پروندۀ فیلم روزچین؛ یک اودیسۀ سینمایی – روز دوازدهم
در ادامۀ سلسله نوشتههای مرتبط با پروندۀ سینمایی، در این متن به سراغ هشت فیلم درخشان دیگر میرویم. مخاطب این متن، الزاماً دنبالکنندههای جدی سینمایی نیستند؛ چه اینکه چه در مقام نفی و چه در مقام تأیید، تمامی این هشت فیلم در قبای فیلمهای مهم تاریخ سینمایی شناخته میشوند و احتمال قریببهیقین توسط همایشان دیده شدهاند. اما اگر در زمرۀ کسانی...
در ادامۀ سلسله نوشتههای مرتبط با پروندۀ سینمایی، در این متن به سراغ هشت فیلم درخشان دیگر میرویم. مخاطب این متن، الزاماً دنبالکنندههای جدی سینمایی نیستند؛ چه اینکه چه در مقام نفی و چه در مقام تأیید، تمامی این هشت فیلم در قبای فیلمهای مهم تاریخ سینمایی شناخته میشوند و احتمال قریببهیقین توسط همایشان دیده شدهاند. اما اگر در زمرۀ کسانی هستید که قرار است به دنبالکنندههای جدی هنر هفتم بدل شوید، دیدن این فیلمها نه واجب کفایی که واجب عینیست! توضیحاتی که میدهم به کلیترین شکل ممکن است تا داستان فیلمها را برای کسی لو داده نشود.
پروندۀ فیلم
ژانر درام؛ درون لیوئین دیویس
فیلم اساساً روایتگر تیپی از مردمان جامعه است که در زمینه و زمانۀ خاصی در جایگاه استعدادهای کمتر شناختهشده یا حتی ناشناخته قرار میگیرند؛ افرادی که غارها و حفرههای کامیابی و افتادن در روال زندگی را تا آخرین لظه کلنگ میزنند، اما در واپسین لحظات یا به میل خودشان یا جبر زمانه آنها را به گوشهای میراند و بدل میشوند و تیپهایی ناکام در دل تاریخ: افرادی که احتمالاً در کهنسالی برای دیگران روایت حرفهایگری و تسلط خود را برای دیگران میگویند و دیگران هم از یک گوش میشنوند و از گوش دیگر در میکنند.
فیلم روایت موزیسین و خوانندهایست که در ستاندن حق خود از زمانه در تلاش است، تلاشهایی میکند و فیلم روایت چنین تلاشهاییست.
ژانر کمدی؛ یک مرد جدی
جزو فیلمهای موردعلاقۀ من. با موسیقی متن درخشان و داستانی شبهمذهبی از سفر درونی و مذهبی یک استاد فیزیک دانشگاه که در خانواده، تخصص و رابطهاش با دیگران به مشکلاتی بر میخورد.
ژانر انیمیشن؛ رنگو
رنگو اساساً مخاطبانی بزرگسال و اتفاقاً فیلمدیده دارد. متن و داستان آن سراسر ارجاع به بسیاری از مهمترین فیلمها و موسیقی متنهای برتر تاریخ سینماست. پیشنهاد میکنم اگر دستی در فیلمدیدن دارید و فیلمهای مهم تاریخ سینما را دیدهاید به سراغ رنگو بروید. در غیر این صورت بگذارید در زمان مناسب این انیمیشن را ببینید: روایت مارمولکی که در میانۀ دهکدهای در غرب وحشی، درگیر داستانی عجیب و غریب میشود و بارها بین نقشهای قهرمان و ضدقهرمان جا به جا میشود.
ژانر عاشقانه؛ عصر بیگناهی
چه در میان مخاطبان سینما و چه در میانۀ مردمان نخبه جامعه، هستند افرادی که مایلاند یک داستان عاشقانۀ درست و درمان ببینند، بیآنکه به ورطۀ ابتذال یا قرائتی آبکی از این مقوله بیفتند، مخاطب اصلی این فیلم چنین کسانی هستند.
فیلم اساساً مرتبط با دورانیست که عشق به مثابه یکی از مفاهیم و الگوهای جهان مدرن جای خود را باز میکند، منتها چنین مفهومی نه به برداشت فیزیکی آن فروکاسته شده است و نه آن قرائت ماورایی و خیالپردازانه قوت خود را حفظ کرده است. چنین مقولهای لاجرم ممکن است بخشهایی از هر دو دوره را داشته باشد و اتفاقاً عشقی که فیلم جاریست بهرهمند از هر دو نقطه قوت مفهوم عشق در هر دوی این دوران است – چه در قرائت کلاسیک آن و چه در قرائت مدرن آن.
فیلم با کارگردانی اسکورسیزی و بازی درخشان دی لوئیس آشکارا دلبرایی میکند و موسیقی متن و برهۀ تاریخی خاصی که روایت در آن میگذرد، بهخوبی با هم جور شدهاند.
ژانر جنایی؛ رفقای خوب
کمتر کارگردانی مانند اسکورسیزی میتواند فضای مرتبط با گروههای مخوف گانگستری را در بیاورد. فیلم روایت پسر بچهای ست که سودای گانگسترشدن دارد و در این راه هم موفق میشود. داستان براساس واقعیت شکل گرفته و روایت وی را تعریف میکند. اساساً گمان میکنم جذابیت فیلمهایی جنایی برای کسانی که این ژانر را جدی دنبال میکنند دوچندان است، گرچه دیدن این فیلم برای طرفداران سایر ژانرها خالی از لطف نیست.
ژانر وحشت؛ توئین پیکس
یک فیلم هولناک از دیوید لینچ، بی هیچ توضیح اضافهای!
ژانر علمی-تخیلی؛ سرآغاز
گاه یک ایده در ساخت یک فیلم یا هر اثر هنری دیگر، چنان درخشان است که خود بهتنهایی برای مبهوت ساختن مخاطب بسنده است. حال به این ایده مجموعۀ کارگردانی و بازیگری و موسیقی متن جذاب را اضافه کنید. تکلیف مشخص است.
سرآغاز (Inception) دقیقاً از چنین مؤلفههایی بهرهمند است. داستان گروهی از بزهکاران که با روشهایی یرتانگیر در تکافو هستند تا در ضمیر ناخودآگاه مخاطبان، ایدههایی بکارند تا این ایدهها رشد کنند و نزد افرادی که این ایده در ذهنشان کاشته شده، چنین بنماید که نمو چنین ایدهای در اصل نمو ساز و کارهایی عقلانیست!
در نظرم سرآغاز و ممنتو بهترین فیلمهای نولان هستند، هر یک بهگونهای متفاوت.
ژانر جنگی؛ غلاف تمام فلزی
یک شاهکار به تمام معنا در این ژانر. کوبریک استادانه تمام مسائل و نهادهای مرتبط با جنگ آمریکا را به نقد میکشد. از سربازخانهها و نحوۀ برخورد با سربازها آغاز میکند و به کل مجموعۀ جنگی آمریکا در ویتنام تسری میدهد. فیلم اساساً میتواند نقشی درمانی هم ایفا کند، خاصه برای کسانی که بر طبل جنگ میکویند و از آن صداهای هیجانانگیز انفجار را تداعی میکنند، بیآنکه بدانند در جبههها بهراستی چه میگذرد.
به پایان روز دوازدهم پروندۀ فیلم روزچین رسیدیم. ما را در معدود روزهای باقیمانده یاری کنید.