حس های تیره


شده آیا، شب به یکباره پریشان بشوی؟ تمام وجودت به اندوه مهاجر شود؟ به...
شده آیا، شب به یکباره پریشان بشوی؟ تمام وجودت به اندوه مهاجر شود؟ به دنبال دلیلی بگردی و نیابی دلیلی بخندی و به یکباره از گوشه چشمت اشک فروزان بشود خسته از مشغله روز عسیر باشی و شب خواب نیاید به...
شده آیا، شب به یکباره پریشان بشوی؟
تمام وجودت به اندوه مهاجر شود؟
به دنبال دلیلی بگردی و نیابی دلیلی
بخندی و به یکباره
از گوشه چشمت اشک فروزان بشود
خسته از مشغله روز عسیر باشی
و شب خواب نیاید به چَشمت
من اسیرم به این درد و پریشانی
آه از این غم که پایانی ندارد