مدارس آنان شامل دبستان و متوسطه اعتبار خاصی داشت و تعداد زیادی از خانوادههای روشنفکر و بانفوذ تهران فرزندان خود را در این مدارس ثبتنام میکردند. دختران ارشد رضاشاه و پسر ارشد او (شاه بعدی) آموزشهای اولیه خود را در مدارس بهائیان تهران دیده بودند.
آیا بهائیت فرقه است؟
بهائیت فرقه ایست که میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله در قرن ۱۹ میلادی در ایران بنیان گذاشت. پیشینهٔ دیانت بهائی که در ارتباط با شیخیه و بابیه بود، استقلال رسمی آن در سال ۱۸۶۳ و با علنیکردن دعوت بهاءالله به «مَن یُظهِرُهُ الله» شکل گرفت.
بهائیان معتقدند که بهاءالله (۱۸۱۷–۱۸۹۲) جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و حضرت محمد است. بهاءالله در سال ۱۸۶۳ این دین جدید را اظهار کرد. شمار پیروان این آئین بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر برآورد شدهاست. با اینکه این شمار کمتر از ۰٫۲٪ جمعیت دنیاست ولی از نظر پراکندگی در کشورهای مختلف بعد از مسیحیت دومین دین جهان شمرده میشود.[۶] مرکز جهانی بهائیان در حیفا واقع شدهاست.
به گفته ارتشبد حسین فردوست «رضاشاه با بهائیت روابط حسنه داشت تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهائی طراز اول بود، به آجودانی مخصوص ولیعهد خود منصوب کرده بود.
«در دوران محمدرضا، بهائیت در ایران توسعة عجیبی یافت و آنها بر مبنای انگیزه و نقاط ضعف، به شدت افراد را جذب میکردند. چند مورد مطمئن به اطلاعم رسید که فرد مقروض بوده و سازمان بهائیت قروض او را پرداخته تا بهائی شد. زن نیز از وسایل مهم جلب افراد بود و ترتیبی میدادند تا از طریق دختران بهائی به عنوان مبلغ عمل میکردند.
در دورانی که بهائیت ایران قوی بود، در فرمهای استخدام و غیره در مقابل مذهب صراحتاً «بهایی» مینوشتند. ولی وقتی در موضع ضعف قرار میگرفتند (مانند حرکت مردم تهران و تخریب حظیرهالقدس) خود را «مسلمان» معرفی میکردند! آنها در فرمهای ارتش و نیروهای انتظامی، خود را «مسلمان» معرفی میکردند.
سازمانهای دولتی گاهی از ساواک سئوال میکردند که فلان فرد در تعرفه استخدامی یا تعرفة سالیانه، در مقابل مذهب خود را «بهائی» معرفی کرده، با او چه باید کرد؟ ساواک جواب میداد: اگر برای استخدام است، استخدام نشود مگر اینکه بنویسد مسلمان و آنهایی که استخدام شدهاند باید در مقابل مذهب «مسلمان» بنویسند وگرنه بازنشسته شوند. این پاسخ رسمی ساواک بود، ولی رعایت نمیشد و ساواک نیز حساسیتی نداشت. زمانی منوچهر اقبال، مدیرعامل شرکت نفت، به طور کلی و برای تمام شرکت نفت استعلام کرد که در مقابل افرادی که مذهب خود را «بهائی» مینویسند چه باید کرد؟ ساواک جواب مرسوم فوق را داد. اقبال پاسخ داد که ممکن نیست چون تعداد بهائیها در شرکت نفت بسیار زیاد است.»
فردوست در کتاب خاطرات خود مینویسد:
«نفوذ اصلی بهائیت در دوران عبدالکریم ایادی بود. ایادی از خانواده طراز اول بهائیت بود. او به این دلیل نام فامیل «ایادی» داشت که پدرش از «ایادی امرالله»، یعنی چند نفر خواص اطراف «عباس افندی»، بود. ایادی با نفوذی که نزد محمدرضا کسب کرد بهائیها را به مقامات عالی رساند. او در رسانیدن امیرعباس هویدا (بهائی) به نخستوزیری نقش اصلی را داشت. در زمان هویدا دیگر کار بهائیها تمام بود و مقامات عالی مملکت توسط آنها به راحتی اشغال میشد. پدر هویدا نیز مانند پدر ایادی از خواص عباس افندی و گویا نویسنده مخصوص او بود. تنها یک بار موقعیت بهائیت به خطر افتاد و آن زمانی بود که فلسفی (واعظ معروف) حملات شدیدی را علیه بهائیت شروع کرد و محمدرضا برای آرام کردن مردم دستور تخریب حضیرهالقدس، مرکز مقدس بهائیها در تهران را داد و دستور داد که «ایادی» مدتی از ایران خارج شود. او نیز حدود 9 ماه به ایتالیا رفت و وقتی آبها از آسیاب افتاد، به ایران بازگشت.
ایران بعد از آمریکا بیشترین تعداد بهائیها را داشت. بهائیها در آمریکا بسیار قوی هستند و مراکز متعددی از جمله در شیکاگو دارند.
پی نوشت:
1- موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- بدون شرح به روایت اسناد ساواک