طاووس بی پر


طاووس بی پر

باید که زیبایش کنم طاووس بی پر را باید بیاندازم به زیر پایم این سر را چیزی نمانده از پرنده های جسمی سرد باید ببارم بر تنم پایان آذر را کافر شدم وقتی که شد پر از خیانت عشق باید بنوشم زهر صد ها جام...

باید که زیبایش کنم طاووس بی پر را
باید بیاندازم به زیر پایم این سر را

چیزی نمانده از پرنده های جسمی سرد
باید ببارم بر تنم پایان آذر را

کافر شدم وقتی که شد پر از خیانت عشق
باید بنوشم زهر صد ها جام کیفر را

تا گاوهای چاقِ دیگر را نبلعیده
باید که قربانی کنم این گاو لاغر را

قیصر کنار مردم نامرد خواهد مُرد
اینجا برادر میزند خنجر برادر را

باید تبر آورد وقتی که تناور شد
تیغی نمی بُرّد سر سبز صنوبر را

کشتی که پر شد مخزنش از اشک می ماند
باید به سمت این شناور برد بندر را

دشتی که شد گلخانه از گل های تزئینی
گم کرد جای لاله های سرخ پرپر را

دیگر حریف لشگر بربر نشد دیوار
باید که کند و چاه و خندق کرد سنگر را

در کشوری که رهبرش شد بیش از سرباز
باید که قربانی کند سرباز،رهبر را

وقتی که جاء الباطل از پهلوی حق افتاد
باید که باور کرد هر دنیای دیگر را

باید که پر از شوکران می کردم و سم تا
جانانه می خوردم شراب کام آخر را

اینجا کسی حرف مرا هرگز نمی فهمد
باید بگیرم گوشه ی دامان مادر را

برهان جاوید
بیست و پنجم اسفند هزاروچهارصد و دو

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ضرب المثل های ایرانی از نگاه هوش مصنوعی + عکس