انتظار در بازار
تصمیماتی که دولت در روزهای گذشته برای دلار گرفته این روزها بازار را در یک حالت انتظار قرار داده است. این تصویری از این روزهای بازار است که نهتنها فعالان اقتصادی که نمایندگان مجلس نیز درباره آن در محافل مختلف گفتوگو و رایزنی میکنند. آنچه مسلم...
تصمیماتی که دولت در روزهای گذشته برای دلار گرفته این روزها بازار را در یک حالت انتظار قرار داده است. این تصویری از این روزهای بازار است که نهتنها فعالان اقتصادی که نمایندگان مجلس نیز درباره آن در محافل مختلف گفتوگو و رایزنی میکنند. آنچه مسلم است بیثباتی نرخ ارز بر سایر بازارها اثر دارد و بر همین اساس است که دولت تصمیم به تعیین یک نرخ واحد گرفته است. نگرانیها از وضعیت بازار ارز در حالی است که غلام محمد، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته است: انتظار در بازار ارز بر بخشهای مختلف اقتصادی بهصورت مستقیم تأثیرگذار است و عملا بازار را در یک بلاتکلیفی قرار میدهد. او در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت، تأکید کرده است که بیثباتی نرخ ارز تأثیرات خود را همچنین بر ارزش پول ملی خواهد داشت. محمدرضا رضاییکوچی، رئیس کمیسیون عمران مجلس نیز گفته است: وضعیت ناپایدار ارزی رکود پروژههای عمرانی را به دنبال میآورد. این هشدارها سبب شد دولت روی ایجاد ثبات نسبی در بازار با ایجاد یک نرخ واحد اقدام کند. چند روزی است که بازار نرخ دلار را چهارهزارو 200 تومان نشان میدهد و همچنان منتظر تصمیمات بعدی دولت است.
بازارها نظارهگرند
مسعود دانشمند- عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران
قدر مسلم است که نوسانات نرخ ارز بر قیمت تمامشده تولید اثر میگذارد. حتی افزایش و کاهش نرخ ارز نیز بر صنایع و بازار تأثیرگذار خواهد بود. علت این موضوع این است که بخش عمدهای از مواد اولیه از خارج وارد میشود و وقتی هزینهها افزایش یابد، دستمزد کالا و خدمات نیز افزایش مییابد و قیمتها بالا میرود. وقتی قیمت ارز افزایش یافته است؛ یعنی از نرخ مبادلهای سه هزار تومان که ابتدای سال گذشته به سههزارو 700 تومان رسید و اکنون چهارهزارو 200 تومان شده، در مقایسه با آخرین قیمتی که برای ارز مبادلهای در سال گذشته داشتیم، حدود 17 درصد افزایش یافته است و دراینصورت قطعا در قیمت نهایی کالا و خدمات تأثیر میگذارد. پیشبینیها در سال گذشته بدون افزایش نرخ ارز این بود که با توجه به افزایش نرخ مبادلهای از سه هزار به سههزارو 700 تومان، امسال نرخ تورم به 15 درصد برسد؛ اما اکنون با افزایش 17 درصدی نرخ ارز تورم برای سال 97 قطعا تورم بالای 20 درصد خواهد بود. مگر اینکه دولت بار دیگر سیاستهای انقباضی خود را ادامه دهد و بخواهد تورم را به زور پایین نگه دارد. دراینصورت حتما بیکاری یا همان نبود اشتغال توسعه پیدا میکند و تولید ملی، رشد اقتصادی و تولید ثروت در کشور کاهش مییابد و در این حالت فقر توسعه ایجاد خواهد شد. بازار اکنون صبر و انتظار دارد. این در حالی است که دلار چهارهزارو 200 تومان جهانگیری نیز به صنایع و واردات داده نشده است. ضمن اینکه معلوم نیست این ارز با چه شرطی قرار است پرداخت شود. این یک سمت ماجراست. از سمت دیگر، پیمان صادراتی که در دوره هاشمی اجرا و در دوره خاتمی برداشته شد، دوباره برقرار خواهد شد. با برقرارشدن پیمان صادراتی، صادرکننده باید ارز را به قیمت چهارهزارو 200 تومان به سیستم بفروشد که عملا صادرکننده نمیداند چه اتفاقی میافتد؛ بنابراین صادرکنندهها دست روی دست گذاشتهاند و تماشا میکنند و واردکنندهها منتظر ارز هستند؛ بنابراین مجموعه بازار از نظر صادرات و واردات و حتی معاملات داخلی هم در حالت صبر و انتظار به سر میبرند. پروژههای عمرانی نیز همین وضعیت را دارد؛ اما موضوعی که مطرح میشود، این است که دولت بودجه را به مجلس دیر ارسال میکند، مجلس نیز بودجه را دیر تصویب میکند. در این شرایط آییننامههای اجرائی نیز از سوی دولت دیرهنگام ابلاغ میشود. این در حالی است که آییننامههای اجرائی به استانها و پیمانکاران دولتی نیز هنوز ابلاغ نشده است؛ درنتیجه کارهای پیمانی هم بلاتکلیف مانده است. بنابراین بهتر است که بودجه 98 از هماکنون نوشته شود و تا آخر خرداد به مجلس ارسال شود. دراینصورت حتی دولت میتواند در صورت بروز مشکل متمم بودجه دهد. اما اینکه روزهای آخر اسفند لایحه بودجه را به مجلس ارسال کند، بخش پیمانکاری بلاتکلیف میماند و فقط نظارهگر خواهد بود
تحولات، نوسان نیست
جمشید عدالتیان- نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران
اسم تغییر و تحولات نرخ ارز نوسان نیست. در دنیا نوسانات نرخ ارز یک تا دو درصد است؛ اما آنچه در ایران اتفاق افتاده، یکی، دو درصد نیست؛ بلکه 40 درصد است؛ ولی به طور کلی حتی کاغذ معمولی برای دفتر معمولی هم فروخته نمیشود و نرخها نیز نرخ عجیبی است. این در حالی است که در مقایسه با ماه گذشته کاغذ 40 درصد گران شده است.
برای کارخانه احتیاج به مواد اولیه داریم که فروخته نمیشود. این در حالی است که در فروردین نیز تولید نداشتهایم. اگر بگوییم ضرر نکردهایم؛ اما سودمان از بین رفته است. درهرصورت در بازار خیلی از کالاها و خدمات به دلیل نبودن نرخ در بازار خرید و فروش نمیشوند و برای فروش خیلی باید اصرار کرد.
آن هم با قیمت یورویی که شش تا هفت هزار تومان است و کسی نمیتواند بگوید چرا. ما هم نمیدانیم قیمت تمامشده کالا باید در چه نرخی باشد؛ حتی نمیدانیم قیمت کالا چقدر تمام میشود. این مشکل تمام شرکتها و کارخانههای ایرانی است. این در حالی است که ماه رمضان هم در راه است.
حقوق پرسنل هم در فروردینماه افزایش یافته. علاوهبراین مشکل بیمه و مالیات را هم باید اضافه کنیم. اداره ارزش افزوده گفته است تا امروز همه پولها باید پرداخت شود. نقدینگی بهشدت در همه شرکتها کاهش یافته است.
این مسائل در بخش پروژههای عمرانی نیز مشهود است. دولت هیچموقع حسابوکتاب نداشته است.
هر زمان بودجه کاهش یافته، دست در جیب بودجه عمرانی گذاشته و بودجه عمرانی هیچگاه تحقق پیدا نکرده است. برای همین پروژههای عمرانی نیز نیمهکاره ماندهاند. درآمد ریالی بهشدت افزایش یافته، اما حتی امکان خرید مواد اولیه برای پروژههای عمرانی هم وجود ندارد.
حتی قیمت تمامشده پروژههای عمرانی نیز برای پیمانکار مشخص نیست، مگر اینکه ارز چهارهزارو 200 تومانی پرداخت شود. هر قیمتی برای ارز تعیین شود مهم نیست؛ مهم عرضه ارز است. اگر عرضه نشود عملا مشکل ایجاد میشود.
نمونه آن این است که اگر هزار دلار به مسافر داده شود، پنج هزار دلار میتواند با خود ببرد، چهار هزار دلار مابقی را از کجا باید دریافت کند. سفر دوم و سوم چه میشود. همه اینها نامعلوم است که نرخ دومی در بازار شکل خواهد گرفت و مردم بهخوبی این را میدانند. برای همین نیز نه دلار و نه یورو عرضه نمیشود. تقاضا وجود دارد و عرضه نیست. نرخ بازار آزاد هم مشخص نیست.
بازارهای در انتظار
فرهاد فزونی- عضو اتاق بازرگانی
نرخ ارز، نرخ خرید کالا یا فروش کالا به خارج است و مسلما با تغییر نرخ ارز، تصمیمگیری در مورد خرید یا صادرات کالا نیز تغییر میکند؛ بهعنوانمثال اگر ارز، ارزان شود، واردات بیشتر از صادرات صرفه خواهد داشت، اما اگر ارز گران شود شاید عدهای فکر کنند که صادرات به علت افزایش نرخ ارز بیشتر میشود که معمولا هم همینطور است، اما بههرترتیب تغییر مداوم و بدون دلیل و هرروزه نرخ ارز مسلما قدرت تصمیمگیری را، هم از صادرکننده و هم واردکننده میگیرد و موجب میشود نتوانند برای آینده برنامهریزی کنند و در این حالت، هم صادرکننده و هم واردکننده با چالشهای جدید روبهرو میشود. این مسئله مهمتر از هر مسئله دیگری است. به دلیل بیثباتی نرخ ارز بازارها بلاتکلیفاند. هیچکس از فردا خبر ندارد و نمیداند چه اتفاقی میافتد. حتی نمیداند ارز را با چه قیمتی تهیه کند. بنابراین در چنین شرایطی کسی دنبال هیچ کاری نمیرود. هماکنون بازارها نه در رکود که در حالت صبر و انتظار بهسر میبرند. برای اینکه بازار راه بیفتد و ثبات پیدا کند باید همگان از وضعیت رویه موجود و قیمتها مطلع باشند، اما این در حالی است که هماکنون بانک مرکزی هر روز یک یا دو بخشنامه ابلاغ میکند. بنابراین اگر وضع به همین ترتیب ادامه یابد، همه باید هر روز صبح از بخشنامههای جدید مطلع شوند. البته ناگفته نماند که مرتبا مسئولان اعلام میکنند مشکلی نداریم و میتوانید وارد و صادر کنید، فعال اقتصادی میخواهد بداند ارز را با چه قیمتی خریدوفروش کند. صادرات ما به افغانستان و عراق را در نظر بگیرید. ارزی بابت صادرات به این کشورها وارد کشور نمیشود. فقط صادرکننده کالا را ارسال میکند و واردکننده ارز را به صراف خود در عراق یا افغانستان میدهد و آن صراف با صرافی که در تهران همکاری داشته تماس گرفته و وجهی را به حساب صادرکننده واریز میکند. بنابراین ارزی وجود ندارد که صادرکننده به سیستم بانکی بفروشد که این خود یک مشکل است. این مسائل باعث میشود فعلا فقط بیننده باشیم که بازار تا کجا پیش میرود و چه زمانی ثبات به بازار میآید و پایداری احساس میشود. علاوهبراین؛ نوسانات ارزی پروژههای عمرانی را هم در حالت صبر و انتظار قرار داده است. اگر قیمت ارز تا چند ماه دیگر بر نرخ چهارهزار و 200 تومان باقی بماند، فعال اقتصادی میتواند برنامهریزی کند اما اینکه به آنها تنها قول دهیم که کارتان را انجام میدهید فایده ندارد. باید نرخ ارز تثبیت شود. در این صورت صادرکننده، هم کار عمرانی و هم غیرعمرانی انجام میدهد. قدری باید تأمل داشت که چه زمانی این بازار ثبات پیدا میکند.