محراب از ریشه حرب به معنای «محل مبارزه با شیطان» و در اصطلاح «جایگاه ایستادن امام در مسجد» است. محراب جایی در مسجد است که امام و یا پیش نماز در هنگام اقامه نماز در آن می ایستند، محراب در گوشه قبله مسجد قرار دارد که باید به سمت قبله باشد.
درزمان پیامبر به موضعی در مسجد که آن حضرت درآنجا اقامه نماز میکرد، محراب اطلاق میشده است . درزمان عثمان این مکان به صورت طاقنمایی با طاق هلالی تبدیل گردید و محرابهای بعدی نیز به همین شکل ساخته شدند. دراین پژوهش به این نتیجه رسیدیم که محراب از لحاظ شکلی و همچنین مصالح و هنرهای کاربردی دارای یک سیر تحولی بوده که دراین سیر تحولی گاهی تحت تاثیر معماری قرار داشته و گاهی هم زمان با سیر تحول معماری تحول پیدا کرده و گاهی از بعضی جهات مانند تزئینات بر معماری تاثیر گذاشته است.
در طی دورههای مختلف، محراب با هنرهایی مانند گچبری، حجاری، چوب کاری، آجرکاری و کاشیکاری در قالب کتیبهنگاری، نقوش و اشکال تزیینی مزین میشده است. محرابها به علت قرار گرفتن در اماکن سرپوشیده کمتر ویران شدهاند و بهعنوان آثاری شاخص برجای ماندهاند. به همین دلیل، آنها میتوانند معرف هنر و معماری زمان خویش و سیر تحول آن باشند.
در این مطلب می خوانید :
معانی متعدد محراب مسجد
جنگاور و شجاع: نمازگزار با شیطان جنگ میکند و با حضور قلب با نفس مبارزه میکند.
دوری از دیگران / جدا بودن: گاهی آن را جایگاه بزرگان دانستهاند که باید از مردم عادی جدا باشد.
بالای خانه و بهترین محل در آن: بلندترین اتاق در ساختمان، صدر مسجد، صدر اتاق و بهترین جای خانه است.
بیشه و معمای شیر: این لقب به خاطر گوشهنشینی شیر آمده است. زیرا در جایی که دور از دسترس باشد، جایگاه خود را میسازد.
محل عبادت: قصر یا فرورفتگیهایی که در معابد قرار میدهند و مجسمه در آن قرار دارد.
معنای غیردینی محراب: یک سکوی برجسته و جایگاه پادشاه در کاخ است.
منشأ یا خاستگاه محراب مسجد کجاست؟
در مورد منشأ محراب مساجد نظرات مختلفی مطرح شده است. برخی منشأ آن را محراب کلیسا میدانند. برخی تاقچه کنیسهها و حتی برخی محراب را برگرفته از نیزهٔ پیامبر میدانند که هنگام نماز آن را بر زمین میزد. تا مدتها تصویر این نیزه بر روی سکههای دوران اموی ضرب میشد. برخی معتقدند محراب با فرورفتگی جایگاه پادشاهان در کاخ مرتبط است. البته باید گفت محراب ابتدا در کاخ بود و کارکرد غیردینی داشت و سپس وارد مساجد شد.
شرق شناسان و مورخان تاریخ هنر دو منشأ برای محراب مساجد بیان میکنند: تاقنماهای بودائی و محراب مسیحی. اگر خاستگاه محراب مسجد، محراب کنیسه، کاخ و کلیسا باشد، ابتدا باید کارکرد محراب در این مکانها مورد مطالعه قرار بگیرد.
کاخ
به فرورفتگی تاقچه مانندی که در مکانهای مذهبی محراب نامیده میشود، در کاخ صدر میگویند که جایگاه پادشاهان است. برخی منشاء محراب را همین صدر میدانند. پس انتخاب چنین شکلی برای تعیین جای استقرار پیامبر طبیعی مینمود. لذا صدر و محراب جنبۀ نمادین داشتند. محراب را متعلق به کسی میدانند که مقام و جایگاه آسمانی دارد. صدر را جای کسی میدانند که مورد حمایت آسمان است، شاه. این نظریه نیز اینگونه بیان میکند که محرابی که در کاخ صدر نامیده میشد، عنصری شاهانه بود که محل تجلیل پادشاه محسوب میشد.
محراب در کنیسههای یهودی
شایان ذکر است که در ابتدا کنیسههای یهودی جهت مشخصی نداشتند. با گذشت زمان و گسترش معماری، یک تورفتگی به سمت اورشلیم در کنیسهها ایجاد شده است. این تورفتگی در عقب ساختمان تعبیه میشد و در حکم محرابی مقدس با هدف قرار دادن تورات بود.
محراب در کلیسا (مذبح)
کلیسا بنایی مقدس و نماد عیسی مسیح است. محراب مقدسترین مکان کلیسا است. مسیحیان محراب را نماد حضور خدا میدانند. آنها معتقدند که محراب یادآور محل قربانی شدن مسیح است. مسیحیان به محراب، «مذبح» میگویند. در کلیسا از محراب برای قرار دادن تصاویر مقدس استفاده میشده است.
با رواج مسیحیت، اولین کلیساهای روم در سال ۳۳۳ میلادی، با پلان مستطیلی شکل ساخته شدند. در سال ۵۳۲ میلادی، در دوره شکوفایی هنر بیزانسی، کلیسای ایاصوفیه در قسطنطنیه ساخته شد. شکل این کلیسا ساده بود و درون آن فضاها و فرورفتگیهایی وجود داشت و محراب آن در انتهای تالار و روبهروی در، واقع بود.
در دو طرف محراب کلیسا، دو اتاق قرار دارد و مسیر رسیدن به محراب از طریق دو راهپله هفتتایی است. به اعتقاد مسیحیان چون عیسی مسیح به آسمان هفتم رفته است، این هفت پله سمبلی از عروج به آسمان هفتم هست.
محراب (مهرابِه) در آیین مهر
پیروان مکتب میترا یا مهر اعتقاد داشتند که میترا یا مهر در یک غار متولد شده است. از این رو، هر جا غاری را میدیدند، مهر را نیایش میکردند و آنها را «مهرابه» میگفتند. در جاهایی که غار نبود، زمین را میکندند و ایزد مهر را نیایش میکردند. مهرابه درون مهراب ساخته میشد و در آن مجسمه یا شمایل مهر را قرار میدادند.
محراب در اسلام
در دوران قبل از اسلام، اعراب صحرانشین بر بالای مقبرهها چادرهایی شبیه گنبد بنا میکردند. برخی معتقدند شاید همین چادرهای دایرهوار منشأ محراب مسجد باشد. محراب بخشی از یک بنای مذهبی و یا غیرمذهبی است که شکل آن در عربستان پیش از اسلام وجود داشت، اما کاربرد معماری یا هنری نداشت. برخی نیز معتقد هستند محراب همان جایگاه نماز است که پیامبر هنگام نماز عصای نیزهمانند خود را روی زمین میگذاشت تا محدوده نماز مشخص شود.
برخی از مورخان نیز معتقدند که ساخت محراب در مسجد بهنوعی با استفاده از نیزه در صدر اسلام در ارتباط است، زیرا مسلمانان در ابتدا هیچ وسیلهای برای تعیین قبله نداشتند. برای حل این مسئله نقشه مسجد را با نیزه بر روی زمین میکشیدند و نیزه را در جلوی آن قرار میدادند. این نیزه نخستین علامت عبادی شد و تا مدتها بر روی سکههای دوران اموی بهعنوان نماد عبادی حک میشد. در این تصاویر یک تاقچه دیده میشد که نیزهای درون آن قرار داشت که بیانگر نیزه پیامبر در محراب بود.
کاربرد محراب در مساجد اسلامی
نقش محراب در مساجد اسلامی، مشخص کردن قبله و تعیین جهت نماز و مشخص کردن جایگاه امام جماعت در مسجد بود تا مجبور نباشد هر روز برای پیدا کردن حد وسط مسجد جستجویی دقیق انجام دهد.
یکی از کاربردهای محراب، بالا بردن صدای امام جماعت و و انعکاس آن در محیط است.
محراب چون مکان امام جماعت در مسجد را مشخص میکرد، وسیلهای برای شناسایی امام جماعت نیز بود.
همانطور که منبر در اسلام حکم یک رسانه ارتباطجمعی داشته است، محراب در حکم یک عامل وحدت و وسیلهای برای اتحاد مسلمانان به حساب میآید.
شکل محراب مسجد در دورههای مختلف تاریخی
در سدههای اولیه هجری قمری، محراب بهصورت یک تاق نمای مجوف هلالی و پلان چهارگوش ساخته میشد. در سدههای دوم و سوم، تاق محراب به شکل نیزهدار میساختند و دو ستون با سرستونهایی در دو طرف آن تعبیه میکردند. این شکل همچنان تا نیمه سده دوم هجری متداول بود. در اواسط سده نهم هجری، محراب بهصورت دو تاقنما و چهارستون ساخته میشد که حاشیه گچبری مزین به نقوش هندسی و اسلیمی داشت. این سبک ساخت محراب مسجد بهصورت شکل رسمی در محراب سازی مورد پذیرش قرار گرفت. در دورههای بعدی نیز این مسئله ادامه یافت و مکررا مورد تقلید قرار گرفت.
تزیینات گوناگون محراب مسجد
در تمام دورههای اسلامی از عناصری برای ساخت و تزئین محراب استفاده میکردند که اهم آنها عبارتاند از: گچ، سنگ، آجر و کاشی که برای ساخت و تزیین محرابها کاربرد داشتهاند.
محراب گچی
گچ عنصری است که نسبت به سنگ و آجر انعطاف بیشتری دارد، کار با آن آسانتر است و بسیار مقرون بهصرفه است. هنرمندان در دورههای مختلف، در اجرای فنون و شیوههای ساخت آن تبحر یافتهاند. آنها از نظر نقش و نگارهای گچبری، بر هنر دوران ساسانی متکی بودند. طرحهایی چون پرنده، خوشه انگور و غیره در دوران اسلامی نیز بهکار رفتهاند. از سده سوم هجری به بعد، شاهد تزیینات گچبری هستیم که اوج آن را میتوان در دوره سلجوقیان مشاهده کرد.
در دوره اسلامی نقوش استریلیزه شده (پیچیده) و مفصل به کار رفتند تا سادگی دوران ساسانی را از دست بدهند، ولی همیشه نقوش اسلیمی (نقشهای تزیینی به شکل گیاه با ساقههای مارپیچی که ابتدا و انتهای آنها معلوم نیست) وجود داشتند. علاوه بر نقوش اسلیمی، نقوش هندسی هم به کرات در محرابها به کار میرفتند. کتیبههای گچبری بهعنوان عنصر تزیینی محراب نقش مهمی در تزیینات بنا ایفا میکردند. در دوره صفوی، شاهد گچبریهای رنگی نیز هستیم که نمونه آن مسجد جامع ساوه است.
محراب سنگی
محرابهای سنگی جایگاه خاصی در محراب سازی ایران به خود اختصاص داده و به اشکال گوناگون بهکار رفتهاند. گاه محراب به صورت سنگ یکپارچه نمایان شده و گاه بهصورت قطعات سنگ کوچک کنار هم جلوهگر شده و محراب سنگی را به وجود آوردهاند. در برخی موارد، محراب سنگی بر روی صخرهای، در دل غاری و یا بنای سنگی وجود دارد.
محراب چوبی
محراب چوبی چندان مورد توجه معماران ایرانی نبوده است. دو علت اصلی برای عدم استفاده از چوبها وجود دارد:
با آب و هوای ایران سازگاری ندارد، و موریانهها چوب را پیدا میکنند و آن را از بین میبرند.
از نمونههای شاخص این سبک میتوان به محراب مسجد در ابیانه اشاره کرد که با چوب ساخته شده است.
محراب آجرکاری
اصولاً هنر چیدن آجر در بناها بهمنظور تزیین متناسب با شکل و هیبت کلی بنا را هنر آجرکاری مینامند. از آجر در تمامی زمینههای ایستایی، استاتیکی، اسکلتسازی و تزیینی استفاده میشود. استفاده آجر بهتدریج نقش تزیین کننده نیز بر عهده گرفت و علاوه بر طرحها و نقوش هندسی بهصورت خط بنایی که تابع خطوط افقی و عمودی بود، برای تزیین بنا به کار رفت.برای ساختن طرح اصلی محراب، ابتدا چارچوب آن را داخل دیوار آجرچینی میکردند و طرح اصلی ریخته میشد. سپس بر روی آن محراب گچی ساخته میشد.
محراب کاشیکاری
کاشی از طریق حرارت دادن سفالهای بزرگ در کاشان ساخته شد. در تاریخ هنر کاشیسازی، نقش خاندان ابی طاهر کاشانی را نمیتوان در تولید و ساخت کاشیهای زرینفام نادیده گرفت. در اوایل سدههای پنجم و ششم هجری قمری (سدههای ۱۲ و ۱۳ میلادی)، از قطعات ریز کاشی برای تزیین بناها، مخصوصاً سطوح خارجی محرابها استفاده میشد. این قطعات کوچک معمولاً در میان تزیینات آجرکاری یا در بین قطعات سفال همراه طرحهای تزئینی بهکار میرفتند. این طرح های تزئینی مشتمل بر ترکیب کتیبه و اشکال تزیینی، به رنگ آبی و فیروزهای بودند که بهصورت صاف و برجسته نقاشی میشدند.
در سدههای هفتم و هشتم هجری (سدههای ۱۳ و ۱۴ میلادی) طرح تزیینی جدیدی برای کاشی به وجود آوردند که آن را در بخش مرکزی محرابها بکار میبردند. اوج هنر کاشیکاری محرابها را میتوان در محرابهای زرینفام مشاهده کرد.