گناه نیست

علی جعفری
دانی که با تو صحبت کردن هم گناه نیست
من عاشق تو هستم و برتو هم گواه نیست
دانی که به سی سال مدام گفته ایم اسم تو
سی سال مرده ام زنده گشته ام نگاه نیست
دانی که عروس دیگران شدی و چشمم براه
بامجنون عهدوپیمان بسته بودی لقاه نیست
دانی که بی تو زندگی برای من به چاه گشت
یوسف کجا برفت ویعقوب راصبر راه نیست
دانی که گریه های من هم از حد خود گذشت
باگریه کننده گان تاریخ هستم وکه ماه نیست
دانی که مشتری هم بدرد آمدو سوختن زهره
عالم عشق راببین سوختن پروانه گناه نیست
دانی که جانم فدای تو می‌شود و به روزگار
دل راببین سپیده در گیر رهبر و شاه نیست
شاهم تو هستی و رهبرم هم میشوی مدام
اینجامقام عشق راظلم و ستم و جاه نیست
شاعر نزاییده شدم که باعث اش عشق گشت
از جعفری بپرس این عشق را هم پگاه نیست
دانی که هنوزم مال منی و به دیگران حرام
آن عهد و پیمانی که نوشتی بزور خاه نیست
آتش مهیاست بروزحشری که باعث ام شدند
ازمن گرفتندو بدیگران دادندتو راکلاه نیست
شاعر: علی جعفری
تاریخ سروده شده: 3 فروردین 1403
نام شعر : گناه نیست