عجب


دیوانه یک دختر گلگونه و مستم دیوانه ترین شاعرِ مرتد شده ی باده پرستم مستم...
دیوانه یک دختر گلگونه و مستم دیوانه ترین شاعرِ مرتد شده ی باده پرستم مستم به لب و می به بر و جام به دستم هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه ما لیلی و مجنون شده......مشهور زمانه فارغ ز جهان،...
دیوانه یک دختر گلگونه و مستم
دیوانه ترین شاعرِ مرتد شده ی باده پرستم
مستم به لب و می به بر و جام به دستم
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه

ما لیلی و مجنون شده......مشهور زمانه
فارغ ز جهان، کام بگیریم به شبانه
دیوانه یک چشم ز نوعاً که فسانه
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه

ما سرّ فجیعی که شود فاش زمانی
یا ناله کنان غرق عرق مستِ دکانی
در خلوت خود مست کنیم، باده فشانی
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه

ما تیشه فرهاد و یا مستیِ مجنون
گه مست رها گشته و یا گریه کنیم خون
توصیف شویم آدم بی پرده ی داغون
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه


ما حاصل یک مستی و یک بوسه نابیم
یا بسمِ خدا گشته و آغاز ثوابیم
آری که شما خوب، و ما حاصل خوابیم
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه

من گریه مرتد شده ی مادر خواری
یا مست ترک های لبِ کودک کاری
من ناقص و معیوب و کمم، شایدم عاری
هر طور که باشیم به کسی یا احدی چه

تضمینی از شعر زیبایی که ازدوستی خواندم