عالیجناب


دیگر خراب و مست ز هر کس خراب تر هستم از این شراب که باشد شراب تر آن جام...
دیگر خراب و مست ز هر کس خراب تر هستم از این شراب که باشد شراب تر آن جام پر شراب لبت کی شود نصیب تا نوش از آن بکنم بی حساب تر پیری رسیده میل لبت میبرد مرا در روزگار پیش که بودم شباب تر روزی اگر به...
دیگر خراب و مست ز هر کس خراب تر
هستم از این شراب که باشد شراب تر

آن جام پر شراب لبت کی شود نصیب
تا نوش از آن بکنم بی حساب تر

پیری رسیده میل لبت میبرد مرا
در روزگار پیش که بودم شباب تر

روزی اگر به باغ قمصر کاشان گذر کنی
بوی گلاب ان گل قمصر گلاب تر

میخانه گشته صحن دعا و نماز ما
تزویر چون که نیست شود مستجاب تر

از درد دل تحمل منهم سر آمدست
جانم بگیر چون که صوابش ثواب تر

با علم و با هنر شده مفلوک ِاین دیار
بی عقل و بی خرد شده عالیجاب تر