4 نکنه مهم برای آگاهی از احساسات کودکان


4 نکنه مهم برای آگاهی از احساسات کودکان

کودکان می توانند احساسات قلبی داشته باشند، اما ممکن است قادر به برقراری ارتباط واضح نباشند. والدین ممکن است وقتی فرزندشان به گونه‌ای رفتار می‌کند که نمی‌توانند درک کنند، احساس ناراحتی یا عصبانیت کنند....

4 نکنه مهم برای آگاهی از احساسات کودکان
کودکان می توانند احساسات قلبی داشته باشند، اما ممکن است قادر به برقراری ارتباط واضح نباشند. والدین ممکن است وقتی فرزندشان به گونه‌ای رفتار می‌کند که نمی‌توانند درک کنند، احساس ناراحتی یا عصبانیت کنند. اولین قدم برای اینکه از احساسات کودک خود آگاه شوید، این است که ابتدا از احساس خود آگاه شوید.

کودکان، مانند بزرگسالان در مواقعی با احساسات خود روبرو می‌شوند، اما ممکن است ندانند چگونه آنچه در درون می گذرد را نام ببرند و به شما ابراز کنند. احساسات ممکن است به جای کلمات در اعمال ظاهر شوند و این باعث سردرگمی بسیاری از والدین در مورد آنچه در درون فرزندشان اتفاق می‌افتد می‌شود. بنابراین، چگونه می توانید احساسات کودکان را کشف کنید و به آنها کمک کنید تا به آنچه احساس می کنند دسترسی داشته باشند و به طور مؤثر آن را به اطرافیان خود منتقل کنند؟ اغلب، دشواری در انجام این کار منجر به تیرگی روابط میان والدین و کودک می شود که باعث ایجاد پرشانی در میان آنها می‌شود. ما در کلینیک روانشناسی آوان، این مساله را بسیار دیده‌ایم و فکر می‌کنیم که نگاه دقیق‌تر به آن برای والدین مفید خواهد بود.

ترانه، 8 سال دارد که به تازگی از مدرسه به خانه برگشته بود و بسیار بداخلاق و گوشه گیر بود. پدر و مادرش به طور جداگانه و با هم سؤالاتی از این قبیل پرسیدند: “ترانه، چه مشکلی داری؟” ، “ترانه، آیا اتفاقی در مدرسه افتاده که شما را ناراحت کرده؟”. هر بار که سوالی می‌پرسیدند، ترانه شانه هایش را بالا می انداخت و به اطراف نگاه می کرد و والدینش احساس ناامیدی، نگرانی و گاهی اوقات خشم می کردند. آنها با معلم ترانه تماس گرفتند و او نیز تایید کرد که دخترشان مدتی است از همکلاسی های خود دوری می‌کند، اما علت آشکاری برای این کار نمی بیند.
مهم‌ترین موردی که باید به آن توجه کرد این است که ترانه واقعاً احساسات خود را (هرچند بدون کلام) بیان می‌کرد اما برای شناسایی آنها به کمک نیاز داشت.
اولین قدم برای اینکه از احساسات درون کودک خود آگاه شوید، این است که ابتدا با خودتان فکر کنید تا بدانید که در مورد ناراحتی فرزندتان چه احساسی دارید.
مادر ترانه آزرده خاطر بود، تصور می کرد که دخترش می داند اما نمی خواهد بگوید. همانطور که در مورد مساله صحبت می کردیم، مشخص شد که در سایه عصبانیت، پاسخ ندادن ترانه باعث شده بود مادرش احساس درماندگی کند. پدرش نیز از این بابت نگران بود که شاید مشکل بسیار بزرگی وجود داشت باشد که آنها نمی‌توانند آن را برطرف کنند و ممکن است اوضاع بدتر شود. هر یک از این واکنش‌ها بر تعامل آن‌ها با ترانه تأثیر می‌گذاشت و باعث می‌شد که او را تحت فشار قرار دهند و احتمالاً باعث می‌شود فرزندشان حتی بیشتر در مورد آنچه که در حال رخ دادن است خاموش شود.
برای اینکه فرزندتان اعتماد کند که شما نسبت به آنچه که او احساس می کند باز خواهید بود، ابتدا باید احساس خود را نسبت به آنچه فرزندتان بیان می کند، درک کنید. مشخص کنید که چرا چنین احساسی دارید و برنامه خود را از تعاملات قبلی پاک کنید. تنها در این صورت است که می توانید فرزند خود را احساس کنید و به او نشان دهید که اشکالی ندارد احساسش را داشته باشد و در کنارش خواهید ماند و به او گوش خواهید داد. کودک شما ممکن است نگران باشد که آنچه فکر می‌کند و احساس می‌کند شما را ناامید، عصبانی ویا نگران کند (حتی اگر فرزندتان کاملاً از این مانع برای باز کردن صحبت آگاه نباشد). درک احساسات خودتان و گوش دادن به صحبت های فرزندتان، باعث می‌شود که حتی گاهی اوقات آنها به خودشان نزدیک شوند.

مرحله دوم این است که به کودک خود بفهمانید که متوجه هستید چیزی در درون او در حال وقوع است. شما باید به وضوح بیان کنید که برای کمک به او در کنارش هستید و می دانید که ممکن است احساسات درونی گیج کننده باشند. همه اینها بدون بررسی احساسات است و در عین حال نشان می دهد که می توانید شنونده ای همدل و دلسوز باشید بدون اینکه قضاوت کنید و به آنها فشار بیاورید.
مرحله سوم این است که با مدرسه تماس بگیرید و با معلم فرزندتان صحبت کنید و اطلاعات دریافت کنید، زیرا ممکن است علت را بداند. همکاری با مدرسه در جهت ایجاد شبکه ایمن برای آگاهی از شرایط خانه و خارج از خانه به فرزندتان بسیار کمک می کند.

سپس باید به کودک خود بگویید که راه‌های زیادی برای رها کردن احساسات وجود دارد که شامل کلمات نیستند. می توانید به فرزندتان هنر (طراحی یا نقاشی) یا موسیقی با حالات مختلف ارائه دهید تا آرام به آن گوش دهد یا برقصد، حرکت کند و تکان بخورد. مهم است به او بگویید که می‌خواهید در برطرف کردن آنچه در حال رخ دادن است کمک کنید. ممکن است فرزندتان این پیشنهاد را بپذیرد یا نپذیرد، اما با ارائه چنین پیشنهادی، در مورد مساله‌ای که او را ناراحت می‌کند صحبت می‌کنید و راه را برای گفتگوهای بدون فشار هموار می‌کنید. اساساً، شما حتی قبل از اینکه بدانید چه مساله‌ای باعث ایجاد احساس ناراحتی در فرزند شما شده است، از احساسات او حمایت می‌کنید. اطلاعات مورد نیاز برای اینکه دلیل ناراحتی فرزند خود را بدانید، زمانی به طور طبیعی و خودجوش ظاهر می‌شود که فضای قابل اعتماد بین شما و فرزندتان ایجاد شود. علاوه بر این، گاهی اوقات ممکن است کودک شما دقیقاً دلیل ناراحتی خود را نداند و فقط زمانی که احساس می کند از نظر عاطفی تحت فشار است، علت احساس ناراحتی او واضح تر می‌شود.

بعد از اینکه ترانه مدتی را با آرامش در کنار والدینش گذراند و با یکدیگر به برخی از آهنگ‌های مورد علاقه‌اش گوش دادند، ترانه شروع به گریه کرد. آنها او را به آرامی دربر گرفتند و به او پیشنهاد کردند که اجازه دهد هر طور که لازم است خودش را خالی کند. سرانجام ترانه هنگامی که اشک می‌ریخت به پدر و مادرش گفت که بهترین دوستش در مدرسه او را نادیده گرفته است. به نظر می رسید که او دوستی نزدیکی با همکلاسی خود برقرار کرده بود ولی ترانه را کنار گذاشته بود. والدینش توانستند بیشتر با او در مورد آنچه که تجربه می‌کرد صحبت کنند و سپس با معلمش برای حل مشکل صحبت کردند و برنامه ریزی کردند تا آنها را آشتی دهند.

در موقعیت ترانه، مشکلی که باعث ناراحتی او می‌شد آنقدر که خانواده‌اش می‌ترسیدند نگران‌کننده نبود. با این حال، گاهی اوقات ممکن است مسئله بزرگتر باشد. هر احساسی که ظاهر می شود، شما می خواهید فضای امنی برای فرزندتان باشید، پس برای برطرف کردن مشکل عجله نکنید، بلکه در عوض به حرف های فرزند خود گوش کنید و سپس با درایت به حل مشکل بپردازید. چنین عکس‌العملی در هر سنی که فرزند شما باشد، کارکرد دارد.

به طور خلاصه، آنچه که ارتباط عمیق‌تری با کودک شما ایجاد می‌کند این است که از طریق احساسات خود تلاش کنید و راه را برای فرزندتان باز کنید تا احساس کند شما در کنار او هستید. بدون فشار، پذیرای هر آنچه که احساس می‌کند باشید. البته این می‌تواند چالش باشد، زیرا ما زمانی که فرزندانمان در مضیقه هستند به طور طبیعی با نگرانی، عصبانیت و سایر احساسات واکنش نشان می دهیم. با این حال، ارزش این را دارد که از پس این چالش برآیید، زیرا سال‌های آینده در قالب نوجوان و بزرگسال، زمانی که فرزندتان با شما صحبت می‌کند به شما اعتماد می‌کند و به شما احترام می‌گذارد و از مزایای زیادی بهره‌مند خواهید شد.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه روانشناسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


آخرین وضعیت بیماری ترانه علیدوستی