بدون تو


بدون تو

بدون تو چگونه سر کنم این روز و شبها را ندانی شور و حالم را، ندیدی تاب و تب ها را من ازچشمِ تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن تو جویی از درون من چرا، دائم سبب ها را؟ تپش های جنون آمیز در نبض منی آری...

بدون تو چگونه سر کنم این روز و شبها را
ندانی شور و حالم را، ندیدی تاب و تب ها را

من ازچشمِ تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن
تو جویی از درون من چرا، دائم سبب ها را؟

تپش های جنون آمیز در نبض منی آری
مرا دیوانه پنداری ،گزیدم بس که لبها را

خیال بوسه می پیچید در ذهنم چو می دیدم
تو در آیینه یک دم غنچه کردی آن رطب ها را

اگر چه عشق ورزیدن هزار آداب و فن دارد
ولی من دوست می دارم ادای بی ادب ها را

تو شیرینی، تو لیلایی، تو ویسی یا که عذرایی
تو تنهایی بدست آورده ای کل لقب ها را

طلبکارم من از دنیا یکی مثل تو را بی شک
تو باشی داده دنیا پس تمام آن طلب ها را

نگاهی کن به فتوای دلم، واجب ترینی تو
حرام اعلام می دارم مباح و مستحب ها را

شهرام آذین
تضمین حافظ
تاریخ 3 5 1421



رازگشایی از ناپدید شدن ناگهانی صدها ستاره در آسمان!