این سکانس آوای باران مخاطبان را عصبی کرد!
سکانسی از سریال آوای باران که مخاطبان این سریال را عصبی کرد .
آوای باران زندگی مردی به نام دکتر طاها ریاحی که داروساز و مالک یک شرکت دارویی است را روایت میکند که با بروز اتفاقاتی دگرگون شده و سرنوشت عجیبی برای او و دخترش رقم میخورد.
او پس از سالها به ایران بازمیگردد و به دنبال دختر گمشده خود میگردد و متوجه میشود که نادر و زیور، خواهرزاده و همسر خواهرزادهاش، نتوانستهاند از دخترش نگهداری کنند و دخترش از خانه به دلیل آزار و اذیت آنها فرار کرده و میان گروههای تکدیگری سر درآورده است.
زیور و نادر سعی دارند دختر خودشان که بیتا نام دارد را جای باران، دختر طاها، جا بزنند اما اوضاع آنطور که باید پیش نمیرود.
سکانسی از مکالمه باران و پدرش بعد سالها که خیلی کوتاه بود و مخاطبان را از دست شکیب و نادر عصبی کرد