جشنواره فیلم فجر؛ گزارش اختصاصی روزچین؛ دارکوب
سیوششمین جشنواره فیلم فجر هم شروع شد و علاقمندان سینمای ایران به تماشای منتخب تازههای سینمای ایران نشستند، با این امید که نشانههای خوبی برای سینمای وطنی ما ببینند. سینمایی که مدتهاست کم جان و رمق است و جز موارد انگشتشمار تماشاگر را به وجد نمیآورد. گیشه هفت هم با شما به تماشای فیلمهای امسال مینشیند. دارکوب یکی از فیلمهای بخش سودای...
سیوششمین جشنواره فیلم فجر هم شروع شد و علاقمندان سینمای ایران به تماشای منتخب تازههای سینمای ایران نشستند، با این امید که نشانههای خوبی برای سینمای وطنی ما ببینند. سینمایی که مدتهاست کم جان و رمق است و جز موارد انگشتشمار تماشاگر را به وجد نمیآورد. گیشه هفت هم با شما به تماشای فیلمهای امسال مینشیند. دارکوب یکی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ است که در این گزارش به آن میپردازیم.
بلیت در دست وارد سالن انتظار پردیس سینمایی کوروش شدیم. ما از خوش اقبالانی بودیم که بلیت اینترنتی خریده بودیم. صف گیشه اما چنان شلوغ نبود که برای افرادی که به هوای خرید بلیت آماده بودند ناامید شوند. در صف ورود به سالن که بودیم دختری، بهروز شعیبی را با بازیها و سریالهایش به مادرش معرفی کرد: «مامان همون که پردهنشین رو ساخت و تو سریال تنهایی لیلا، شوهر لیلا شد… شناخت ما از شعیبی در قالب بازیگر به کمی قبلتر میرسد؛ سلمان پسر نوجوان حاج کاظم در آژانس شیشهای که میخواست پدرش را در بحبوحه گروگانگیری پدرش در آژانس هواپیمایی بشناسد و بعدها طلبه جوانی در طلا و مس… . وارد سینما شدیم. استقبال خوب بود و خیلیها به هوای لذتی که از دهلیز او برده بودند برای تماشای دارکوبش آمده بودند. به اسم فیلم که فکر کردیم یادمان آمد دارکوب پرندهای است که به روایتی قاصد باران و طوفان است و آنقدر به تنه درخت نوک میزند تا روزنی ایجاد کند.
فیلم شروع شد. اسامی بازیگران وعدههای خوبی به ما میداد. به خصوص با توجه به تبلیغاتی که شده بود منتظر یک امین حیایی متفاوت در دارکوب بودیم.
روزبه علیزاده مردی میانسال که به تازگی ترفیع یافته و با همسرش نیلوفر و دختر کوچکش زندگی خوبی دارد تا اینکه با مهسا همسر سابقش که معتاد است روبرو میشود. گذشته نبش قبر میشود و مهسا که فکر میکرده نوزادش مرده و خودش را مقصر آن میدانسته زندگی روزبه را بهم میریزد تا به حقش برسد…
آنچه که هویداست با یک ملودرام اجتماعی روبرو هستیم. قرار است طبق معمول این سالهای سینما همراه کارگردان پرده از زخمهای متعفن جامعه برداریم و سراغ آدمهایی بریم که مدتی است ویترین خوبی برای به نمایش گذاشتن هنر سینماگری فیلمسازهای ما شدهاند. این بار محور داستان اعتیاد زنان و تاثیر آن بر زندگی افراد و روابطشان است. اعتیاد موضوعی که از دیرباز در بسیاری از فیلمها و سریالهای ایرانی به آن پرداخته شده است. از گوزنهای درخشان کیمیایی و تیغ و ابریشم گرفته تا فیلمهای سالهای اخیر مانند سنتوری و خونبازی و…. سرانجام ابد و یک روز سعید روستایی در همین اواخر.
ریتم آغازین فیلم قابل قبول است اما هرچه پیشتر میرویم با وجود گرهافکنیهای فیلم خوب پیش نمیرود. همه چیز سرعت میگیرد و انگار قرار است ماجرا جمع شود و یک پایانبندی داشته باشد. فیلم نمیتواند در مدت زمانی که دارد یک روند منطقی و قابل قبول به ما نشان دهد و این ضعفی است که بیشتر مربوط به فلیمنامه است. برخی از صحنههای فیلم به خوبی تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد و متاثر میکند اما آدمهای اصلی فیلم آنقدر خوب پرداخت نشدهاند که بتوانیم آنها را درک کنیم و کنش آنها را بپذیریم. یکی دیگر از نکاتی که در فلیمنامه کمی آزاردهنده است این است که برخی کاراکترهای فیلم درباره خودشان و چرایی فلاکتشان توضیح میدهند و سرانجام پایانی که در میان این همه زخم چرکین نشانی از امید دارد.
اما در بازیها بیشک سارا بهرامی را در فهرست کاندیدهای سیمرغ زن خواهیم دید. نقش معتاد درب و داغانی که جان میدهد برای سیمرغ گرفتن، درست مثل نقش نوید محمدزاده در ابد و یک روز. سعی بهرامی برای درآوردن نقش با تغییر لحن و فیزیکش قابل ستایش است. یکی از دوستان به شوخی گفت اگر امسال بهرامی برای این نقش جایزه بگیرد، از سال بعد باید یک گزینه جایزه نقش معتاد برتر به سینما اضافه کرد!!!
اما امین حیایی و مهناز افشار معمولیتر از آن هستند که انتظارش میرفت. اما نکته قابل توجه و دلچسب فیلم حضور خوب بازیگران تئاتری مانند علیرضا کیمنش و همینطور نگار عابدی در نقشهایی کوتاه بود. در دارکوب شاهد حضور یکی دیگر از شانسهای سیمرغ یعنی هادی حجازیفر در نقشی کوتاه بودیم که هیچ ویژگی خاصی برای یک بازیگر جویای تجارب نو نداشت. البته با توجه به فیلمهای دیگر حجازیفر احتمال نزدیک به صد او هم از افرادی است که نسبت به پارسال یک قدم به سیمرغ نزدیکتر شده است.
در کل به نظر ما و تعدادی از افرادی که بعد از تماشای دارکوب با آنها به گفتگو نشستیم با یک فیلم تلخ متوسط روبرو هستیم که نسبت به دهلیز و حتی سیانور قدمی رو به جلو برای شعیبی محسوب نمیشود. شاید اگر شعیبی سریالی با این موضوع میساخت، فرصت بیشتری برای نشان دادن حرف و هدفش داشت که فعلا در قالب زمان یک اثر سینمایی نگنجیده است.
با گیشه هفت و ادامه گزارشهای مربوط به جشنواره سیوششم از امروز تا اختتامیه همراه باشید.???