هرکسی لایق رحمت خاص الهی نمی شود!


  هرکسی لایق رحمت خاص الهی نمی شود!

به گزارش بهداشت نیوز، خداوند دو گونه رحمت دارد ؛ یکی رحمت عام خدا که شامل دوست و دشمن، مۆمن و کافر، نیکوکار و بدکار می باشد، رحمت دیگر رحمت خاص اوست که از آن به رحمت (رحیمیه) یاد می شود. این نوع رحمت ویژه بندگان صالح و فرمان بردار...

به گزارش بهداشت نیوز، خداوند دو گونه رحمت دارد ؛ یکی رحمت عام خدا که شامل دوست و دشمن، مۆمن و کافر، نیکوکار و بدکار می باشد، رحمت دیگر رحمت خاص اوست که از آن به رحمت (رحیمیه) یاد می شود.

این نوع رحمت ویژه بندگان صالح و فرمان بردار اوست، زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند که از رحمت و بخشش و احساس خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن بهره ای ندارند ، برخوردار شوند.

در قرآن کریم فراوان می توان داستان و حکایت افرادی که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته اند یافت، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره داشت:

حضرت یعقوب علیه السلام

یکی از این موارد، رحمت خاص خداوند به حضرت یعقوب علیه السلام است و این رحمت خداوند، در نتیجه صبر و استقامت آن حضرت در مواجهه با بلایا و ناامید نشدن از رحمت خداوندی و حسن ظن به ذات مبارکش بوده است.

الف) امید به رحمت خداوند

حضرت یعقوب بعد از ، از دست دادن فرزند دیگرشان بنیامین نه تنها امیدش را از خداوند متعال سلب نکرد بلکه فرمود: فرمود: "امید است خداوند همه ایشان را به من برگرداند"(یوسف/ 83) و همانگونه نیز شد و با این جمله اظهار امیدوارى کرد به اینکه هم یوسف برگردد و هم برادر مادریش و هم برادر بزرگش، و از سیاق برمى‏آید که این اظهار امیدواریش مبنى بر آن صبر جمیلى است که او در برابر تسویلات نفسانى فرزندان از خود نشان داد و این است ثمره امید به خداوند.

مردى از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم درخواست کرد که چیزى به من بیاموز تا با انجام دادن آن خدا در آسمان و مردم در زمین مرا دوست داشته باشند، حضرت به او فرمود: (فقط) به آنچه در نزد خداست، چشم امید داشته باش تا خداوند تو را دوست بدارد، و به آنچه که در نزد مردم است بى‏میل و رغبت باش، تا مردم نیز تو را دوست داشته باشند. (پاداش نیکی ها و کیفر گناهان / 461 )

و فرمود: با اینکه خدا رحمتش از همه چیزها وسیع‏تر است، خدا تعجّب مى‏کند که چرا بندگان ناامیدند. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج‏1 / 279)

ب) حسن ظن به خداوند

یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت یعقوب که منجر به رحمت خداوندی گردید حسن ظن آن حضرت به خداوند متعال بود : عَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ " صرف اظهار امید است نسبت به بازگشت فرزندان، به اضافه اشاره به اینکه به نظر او یوسف هنوز زنده است. چرا که من مى‏دانم" او از درون دل همه آگاه است و از همه حوادثى که گذشته و مى‏گذرد با خبر به علاوه او حکیم است و هیچ کارى را بدون حساب نمى‏کند". (إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ).

روایت در باب حسن ظن به خداوند فراوان است از آن جمله امام رضا علیه السّلام فرمود: به خدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عزوجل می فرماید: من نزد گمان بنده مۆمن خویشم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد. (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى / ج‏3 / 116)

حضرت داود علیه السّلام گفت: بار خدایا کسى که تو را شناخت و به تو حسن ظن پیدا نکرد، هرگز به خدا ایمان نیاورده است. (مشکاة الأنوار / ترجمه عطاردى/ 32)

حضرت لوط

ما او را در رحمت خاص خویش داخل کردیم" (وَأَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا)" چرا که او از بندگان صالح بود" (إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/75)

لوط از پیامبران بزرگى است که هم عصر با ابراهیم بود، و همراه او از سرزمین بابل به فلسطین مهاجرت کرد، و بعداً از ابراهیم جدا شد و به شهر" سدوم" آمده ف چرا که مردم آن منطقه غرق فساد و گناه، مخصوصا انحرافات و آلودگی هاى جنسى بودند.

او بسیار براى هدایت این قوم منحرف تلاش و کوشش کرد، و در این راه خون‏ دل خورد، اما کمتر در آن کوردلان اثر گذارد.

سرانجام چنان که مى‏دانیم قهر و عذاب شدید الهى آنها را فرا گرفت، و آبادی هایشان به کلى زیر و رو شد، و جز خانواده لوط (به استثناى همسرش) همگى نابود شدند.

رحمتی که شامل حال حضرت لوط گردید ؛ یکی نجات او و خانواده اش از آن شهر و دیار " ما او را از شهر و دیارى که کارهاى پلید و زشت انجام مى‏دادند رهایى بخشیدیم" (وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ )(انبیاء/74) رحمت دیگر : می فرماید به لوط داوری و دانش عطا کردیم... .

در آیه 75 می فرماید او را وارد رحمت خویش کردیم، نمی فرماید او رحمت است، رحمت شد. در اینجا می فرماید او را وارد رحمت خویش گرداندیم : این رحمت ویژه الهى بی حساب به کسى داده نمى‏شود، این شایستگى و صلاحیت لوط بود که او را مستحق چنین رحمتى ساخت و در اینجا مراد از" رحمت"، مقام ولایت و یا نبوت است.

حضرات اسماعیل، ادریس، ذالکفل

دیگر از پیامبران الهى " اسماعیل" و " ادریس" و " ذا الکفل" است که خداوند آنها از صابران و شکیبایان دانسته و می فرماید (وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ).

هر یک از آنها در طول عمر خود در برابر دشمنان و یا مشکلات طاقت ‏فرساى زندگى ، صبر و مقاومت به خرج دادند و هر یک الگویى بودند از استقامت و پایمردى.

سپس بزرگترین موهبت الهى را در برابر این صبر و استقامت براى آنان چنین بیان مى‏کند :" ما آنها را در رحمت خود داخل کردیم، چرا که آنها از صالحان بودند" (وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ). (انبیاء/86)

جالب اینکه نمى‏گوید ما رحمت خود را به آنها بخشیدیم، بلکه مى‏گوید:

آنان را در رحمت خود داخل کردیم.

سخن آخر

مواردی که از رحمت خداوندی درباره بزرگان یاد شد و موارد دیگر مانند حضرت ایوب، حضرت نوح و ... همگی بیانگر یک اصل اساسی است و در آیه " عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ " (الاسراء/8) به این اصل اشاره شده است که ربوبیت خداى تعالى، اقتضاى آن را دارد و آن اصل این است که: بر بندگان خود- در صورتى که به مقتضاى خلقت خود مشى کنند- رحم کند و به سوى فطرتشان ارشاد نماید و این رحمت عام خداوندی است مگر اینکه از خط مرزى خلقت خود منحرف گشته و از راه فطرت بیرون شوند.

پیامبران نیز بعد از پشت سر گذاردن ابتلائات و انجام رسالاتشان بود که شایستگی رحمت خاص خداوند را یافتند.

منبع: تبیان


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

فیلم عروسی زن دو شوهره همه را ناراحت کرد ! / کجا داریم می ریم !؟