روایت نابودان


روایت نابودان

آن کس که در تمامی رنگ ها به تبحّر رسیده است؛ منشوری دارد بر لب ها، وَ سیلِ برنواخت افتاده که نور می شکند، گل های این شهر را، در باد کاشته ست و پنجره های هفت رنگ. هر چند این قصر بزرگ است؛ راوی می...

آن کس که در تمامی رنگ ها
به تبحّر رسیده است؛
منشوری دارد بر لب ها،
وَ سیلِ برنواخت افتاده
که نور می شکند،
گل های این شهر را،
در باد کاشته ست و پنجره های هفت رنگ.
هر چند این قصر بزرگ است؛
راوی می داند با قهر،
نقشه ی اتاق یا دشنه ای که بر زخم ها افتاده را
در کجای زمان، تعبیه خواهد کرد.



امید