ایران در میراث مستند پیشروست
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو معتقد است: با روی کار آمدن عکاسی، «عکس» مهمترین میراث دیداری و شنیداری جوامع بشری شد و در کنار آن فیلمهای مستند توانستند مهمترین نقش را در این زمینه داشته باشند.
او با بیان اینکه در دورهای بارِ تصویر به عنوان یک رسانه را «نقاشی» به دوش میکشید، افزود: لوئی چهاردهم با ایجاد نگارخانهای پر از نقاشی، این اثر را به عنوان یک رسانه به رسمیت بخشید، اما با خلق عکاسی، این هنر جای نقاشی را گرفت و در نهایت در ۱۹۸۲ وزیر فرهنگ فرانسه عکاسان را هنرمند نامید تا امروز که در فضای مجازی عکس یک رسانه نامیده میشود.
وی با تاکید بر اینکه امروز در فضای مجازی عکس یک رسانه است، ادامه داد: معتقدم جنگ اصلی در دنیا جنگ تصویر است. کشورهایی که بتوانند تصویر بهتری نشان دهند موفقترند. امروز با یک میراث کهن مواجهیم، تصاویری که برای ما و جهان بسیار ارزشمندند.
او همچنین ایران در حوزه سینما را جزو کشورهای پیشرو دانست و ادامه داد: در ۱۹۰۳ اولین جشنواره فیلم ایرانی در دنیا به نمایش درآمد و هنوز هم ما در سینما دوش به دوش جهان پیش میرویم. در سال ۱۵۰ فیلم میسازیم و سینماگران ما سالیان سال است که تلاش میکنند گنج موجود با ارزش خود را در کشور حفاظت کنند.
ایوبی با بیان اینکه هنر امروز به تصویر کشیدن اتفاقات به زبان فیلم در عرصه مستند است، ادامه داد: ایران از بهترینها در عرصه مستند است. سال ۹۵ سینمای ایران در جهان بیش از ۵۰۰ جایزه جهانی کسب کرد. یعنی هر روز بیش از یک جایزه کسب کردیم.
او سینما و فیلم را هنر مدرن تعبیر کرد و گفت: چنین هنری را در کشورمان داریم که تا امروز بخشی از آن حفظ شده، بخشی در معرض خطر است و بخشی اصلا به فراموشی سپرده شده است. بنابراین از مهمترین اقدامات احیای این هنر است.
رئیس کمیسیون ملی یونسکو در تهران با تاکید بر اینکه معتقدم ثبت، یک بهانه برای میراث دیداری و شنیداری است، ادامه داد: باید از این میراث در کل جهان استفاده کنیم.
او همچنین به ایجاد یک کمیته تخصصی در یونسکو تهران اشاره کرد که در آن همه کسانی که در حوزه عکس و ثبتِ مستندات دستی دارند، در آن شرکت میکنند و افزود: تلاش میکنیم آرشیو بزرگ کشور را مرور کنیم. آنهایی که قابل احیاء هستند را احیاء و آنهایی که باید برای همیشه ثبت شوند را به کمیتهی دیداری و شنیداری کتابخانه ملی معرفی میکنیم.
وی با اشاره به روز جهانی دیداری و شنیداری گفت: در این روز ایران جزو ملتهایی است که باید به خود افتخار کند. هنرهای کتابت، خط، نقاشی، تذهیب و نگارگری از هنرهایی است که میتوان آنها را در زمره برنامههای دیداری و شنیداری ایران تثبیت کرد.
ایوبی افزود: ما در ایران مدرنترین هنرها را داریم و جزء پیشروترینها در دنیا هستیم. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کنیم که هر هنری چه شعر و ادبیات و چه فیلم و سینما در خلأ تولید نمیشوند. رویش آنها نیاز به خاک دارد. خاک یعنی تاریخ، خاک ایران حاصلخیز است. سینماگران ما زاده این خاک هستند.
یک سایت تاریخی مانند دانشگاه هاروارد ایجاد کنید
عباس کاظمی، جامعهشناس نیز در سخنانی اظهار کرد: در تفاوت بین نقاشی و تصویر فاصله واقعیت و تصویر را به راحتی میبینیم اما در میراث دیداری و شنیداری یک مجموعه فرهنگی وجود دارد که بیطرفانه جمعآوری میشود و حافظه تاریخی ما را نگه میدارد. در واقع ما حافظه تاریخی را میسازیم و با کاشت آن طرف هستیم.
او با بیان اینکه همیشه سوءگیریهایی در حوزه ثبت و ضبط میراث دیداری و شنیداری وجود دارد، گفت: رجوع به منابع متفاوت این امکان را میدهد که تاریخ را از پایین نیز روایت کنیم. در بحث میراث دیداری و شنیداری هنوز با خطراتی مواجه هستیم. بنابراین باید رادیو، تلویزیون و فیلمهای باقیمانده را حفظ کنیم. اما باید این نکته را نیز مد نظر قرار دهیم که نویسندگان تولید میکنند.
وی مهمترین دغدغه یونسکو را به ثبت میراث دیداری و شنیداری آن هم در بخش فرهنگ معمولی و مردمی مربوط دانست و گفت: عکسها، صداها، نوشتهها و مواد فرهنگی به این بهانه که روایتی از فرهنگ رسمی کشور هستند تقویت میشوند.
او با اشاره به اقدام دانشگاه «هاروارد» که با ایجاد سایتی با عنوان «زمان قاجار» و فراخوان به افرادی که هر کس دست نوشته و سندی متعلق به این دوره تاریخی دارد آن را در اختیار این دانشگاه قرار دهد تا با اسکن آثار همه افراد بتوانند از آن استفاده کنند، گفت: یونسکو یا کتابخانه ملی نیز میتوانند با راهاندازی یک پویش مردمی این اسناد و شواهد دیداری و شنیداری را از طریق مردم راحتتر جمع کنند تا از طریق نخبگان.
او انجام این کار را صرفا مربوط به حوزه میراث فرهنگی ندانست و گفت: منابع تحقیقی و علمی نیز در این دسته جای میگیرند.
وی ادامه داد: تصور امروز ما از میراث فرهنگی یک تصور ویژه است اما در جامعه جهانی شده دیگر امروز فرهنگی نداریم که مربوط به مرزهای جغرافیایی باشد. امروز برای ماست و شکل دیگر فردا برای کشورهای همسایه.
این جامعه شناس گفت: اگر فرهنگ را یک مسیر بگیریم نه یک ریشه، میراث فرهنگی عمیقتر میشود و فکر میکنیم که چطور باید این فرهنگ را حفظ کنیم. در واقع این کار برای ما دشوارتر میشود آن هم در دهههای اخیر و با ظهور شبکههای اجتماعی که امکان ایجاد میراث دیداری و شنیداری را در قالب عکس و فیلم به وجود آوردهاند.
عباسی ادامه داد: در چند دهه بعد اگر بخواهیم فکر کنیم با جامعه شبکهایشده و روی موبایل مواجه هستیم که مردم تولیدات زیادی توسط آن انجام میدهند، گفت: این شرایط را باید بررسی کرد که تولید سینماگران حرفهای چطور میتواند از فرهنگ در حال حرکت حرف بزند. سازمانهای فرهنگی فکر میکنند برای چند دهه بعد فرهنگهای در تلاطم چه توصیههایی برای حفظ میراث فرهنگی خواهند داشت.
برای نخستین بار در دهه ۵۰ «چاووش» را در کشور راه انداختیم
بیژن کامکار، نوازنده نیز که مجموعه موسیقیایی چاووش را مدیریت میکند و تاکنون نامش در ۱۲ آلبوم چاووش نامه ثبت شده است، گفت: مشعل فروزانی که به اسم چاووش است به دلیل وجود پهلوانان عرصه موسیقی ایجاد شده است. جرقه اولیه چنین موسیقی در سنندج و در خانواده کامکارها با حضور شجریان زده شد. احساس کردیم در آن زمان موسیقی ایرانی راه خطا را میرود. یک موسیقی که کاملا علمی و ایرانی بود اما از ابزارآلات غربی استفاده میکرد. بنابراین با ایجاد یک گروه موسیقی چاووش فعالیتمان را آغاز کردیم. در آن زمان فقط رادیو چاووشی تولید میکرد. هدف ما بازسازی آثار و موسیقی ایرانی بود.
او در بخش دیگری از صحبتهایش اظهار کرد: معتقدم دوران طلایی موسیقی سنتی ایران با مدیریت هوشمندانه هوشنگ ابتهاج شروع و در اوایل دهه ۵۰ کارمان را آغاز کردیم و از سال ۵۳ به رادیو رفتیم اما با کشتار خونین ۱۷ شهریور در اعتراض به این اتفاق همه گروه از رادیو استعفا دادیم و پس از آن از طریق سرودههای زیرزمینی به کارمان ادامه دادیم.
کامکار ادامه داد: بعد از انقلاب حتی یک بار هم به سراغ ما نیامدند که به رادیو برگردیم. آقای ابتهاج در آن زمان به سراغ ما آمد و کانون چاووش را فعال کرد. این بار تمام سرودههای زیرزمینی را در استودیو ضبط کردیم. آن زمان هر کس یک دوربین نداشت که هر کاری را که انجام میدادیم ثبت و ضبط نند. هفت بار کانون چاووش را بستند و هیچ کس صدایش در نیامد.
به گفتهی وی در همان زمان نیز، مجموعه چاووش با مردم بود. میدان ژاله را به خون کشیدند. میدان انقلاب را در تظاهراتها خونین کردند و ما در هر زمان با این اتفاقها با مردم همراه بودیم و شعرهایی با آن مضامین میخوانیم.
او تاکید کرد: در مجموعه چاووش هیچ فکری حاکمیت نداشت. امروز در هر کاری به اندازه جلو میرویم اما در موسیقی درجا میزنیم یا افراط میکنیم یا تفریط اما به موسیقی آنطور که باید توجه نمیکنیم. برای موسیقی باید چیزی گوش کرد که ذهن و قلب حرکت کنند و فعالیت داشته باشند. برای اینکه مردم موسیقی خوب گوش کنند همه باید دست به دست هم دهیم.