد قدیمی‌ترین محلِ تدفین شناخته‌شده در جهان [مکانی ۷۸۰۰۰ ساله در آفریقا]دارای اهمیتِ آیینی زیادی بوده است، می‌توان با قطعیت گفت که مرگ (و پس‌از‌آن) همواره مشغله ذهنی انسان‌ها بوده است.

5 آیین باستانی برای پیش‌گیری از زامبی‌شدن مردگان و یکی برای زامبی کردنِ آن‌ها!

به‌میخ‌کشیدنِ مردگانِ بی‌قرار در ترکیه

رومی‌های باستان اغلب از میخ در گورستان‌ها استفاده می‌کردند. برطبقِ نویسندگانِ یک مطالعه اخیر، میخ معمولاً هدفی سودمند داشته و آن محکم کردنِ در تابوت بوده است. البته معمولاً.

محققان باور دارند که میخ‌های خمیده منحصربه‌فردی که در یک گودال مرده‌سوزی در ترکیه پیدا شده‌اند، درواقع تجسمِ «موانع جادویی» هستند که مردگان را سرجای‌شان محکم می‌کردند و از دوباره برخاستنِ آن‌ها پیش‌گیری می‌کردند. درست است، ممکن است که بگوییم این میخ‌ها به عنوان طلسم برای محافظت از مردگان در اطراف پراکنده می‌شدند، اما دانشمندانِ بلژیکی با استناد به شواهدی مثلِ اینکه این میخ‌ها احتمالاً در روی تلی از هیزم‌های درحالِ سوختن قرار داشته‌اند (به‌خاطر تغییر رنگ‌شان) و با لایه‌هایی از آهکِ جامد پوشانده شده بودند (که به عنوان لایه محافظتی میخ‌ها عمل می‌کرد)، می‌گویند که این مراسم احتمالاً مراسمِ سرکوب کردنِ زامبی‌ها بوده است. آن‌ها نوشته‌اند:

«ترکیبِ میخ و آجر برای مهار کردنِ مردگان با اثرِ مهروموم‌کنندگیِ آهنگ قویاً ترس از مردگانِ بی‌قرار را نشان می‌دهد. فارغ‌از‌اینکه علتِ مرگ اسرارآمیز یا ناشی از حادثه بوده یا صرفاً درنتیجه یک بیماریِ مسری یا تنبیه رخ داده بوده است، به‌نظر می‌رسید که مرده قصد انتقام‌گرفتن داشته و زندگان نیز از بازگشتِ متوفا در وحشت بودند.»

ازگوربرخاستگان در یونان

در جوامع مدرن بینِ متافیزیک و زیست‌شناسی مرزی واضح وجود دارد که ظاهراً در یونان باستان وجود نداشته است. اعتقاد به اینکه مردگان در میانِ زندگان قدم می‌زنند، دانشی رایج در یونان باستان بود و ردپای آن را در ادبیاتِ به‌جای مانده از دوران می‌توان به وفور دید. این مردگانِ زنده را به عنوانِ «ازگوربرخاسته» می‌شناختند؛ و باید بدانید که یونانیان تلاش زیادی می‌کردند تا این افراد را واقعاً بکشند. راه‌های زیادی برای تبدیل‌شدن به فردی با آینده بدونِ مرگ وجود داشت. سرنوشتِ آدم‌های نامحبوب و عجیب از‌گور‌برخاستن بود. متولد شدن در روزی نحس نمی‌توانست خبر خوش‌یمنی برای‌تان باشد؛ و اگر هفتمین فرزند بودید که دیگر قید همه‌چیز را باید می‌زدید، چون حتماً سرنوشتان ازگوربرخاستن بود. حتی اگر از همه این تله‌ها قسر دررفته بودید تا ازگوربرخاسته نباشید، اگر در روز مرگ‌تان حشره‌ای جسدتان را نیش می‌زد، آن‌وقت حتماً تبدیل به ازگوربرخاسته می‌شدید.

اجسادی که در یک کلونیِ یونانی در جنوب‌شرق سیسیلی کشف شده‌اند، نشان می‌دهند که یونانیان چطور اجساد را مهار می‌کردند تا دوباره زنده نشوند: به‌وسیله کارگذاریِ سنگ‌های آسیای بزرگ روی سر و بازو‌های متوفا مانع از آن می‌شدند که مردگان بخزند و خودشان را به سطحِ زمین برسانند. هم‌چنین شواهدی از تدفینِ رایج اروپایی با عنوانِ «تدفینِ روبه‌شکم» در یونان وجود دارد که مردگان را وارونه می‌خواباندند؛ بنابراین اگر اجساد تصمیم می‌گرفتند زمین را بکنند، تنها مسیری که می‌توانستند بروند، اعماق زمین بود.

پایین‌آوردنِ فک در ایرلند

ازگوربرخاستگان فقط در امپراتوری سیسیلی در یونان گشت‌وگذار نمی‌کردند. آن‌ها مسیری طولانی را پیموده و به ایرلند هم رسیده بودند، جاییکه دو اسکلت با دهان‌هایی پرازسنگ‌های بزرگ متعلق به قرن هشتم در آن پیدا شده است. حتی در یکی از موارد به نظر می‌رسد که فکِ جسد در رفته است. ایرلندی‌ها به‌جای آنکه مردگان را از سینه و بازو به زمین میخ کنند، باور داشتند پر کردنِ دهان با تخته‌سنگ از خروج ارواح خبیث از روزنه مورد علاقه‌شان جلوگیری می‌کند.

کریس رید، باستان‌شناس و رئیس تکنولوژی کاربردی در مؤسسه تکنولوژیِ اسلایگو در ایرلند، می‌گوید، دهان «به مثابه پورتالِ اصلِی خروج روح از بدن در هنگام مرگ نگریسته می‌شد. برخی‌اوقات، روح می‌توانست دوباره به بدن بازگردد و مرده زنده شود یا روحی شیطانی می‌توانست از طریق دهان وارد شود و مرده را دوباره به زندگی باز گرداند.»

آخرالزمانِ زامبی‌ها در انگلستان

در سراسر دریای ایرلند، انگلیسی‌ها شانسِ خودشان را با سنگ امتحان نکردند. مطالعه‌ای که با آنالیز ۱۳۷ استخوان در سال ۲۰۱۷ انجام شده است، نشان می‌دهد که سوزاندن، مثله‌کردن و قطع‌کردنِ سر در این ناحیه رخ می‌داده است. درحالیکه ارزیابی‌های اولیه به آدم‌خواری اشاره می‌کرد، اما تحقیقات نهایتاً به این نتیجه رسید که این اعمال در راستای سرکوبِ ازگوربرخاسته‌گان صورت می‌گرفته است. این گورستان در روستانی متروکه در شمال یورکشایر قرار دارد که طی دو قرن چندین عملِ مثله‌کردن روی اجساد آن رخ داده است. تحلیل‌هایی که روی دندان‌ها صورت گرفته نشان می‌دهد که این افراد بومی بودند که این حدس که خارجی‌هایی بودند که به این محل تجاوز کرده و کشته شده بودند را رد می‌کند. حتی گیج‌کننده‌تر آن است که این مردگان از چندین نسل مختلف در داخل گودالی پرتاب شده‌اند که اشاره‌ای به پیش‌بینیِ آخرالزمانِ زامبی‌ها در جامعه آن‌ها دارد.

درحالیکه محققان می‌پذیرند رمزگشایی از این مورد کار دشواری است، اما درنهایت باور دارند که نگه‌داری این مردگان در یک گودال در کنار هم در راستای اعمال بیش‌ترین محدودیت برای جمعِ زامبی‌ها بوده است.

گوردخمه‌

شاهکارِ هرودوت از قرن پنجم میلادی نخستین منبعی است که به مراسمِ آیینی تدفین زرتشتیان با عنوانِ دخمه اشاره کرده است. گوردخمه قبری مترفع است که جسد به منظور پیش‌گیری از تماس با عناصر مقدس زمین، آتش و آب در آن جای می‌گیرد.

اجساد در معرض هوا قرار می‌گیرند و لاشخور‌ها و حیوانات مرده‌خوار از گوردخمه بالا می‌روند یا بر آن فرود می‌آیند تا خودشان را به مهمانی دعوت کرده باشند. نکته این بود: لاشخور‌ها با تمیز کردنِ استخوان‌ها احتمالِ اینکه جسد با ناسو یا اهریمن آلوده شود را کاهش می‌دهند. وقتی که جسد خوب از پوست، عضله و اندام‌های داخلی تمیز شد، بقایای آن در گودالی در مرکزِ گوردخمه انداخته می‌شود تا کاملاً تجزیه شود. برطبقِ دکترینِ زرتشتیان، گور‌ها و برج‌ها درنهایت باید تخریب شوند تا اطمینان حاصل شود که چیزی ار روحِ شیطان باقی نمی‌ماند که بتواند دوباره به زمین بازگردد.

امروز، ایرانیان مدرنِ زرتشتی یا اجسادشان را دفن یا آن‌ها را می‌سوزانند. زرتشتیان پارسی در هند هم‌چنان گوردخمه‌های مقدسی دارند و اجساد را در معرضِ خورده‌شدن توسطِ کرکس‌ها قرار می‌دهند. البته با کاهشِ تعداد جمعیت کرکس‌ها در هند آن‌ها مشکلاتِ زیادی دارند.

زامبی کردنِ زندگان در هاییتی

آیین‌های قبلی به منظور بازداری از تهدید شدنِ زندگان توسطِ زامبی‌ها ایجاد شده بودند. حالا اگر افراد را به منظورِ زامبی کردن دفن کنند چه؟ وودوو‌های هاییتی در این کار تخصص دارند.

بوکورها، یا وودوو‌های هاییتی، پودری متشکل از بقایای انسان، حیوان و گیاه را درست می‌کنند. آن‌ها سپس این ماده را به کمکِ دارت یا دود به بدنِ قربانی وارد می‌کنند که خیلی سریع قربانی را در وضعیتی شبیه‌به‌مرگ وارد می‌کند. فرد به سرعت مرده اعلام و بدنِ او دفن می‌شود. بوکور‌ها سپس آیینی اجرا می‌کنند و جسد را دوباره از داخل خاک بیرون می‌آورند. بعد مراسم دیگری اجرا می‌شود. جسد به عنوانِ «زامبیِ گوشت» زنده می‌شود و جادوگرانِ بوکور روح او را تسخیر می‌کنند. روز بعد، جادوگران مراسمِ «زامبیِ خیار» را اجرا می‌کنند که طی آن مخلوطی توهم‌زا وارد بدنِ احیا‌شده می‌شود که توانایی صحبت کردن را از او می‌گیرد و حافظه‌اش را پاک می‌کند. از آن زمان، زامبی به برده بوکور تبدیل می‌شود تا برایش کار‌های کشاورزی و عملیاتِ ساخت‌وساز انجام دهد و تا زمانِ مرگِ جادوگرِ بوکور در اسارت او بماند.

در دهه ۱۹۸۰ کلرویوس نارسیس بعد از آنکه ۱۸ سال از تدفینش به این شکل گذشته بود دوباره به روستایش برگشت. خواهرش آنجلینا این مراسم که به نظر افسانه می‌آمد را تأیید کرد. این داستان یک گیاه‌شناسِ قومی به نام وید دویس را متقاعد کرد تا چندماهی را در هاییتی بگذراند و سعی کند بفهمد چه چیزی واقعاً انسان‌ها را در هاییتی تبدیل به زامبی می‌کند.

دیویس با یک بوکور دوست شد و درنهایت رازِ این ماده شمنی را پیدا کرد. این معجون حاوی رتیل، مارمولک، کرم دریایی، استخوان انسان و ماهی خشک بود. آخرین ماده ـ ماهی خشک ـ سرشار از سمِ تترودوتوکسین بود، همان سمی که ماهیِ فوگو را به یک غذای لذیذِ خطرناک در ژاپن تبدیل کرده است. همان‌طور که فقط تعداد معدودی از ژاپنی‌های شجاع بعد از خوردنِ این ماهی جان‌شان را از دست می‌دهند، همین تعداد محدود هم در نتیجه شیوه بوکور‌ها در هاییتی می‌میرند.

دیویس ادبیات ژاپن را جستجو کرد و دریافت که مثال‌هایی از آدم‌های ماجراجویی وجود دارد که بعد از آنکه این غذا را در ژاپن خورده‌اند زنده‌به‌گور شده‌اند ـ درست مثلِ نارسیس. مقادیرِ درستی از ماهیِ فوگو فقط تجربه‌ای نزدیک‌به‌مرگ ایجاد می‌کند و این وضعیت می‌تواند تا نزدیک به یک هفته باقی بماند؛ و این یعنی اگر یک خارجی در اجتماعِ هاییتی باشید، ممکن است یک‌دفعه «زامبی» شوید و ببینید دارید روی زمین‌های کشاورزی بیگاری می‌کنید!

منبع: راهنماتو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه تاریخی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن برای فارغ التحصیلی پیش دبستانی