فتح بابل اینبار با یک زن!
کوروش! آسوده بخواب که یک زن برای گرفتن «شهر بابل» حتی شبها هم بیدار است! کوروش عزیز! اگر تو بدون درد و خونریزی و البته با لشکریانت شهر بابل را فتح کردی کار هنری نکردی چون این خانم بدون هیچ لشکر و سلاحی و فقط با یک تیپ و مقداری چشمک شورای شهر بابل را هوا کرد!
کوروش جان! تازه تو غنایم جنگی نیاوردی که هیچ، چیزهایی را که قبلیها برده بودند را برگرداندی، اما کجایی تا ببینی که این زن آریایی بعد از فتح بابل کلی هم شورای شهرش را تلکه کرد و با عرضاندامی، کرور کرور درآمد عرضی و اندامی ایجاد کرد. درست است به نوعی به زن فوق «تجاوز گروهی» شد اما قربانی این تجاوز خیلی هم برایش بد نشد چون جیبهای جد و آبادش تا ابد پر شد. قربانی هم، قربانیهای جدید! حالا فهمیدی چرا میگویند همیشه پای یک زن در میان است؟ مگر به یاد نمیآوری چگونه تخت جمشیدت را که دهها سال ساختنش طول کشید یک زن یک شبه آن را به باد فنا داد؟ «اسکندر» فقط وسیله بود عزیز دلم کوروش. «فروید» بیخود نگفت که بعد از ۳۰ سال تحقیق از کار زنان سردرنیاوردم! کوروش جان! همه اینها را گفتم که آسوده بخوابی تا زنان به فتحالفتوحاتشان برسند! پس... جیش بوس لالا! بگذریم و بپردازیم به اصل حرفمان
حقالسکوتهایی بعد از دریافت حقالزحمه!
آدم معنی بعضی چیزها را بعدها میفهمد، مثلا بنده خودم تازه فهمیدم چرا یک نفر صدها میلیون خرج میکند که تازه آخرش بشود «خدمتگزار». چون در آینده میتواند فقط برای یک قلم حقالسکوت دادن، میلیاردها بسلفاند، چه رسد به خرج و مخارج اساسیترش! البته اینکه این پولهای نجومی یامفت، از کجا آمده است و چرا در این راهها بذل و بخشش میشوند به بنده مربوط نیست و بر همین اساس هم، بنده خفه میشوم! همه میگفتند: بیت المال صرف کمک به کشورهای بدبخت و بیچاره میشود اما ظاهرا بیشترش صرف بیتالحال با پریرویان میشود! ظاهرا «خدمتگزار» معانی مختلفی دارد، به عبارتی، معنی خدمتگزار از کسی که کفشها را واکس میزند تا فردی که آدمها را رنگ میکند در یک طیف بسیار گسترده جای میگیرد!
ببینید عزیزان جان، در فرهنگ غنی ما واژههای «زن» و «مرد» اسم عام نیستند بلکه صفتاند! به عبارتی، به افراد مذکر و حتی مونث درست و درمان، «مرد» گفته میشود و از طرفی هم، به ذکور و اناثی که یک جای کارشان میلنگد، «نامرد» و یا همان «زن» میگویند! حالا این را داشته باشید تا بر فرض صحیح بودن ادعاهای فوق، ببینیم اوضاع مردان و زنان در عرصه سیاست از چه قرار است و کدامشان به معنی واقعی کلمه زن و یا مرد هستند و بعد هم با توجه به مصادیق زیر، نتیجه بگیرید و بگیریم که رجل سیاسی، بالاخره مرد هستند یا زن؟!
۱- مصداق بینالمللی: آقای ترامپ با کلی هزینه و تبلیغات و چک و چانه زدن و کل کل کردن با رقیب انتخاباتیاش (که یک زن بود) بالاخره موفق میشود او را کنار بزند و حاکم بلامنازع جهان بشود. اما هنوز حکم ریاست جمهوریاش خشک نشده و از پیروزی در برابر یک زن، به شکل نمام و کمال سرمست نشده که ناگهان سروکله یک زن دیگر پیدا میشود اما این زن کیست و دردش چیست؟
زن فوقالذکر یک پورناستار ساده است که در قبال دریافت مبلغ قابل توجهی، با آقای ترامپ روی هم میریزد (نوش جانشان ما که بخیل نیستیم) اما اصل حرف ما اینجاست که بعد از مدتی، دوباره آن زن بازمیگردد و این بار به جای حقالزحمه، حقالسکوت میخواهد که خب، با توجه به دست و دلباز بودن جناب ترامپ، مبلغ فوق به او داده میشود اما این زن در کمال خونسردی سکوتش را میشکند و نه تنها اصل جریان را روی دایره میریزد، بلکه داستان حقالسکوت گرفتنش را هم رو میکند و از آقای ترامپ شکایت و ادعای حیثیت هم میکند که خب، دوباره مبلغی را هم از این طریق کاسبی میکند! حالا شما بگویید کدام یک از اینها رئیسچمهور آمریکاست؟!
۲- مصداق داخلی: در شهر بابل، چند هزار نفر متقاضی خدمت صادقانه در شورای شهر میشوند بعد تکتکشان از چندین مرحله رد میشوند و متعاقبا صلاحیت خیلیشان هم، رد میشود و بالاخره با کلی هزینه، اصلحترینشان (!) انتخاب میشوند. اما، در ادامه یک زن در ابتدا مهریهاش را به اجرا میگذارد و شوهرش را میتیغد و بعد به شکل همزمان وارد شورای شهر شده و سرنوشت ریاست آنجا را (بماند چگونه) رقم میزند. اما کار به همین جا ختم نمیشود. او در ادامه، باز تکتک اعضا را دراز میکند و با تهدید انتشار فیلمشان، هم دلشان را خالی میکند و هم جیبشان را! که باز میشود مصداق بارز دریافت حقالسکوت بعد از حقالزحمه! حالا شما بگویید رئیس شورای شهر بابل و یا بهتر بگوییم، فرمانروای کلش چه کسی است؟
اگر نظرم برایتان مهم است، به نظر بنده این زن میتواند همان عکس دختر خوشگلی باشد که به آن نماینده بخت برگشته در خانه ملت نشانش ندادند و به جای علاج واقعه، یکجورایی هم ماستمالیاش کردند تا سر کلهاش از شورای شهر پیدا شود.
کسی چه میداند، شاید آن فاجعه سلفیبگیران وکلا با خانم موگرینی، یک نشانه بود تا ما بعضی چیزها را جدی بگیریم اما جدی نگرفتیم!