یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!


یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!

با نقد و بررسی جدیدترین اثر از دنیای سینمایی مارول، فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 که به وسیله جیمز گان کارگردانی شده است با ما همراه باشید. موضوعی که به موفقیت فیلم Guardians of the Galaxy در سال 2014 کمک زیادی کرد، غافلگیر کننده بودش بود. کسی در آن زمان انتظار نداشت مارول دست به قماری...

با نقد و بررسی جدیدترین اثر از دنیای سینمایی مارول، فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 که به وسیله جیمز گان کارگردانی شده است با ما همراه باشید.

موضوعی که به موفقیت فیلم Guardians of the Galaxy در سال 2014 کمک زیادی کرد، غافلگیر کننده بودش بود. کسی در آن زمان انتظار نداشت مارول دست به قماری به این بزرگی بزند و چنین فیلمی بسازد. فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 از خیلی جهات به نسخه قبلی خود شباهت دارد ولی در این میان دو فرق مهم وجود دارد، اول اینکه فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 به شکل خوبی احساسی‌تر شده است و دوم اینکه سکانس‌های ناب و تازه‌ای که در فیلم اول دیده‌ بودیم برای این قسمت کمی تکراری شده‌اند. به نوعی می‌شود اینطور بیان کرد که فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 نسبت به قسمت قبلی خود هم پیشرفت داشته و هم پسرفت.

بهترین سکانس‌های احساسی فیلم مربوط به شخصیت منتیس می‌شود و البته درکس با بازی باتیستا نیز در شکل گیری آن‌ها تاثیر زیادی داشته است. منتیس قدرت خاصی دارد که به او توانایی‌ خواندن احساسات دیگران با لمس را می‌دهد. در احساسی‌ترین سکانس فیلم درکس به همسر و فرزند خودش فکر می‌کند و منتیس با لمس او، غم و اندوهی که همیشه همراه درکس هست را حس می‌کند. این سکانس به اندازه‌ای خوب کار شده است بیننده را به راحتی همراه خود می‌کند. در فیلم اول ارتباط برقرار کردن با شخصیت درکس کار سختی بود ولی این سکانس به اندازه‌ای خوب بود که دیوارهای میان او و بینندگان را از بین می‌برد.

یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!

گروت در فیلم خرابکاری‌های زیادی به بار می‌آورد و اصلا قابل اعتماد نیست

حتی قبل از اکران فیلم هم مشخص بود که خیلی از سکانس‌های خنده‌دار قرار است مربوط به گروت باشند. همین موضوع باعث شده بود که خیلی از این سکانس‌ها معنی واقعی خود را از دست دهند و وقتی که شما گروت را می‌بینید، انتظار یک اتفاق خنده‌دار و بامزه را دارید. برای خود من موقع تماشا فیلم کارهای گروت اصلا جالب نبودند و سازندگان می‌توانستند در این مورد عملکرد بهتری داشته باشند. به عنوان مثال در سکانسی که راکت راکون (با صدا پیشگی بردلی کوپر) قصد داشت طرز استفاده‌ی بمب را به گروت آموزش دهد، همه چیز قابل پیش‌بینی بود و حتی تصور این موضوع که گروت بمب را اشتباها منفجر می‌کند هم غیر ممکن است.

کار جالبی که سازندگان در خصوص این سکانسِ بخصوص می‌توانستند انجام دهند این بود که راکت راکون از قصد و به اشتباه کار با بمب را به گروت آموش داده و در این صورت گروت اشتباها کار دست را انجام می‌داد و همه در این میان غافلگیر می‌شدند که فضای خوبی برای خنداندن بینندگان ایجاد می‌کرد. اگر این اتفاق رخ می‌داد، با چند جمله بی‌مزه از جانب راکت راکون هم مواجه نمی‌شدیم. از طرف دیگر خنده‌دارترین عضو نگهبانان در این قسمت درکس بود. کسی انتظار نداشت که او به این اندازه خنده‌دار باشد ولی خنده‌های بلند و کارهای او کاملا غیرمنتظره و جالب بودند. بار کمدی فیلم بر دوش گروت، درکس و راکت راکون است و گامورا (با بازی زوئی سالدانا) و پیتر (با بازی کریس پرت) در این مورد عملکرد خوبی نداشته‌اند و به نوعی جنبه جدی داستان را پیش می‌بردند. با این وجود بخش کمدی و خنده‌دار فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 خیلی بهتر از جنبه جدی داستان است و تیم گروت، درکس و راکت راکون عملکرد بهتری داشتند.

یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!

ناوگانی کاملا بی‌مصرف از نژاد ساورین

اصلی‌‌ترین موضوع در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2، خانواده است. پیتر برای سال‌ها به دنبال پدر خودش بود و مثل اینکه پدرش نیز به دنبال او می‌گشته. فیلم در معرفی ایگو (با بازی کرت راسل) درنگ نمی‌کند و خیلی سریع او را به بینندگان معرفی می‌کند. از طرف دیگر نبولا نیز به دنبال خواهر خود، گامورا، است. البته روابط میان نبولا و گامورا نسبت به رابطه بین پیتر و پدرش بهتر از آب درآمده است. نبولا و گامورا، در بچگی همیشه به دستور پدرشان با هم مبارزه می‌کردند ولی همیشه گامورا برنده این مبارزات بود، در این میان فرد بازنده همیشه مجازات می‌شد. از آنجایی که گامورا همیشه در فکر پیروز شدن بود، خواهرش با رنج و عذاب بزرگ شده و سختی‌های زیادی کشیده است. نبولا از بچگی رویا انتقام گرفتن از گامورا و پدرشان در سر داشته و حالا از همیشه به آن نزدیک‌تر است. این نکات با اینکه ساده هستند و قرار دادن آن‌ها در داستان کار بسیار آسانی است، اما رابطه میان نبولا و گامورا ملموس‌تر می‌کند و از این رو درک تنفر دو خواهر که از هم برای بیننده آسان‌تر است. از طرف دیگر هیچگاه حس پدر و پسری بین پیتر و ایگو به بیننده منتقل نمی‌شود و در واقع به وجود آوردن چنین حسی در مدت زمانی کوتاه کار بسیار سختی است. خانواده موضوعی نیست که بشود سطحی آن را نشان داد (چون همه به نوعی عضوی از یک خانواده هستند) و اشکالات کار شما به سرعت نمایان می‌شوند و می‌شود گفت که عملکرد جیمز گان در این مورد به خصوص اصلا خوب نبود.

شخصیت ایگو یک موجود نیمه خدا است که قدرت زیادی دارد و جیمز گان به خوبی می‌توانست از قدرت او استفاده کند، اما در هیچکدام از لحظات فیلم، این حس به بیننده دست نمی‌دهند که نگهبانان در حال مبارزه با یک خدا هستند. همچنین در فیلم نژاد «ساورین» (sovereign) معرفی می‌شود که تنها یک هدف برای استفاده از آن‌ها وجود دارد، حجم دادن بی‌مورد به فیلم بود. ناوگان بزرگ این نژاد که قرار بود قدرتمند باشد هیچگاه به خوبی نگهبانان را به چالش نمی‌کشد. به عنوان مثال در سکانس مبارزه نهایی از ناوگان این نژاد استفاده می‌شد که کاملا بی‌مصرف هستند و بی‌خود و بی‌جهت فقط به سایه شخصیت‌ها شلیک می‌کنند. در عوض ایگو می‌توانست با قدرتش یک ارتش مهیا کند تا به خوبی قدرت‌هایش را نشان دهد. قرار بود که ایگو یک موجود نیمه خدا باشد ولی فیلم چیز خاصی از قدرت‌های او را به بیننده نشان نمی‌دهد. یک سناریو دیگر هم می‌توانست این باشد که شاهد یک مبارزه بین نگهبانان و ایگو باشیم؛ در هر صورت هیچ نیازی به یک ناوگان بی‌مصرف از طرف نژاد ساورین نبود.

یکی از بدترین نکات مربوط به فیلم این است در حال تماشا فیلم، به هیچ وجه اضطرار و عجله‌ای در اعمال شخصیت‌ها حس نمی‌کنید و به نظر نمی‌رسد که قضیه نجات کهکشان باشد، بلکه فیلم تنها سعی در رفع کردن عقده‌های کودکی شخصیت‌ها دارد. بیشتر دقایق فیلم شخصیت‌ها بی‌هدف به دور خودشان می‌چرخند و در مکالمه‌هایی که به پیشبرد داستان کمکی نمی‌کنند شرکت می‌کنند. در واقع در هنگام تماشای فیلم این حس به شما دست خواهد داد که نگهبابنان اصلی به شخصیت‌های فرعی داستان تبدیل شده‌اند.

یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!

برخرلاف شایعات سیلوستر استالونه در فیلم نقش بسیار کوچکی دارد

در کنار دیو باتیستا در نقش درکس، مایکل روکر در نقش یاندو نیز عالی کار کرده و از نقاط قوت فیلم بود، البته برخلاف درکس، یاندو در داستان اهمیت زیادی دارد. در گذشته ایگو یاندو را استخدام می‌کند تا پیتر را بعد از مرگ مادرش از زمین برباید، اما یاندو به دلایلی پیتر را به ایگو تحویل نمی‌دهد و از او نگهداری می‌کند. در فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 یاندو شرایط خوبی ندارد، گروهش به او خیانت می‌کند و قصد کشتن او را دارد و از طرف دیگر دوستانش نیز او را تبعید کرده‌اند. با این وجود داستان او به خوبی هرچه تمام‌تر به سرانجام خود رسید. در مورد بازی مایکل روکر نیز باید گفت که در تمام مدت فیلم نقش‌آفرینی او با ثبات و باقدرت است و اعتماد به نفس او به خوبی به بیننده منتقل می‌شود.

در انتها باید به موسیقی‌های انتخاب شده برای فیلم اشاره کنیم که مانند قسمت اول عالی هستند و تلفیق آن با سبک عملی تخیلی فیلم عالی است. جلوه‌های بصری فیلم نیز مثل قسمت اول عالی و بی‌نقص هستند ولی دیگر آن حس ناب و تازگی قبلی خود را ندارند. اگر مشکلات فیلم‌نامه را نادیده بگیریم، این موضوع اصلی‌ترین نکته منفی فیلم است. از آنجایی که یک قسمت دیگر از نگهبابان ساخته خواهد شد، جیمز گان باید فکری به این حال کند، در غیر این صورت بازخودهای خوبی از این مورد نصیب او نخواهد شد.

فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 نه بهترین اثر از دنیای سینمایی مارول است و نه بدترین. در نهایت این شما هستید که بعد از تماشای فیلم، باید ارزش آن را برای خودتان مشخص کنید ولی از دیدگاه من فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 ارزش یک بار دیدن را دارد و همانند خیلی از دیگر فیلم‌های ابرقهرمانی ارزش دوباره دیده شدن را ندارد.

' ); w.anetworkParams[ ad.id ] = ad; d.write( '
یادداشتی بر فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2؛ نجات کهکشان!

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه بازی دیجیتال

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا