پرواز


پرواز

مهتاب دیشب بر لب دریا نظر داشت در بسترش آب التهابی شعله ور داشت امواج، سوزان مست و دست افشان و لرزان این نورافشانی حلولی بارور داشت ماه از نگاه آب ماهیِ سفیدی است ماه نُوی در این صدف قصد سفر...

مهتاب دیشب بر لب دریا نظر داشت
در بسترش آب التهابی شعله ور داشت

امواج، سوزان مست و دست افشان و لرزان
این نورافشانی حلولی بارور داشت

ماه از نگاه آب ماهیِ سفیدی است
ماه نُوی در این صدف قصد سفر داشت

قلاب را از گردن مهتاب بردار
ماهی من تور سپیدی تا کمر داشت

گیرم کبوتر باشد این گوی شناور
تور و پلنگ و سنگ توفیری مگر داشت؟

بر شاخه ی معصومیت باری گران است
آن شاخ نخل از غصه ی مریم (س) خبر داشت

در ذهن ماهی مهد دریا ماه پیماست
آزادگی و زندگی را زیر سر داشت

بالندگی در برکه رفتاری است دشوار
پروانه در پیله تلاشی مستمر داشت

بین زمین و آسمان چادر کشیدند
پرواز، چشم یک عقاب پرده در داشت

گنجشکِ شاهین طبعم آغازت مبارک
سیمرغ از اول جوجه ای بی بال و پر داشت


ناهید سعیدی
اردیبهشت 1403



لحظه‌ی دیدار