رویای عمر


رویای عمر رویای نیمه ی عمر ،تلخ است تا جوانی پیرانه دل چو پیری ، نومید و...
رویای عمر رویای نیمه ی عمر ،تلخ است تا جوانی پیرانه دل چو پیری ، نومید و ناتوانی با زندگانی خود عهدی که بسته بودم نشکستم و شکستم هر روز زندگانی در کوچه باغ عفت ، چشم از گلی ببستم تا وقت چیدن گل،...
رویای عمر
رویای نیمه ی عمر ،تلخ است تا جوانی
پیرانه دل چو پیری ، نومید و ناتوانی
با زندگانی خود عهدی که بسته بودم
نشکستم و شکستم هر روز زندگانی
در کوچه باغ عفت ، چشم از گلی ببستم
تا وقت چیدن گل، گلزار شد خزانی
در سینه ام نهان بود آن شوق دیدن گل
اکنون بوقت دیدار، ای شور و شر، نهانی
دور جهان گردون سنگ و سبوست یاران
با سنگدل مگویید اسرار این جهانی
چون خاک راه بودم پا بر سرم نهادی
عمری چو سنگ خارا در زیر پای مانی
شهرام جُست و گم کرد جوینده را بگویید
چون یافتی بیاد ..آر .. یاری ست بی تشانی
کاظمی (ش،ک )1379 شیراز