صدا و سیما و گزارشگرانی با پرچم و بوق
جدال قدیمی تهرانی – شهرستانی در فوتبال، حالا گزارشگران فوتبال را به طور علنیتری نسبت به قبل وارد گود کرده است. به اسم هواداری اما با نتیجهای که چیزی جز نفرتپراکنی را در بر ندارد. هواداری چیزی است که شاید خیلیها آن را حق گزارشگران بدانند و حتی پیشنهاد اینکه گزارشگران تهرانی هم وارد بازی شوند را در پی دارد.
جدال قدیمی تهرانی – شهرستانی در فوتبال، حالا گزارشگران فوتبال را به طور علنیتری نسبت به قبل وارد گود کرده است. به اسم هواداری اما با نتیجهای که چیزی جز نفرتپراکنی را در بر ندارد. هواداری چیزی است که شاید خیلیها آن را حق گزارشگران بدانند و حتی پیشنهاد اینکه گزارشگران تهرانی هم وارد بازی شوند را در پی دارد.
به گزارش ایلنا، موضوع اما این است که آنچه این روزها از گزارشگران هوادار یا هواداران گزارشگر دیدهایم، تنها یک بحث ساده هواداری نیست. واکنشی اعتراضی است به آنچه تبعیض بین تیمهای تهرانی و شهرستانی نامیده میشود. چقدر این تبعیض صحت دارد و اینکه چه کسانی به این تفکر در بین شهرستانیها دامن میزنند، دقیقاً همان مسائلی است که مسوولان فوتبال باید برای حل معضل جدید فوتبال، مورد بررسی قرار دهند.
گزارشگری یا هواداری؟ خلاصه همه سوالاتی که در روزهای اخیر و بعد از گزارش بازیهای ماشینسازی – پرسپولیس و سپاهان – پدیده، مطرح میشود به همین سوال کوتاه ختم میشود. جایی که مرز بین گزارشگری و هواداری از بین میرود، انتقادها و تشنجها به بالاترین حد خود میرسد و شکاف عمیق بین تیمهای تهرانی و شهرستانی، عمیقتر از قبل میشود.
شاید هواداری یک گزارشگر به خودی خود موضوع ناهنجار یا ناراحتکنندهای به حساب نیاید اما وقتی در نهایت به چنین نتایجی منجر میشود، مشخص است که یک جای کار میلنگد.
«مهاجم ماشین، از صحنه بازی محوش کرد.»، «یک تکل در کلاس جهانی از مدافع ماشین»، «پرسپولیس به یک امتیاز هم قانع هست.» اینها شاید تنها چند جمله کوتاه از گزارش گزارشگر تبریزی بود که در طول 90 دقیقه بازی ماشینسازی مقابل پرسپولیس روی اعصاب هواداران پرسپولیس میرفت.
روند گزارش اما جایی از مسیر هواداری خارج شد که گزارشگر تبریزی با تعابیر و تفاسیر مخصوص به خود، راه را برای نفرتپراکنی باز میکرد. وقتی امید عالیشاه، توپ را در یک حرکت معمول فوتبالی، به سمت نردههای آبی دور ورزشگاه شوت کرد و گزارشگر بازی گفت: «عالیشاه توپ را به سمت تماشاگران تبریزی شوت کرد و این کار برای باشگاه پرسپولیس قشنگ نیست!»
گزارشگر در این صحنه در واقع هواداری تیمش را نمیکرد، بلکه در چند ثانیه یک حرکت معمولی را پیشداوری کرد، عالیشاه محکوم به اقدام علیه تماشاگران تبریزی شد و باشگاه پرسپولیس مورد نکوهش قرار گرفت!
و این رویه در بخشهای دیگری از گزارش بازی ماشینسازی مقابل پرسپولیس هم ادامه پیدا کرد. در نهایت هم این گزارشگر بعد از یکی دو روز ویدیویی را از خود در فضای مجازی منتشر کرد و گفت که علیرغم اینکه گزارشش هیچ توهین و بیاحترامی نداشته اما به صفحه شخصیاش در شبکههای اجتماعی حمله شده است. در نهایت هم تأکید کرد که «صفحهاش فدای تراکتور!»
ماجرای گزارشهای هوادارانه اما به همین جا ختم نشد. گزارش بازی سپاهان – پدیده بهعنوان یکی از مهمترین بازیهای نیم فصل اول، چیزی کم از گزارش ماشینسازی – پرسپولیس نداشت. گزارشگر اصفهانی در حین گزارش بازی با نفرت خاصی نسبت به تهرانیها میگفت: «خوبه دو تیم شهرستانی آنقدر بازیشون مهمه، مبارک تهرانیا.»
«سپاهان تیم پنج ستاره ایرانه چون پنج بار قهرمان لیگ شده.»، «فوتبالی فراتر از آسیا را از سپاهان شاهد هستیم.»، «صدای هواداران من را به یاد صدای رگبار باران بهاری میاندازد.» گزارشگر اصفهانی که با این جملات هواداریاش را ثابت کرده بود با یک جمله در وصف موقعیتهای سپاهان و پدیده، ضربه آخر را به بیننده تلویزیونی زد. وقتی در اوج حملات پدیده به سپاهان گفت که «سپاهان 6 موقعیت مسلم خود را گل نکرده است.»
اینکه وظایف گزارشگری چیست و اصول کارش چطور تعریف میشود را همه میدانیم. اینکه تفسیر بازی، هواداری، ارائه تاکتیکهای فنی از وظایف گزارشگر نیست را هم. با این حال اما حتی همیشه گزارشگرهایی بودهاند که هواداری را نه به این شدت اما به طور معقولانهای چاشنی گزارش خود کردهاند. نمونههایش را حتی در لیگهای خارجی هم شاید بتوان پیدا کرد. حتی در برههای این موضوع از سوی گزارشگرهای قدیمیتر عنوان شده بود که هیچ ایرادی ندارد گزارشگر هر شهری، در گزارش خود از تیم شهرش حمایت کند اما به شرط اینکه این امکان برای گزارشگران تهرانی هم فراهم شود.
جواد خیابانی کارت هواداری باشگاه تراکتورسازی را گرفت تا نشان دهد که او هم میتواند هوادار یک تیم باشد و تابوی بیطرفی گزارشگران را شکست. بعدتر هم عادل فردوسیپور بارها عنوان کرد که طرفدار نساجی است اما هیچ کدام هنوز نمیتوانند حرفی از تیمهای پرسپولیس و استقلال بزنند.
ماجرای این تابوها البته تنها به دایره گزارشگران محدود نمیشود. مدتهاست که یک سلسله عوامل، تیمهای شهرستانی و گزارشگران شهرستانی را مقابل همتایان تهرانیشان قرار میدهند. وقتی بازی سپاهان مقابل پدیده، بهعنوان یکی از مهمترین بازیهای لیگ، از شبکه سوم سیما به صورت زنده پخش نمیشود، حاصلش میشود تلاش گزارشگر اصفهانی برای احقاق حق تیم شهرش از راههای نامتعارف.
مشکل اینجاست که درست در شرایطی که هواداری گزارشگرهای شهرستانی میرود تا به موضوعی به حق و عادی جلوه داده شود، کوچکترین واکنشهای هوادارانه گزارشگرهای تهرانی به یک جنجال اساسی تبدیل میشود. درست مثل واکنش محمدرضا احمدی بعد از واکنش خوب مهدی رحمتی که حسابی برایش دردسرساز شد.
همین موضوع است که حالا حتی روی گزارشگرهای تهرانی هم تأثیر گذاشته است و باعث شده که برای دور ماندن از جنجالها یا متهم شدن به سرخابی بودن، در گزارشهایشان بیشتر سمت تیمهای شهرستانی را بگیرند.
این دقیقاً با آنچه ایجاد عدالت در فوتبال و از بین رفتن مرز تهرانی – شهرستانی نامیده میشود در تضاد است. گزارشهای هوادارانه نه تنها نتوانسته خشم تیمهای شهرستانی نسبت به تیمهای تهرانی را فرو بنشاند که در موارد متعددی به نفرتپراکنی بیشتر هم منجر شده و شاید تنها مشکلی که میتوان با گزارشهای جانبدارانه داشت، همین است.