سلامت نیوز: کم آبی در ایران بحران نیست، مسالهای است که باید مدیریت شود. فعالان محیط زیستی سالها پیش خبر از کاهش آب سفرههای زیرزمینی داده بودند اما گوشی شنوای حرفهای آنها نبود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ،این در حالی است که هرچه از مرکز شهرها دور میشویم، معیشت مردم به آب وابستهتر میشود. نبود مدیریت آبی باعث شد کشاورزان کم آبی را با حفر چاههای عمیق جبران کنند، چاههای عمیق آب سفرههای زیرزمین را خالی کرد امروز با پدیده فرونشست مواجه هستیم.
مساله استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی موجب شده که پوشش گیاهی مناطق هم از بین رفته و بارندگیهای عادی در پایین دست به صورت سیل خودنمایی کند، در صورتی که همین آب در صورت وجود پوشش مناسب گیاهی میتوانستند به افزایش ذخیره سفرههای زیرزمین کمک کنند. نقش مردم در این میان از عواملی است که نمیتوان نادیده گرفت.
افزایش جمعیت کره زمین و تغییر سبک زندگی افراد باعث مصرف بیش از پیش آبهای زیرزمینی شده است. سیستم نامناسب آبرسانی در ایران به افزایش هدر رفت آن کمک میکند.
در اصل بسیاری از فعالیتهای روزمره میتواند با استفاده از آبهای خاکستری انجام شود. بسیاری از کشورها که حتی در شرایط کم آبی مانند آنچه در ایران رخ داده نیستند، از آبهای خاکستری استفاده میکنند این در حالی است که هنوز آب آشامیدنی و آبی که برای حمام، سرویس بهداشتی، آبیاری گیاهان خانه و حتی شستشوی ماشین و حیاط استفاده میکنیم از آب آشامیدنی است.
آب خاکستری به پسآب حمام، ظرفشویی و لباسشویی و آب سیاه به فاضلاب توالت گفته میشود. آب خاکستری با اینکه حاوی ذرات معلق، چربی و مواد غذایی است اما چون ذرات فسفات و نیتروژن کمتری دارد بازیافت آن سادهتر و استفاده از آن کمخطرتر است. علاوه بر این، مواد مغذی موجود در این آب به رشد بهتر گیاهان هم کمک میکند.
البته باید در نظر داشت استفاده از آبهای خاکستری مستلزم رعایت نکاتی است برای مثال باید در نظر داشت که از میزان مواد شوینده کمتری استفاده کرد، همچنین جنس مواد شوینده باید به صورتی باشد که کمترین میزان سدیم را داشته باشد تا بتوان آن را بازیافت کرد. همچنین برای بازیافت این آبها باید در نظر داشت که بسیاری از مردم نسبت به این موضوع بیاطلاع هستند و به همین دلیل تحمل هزینه تامین فیلتر و رعایت ضوابط برای آنها دشوارتر خواهد بود.
در شرایط کنونی با مساله کمبود آب در کشور مواجه هستیم. آب شهری تهران در فصل تابستان بارها قطع شد و برخی از استانها آب آشامیدنی ندارند با این حال هنوز هم برخی از شهروندان حیاط خانه و حتی خیابان را با فشار آب جارو میکنند.
یک مردمشناس درباره اینکه مردم با وجود مشاهده عینی کمبود آب هنوز هم این مساله را جدی نمیگیرند شوربختانه سازمانهای مردم نهاد همچون گروههای حامی محیط زیست منزلت و جایگاه مناسب و موثری در بین آحاد مردم ندارند.
این گروههای غیردولتی آنگونه که باید نتوانستند سرمایه اجتماعی لازم را برای اعمال نفوذ در تصمیم گیریها برای خود فراهم آورند. به عبارتی سادهتر آنگونه که ادعا میشود مردمی نیستند و چون استقلال مالی ندارند بنابراین چندان مستقل عمل نمیکنند. مردم این نهادهای غیردولتی را ادامه دولت فرض میکنند و همانگونه که به دولت بیاعتمادند به این نهادها نیز بیاعتمادند.
محمدعلی جهانبخش با اشاره به اینکه نهادهای مردمی به وجود میآیند چون نهادهای دولتی وظیفه خود را به خوبی انجام نمیدهند، ادامه میدهد: در جامعه مدرن فعالان محیط زیستی نفوذ زیادی در افکار عمومی دارند چون احزاب برای جلب رأی مردم به این نفوذ نیاز دارند و مردم نیز هرجا به سازمانهای دولتی بیاعتماد میشوند به نهادهای غیردولتی روی میآورند، اما در کشور ما این جایگاه برای آنان وجود ندارد. بنابراین نهادهای موثری نیستند.
این سازمانها همیشه به مساله کمبود آب اشاره داشتند اما صحبت و هشدار و رسانهای کردن کافی نیست تا وقتی که نتوانند بر افکار عمومی موثر باشند و موجب حرکت افکار عمومی شوند، متولیان دولتی نیز نسبت به آنها بیاعتنا هستند.
مواجهه هزاران ساله با کمبود آب
کمبود آب مسالهای نیست که ما امروز با آن مواجه شده باشیم، ساختار شهرهای قدیمی ایران گویای همین مساله است. ساختار قنات گویای اهمیت حفظ و نگهداری آب در برابر تبخیر بالایی بود که در ایران این سرزمین آفتابخیز اتفاق میافتد.
جهانبخش با بیان اینکه کمبود آب مساله امروز و دیروز سرزمین ایران نیست، توضیح میدهد: ایران هزاران سال است که با خشکسالی و کمیابی آب مواجه است. از عهد باستان مردمان این سرزمین تلاش میکردند که خود را با این شرایط محتوم سازگار کنند.
ابداع قناتها و سیستم آبیاری و زراعت موسوم به بنه نمونههایی از این تلاشها است. هر آینه همه نقاط این سرزمین پهناور به یکسان با این پدیده روبهرو نبوده است. در شمال کوههای البرز مساله کمیابی آب مساله حادی نبوده اما در نواحی مرکزی این مساله از ویژگیهای بارز جغرافیایی محسوب میشود.
به گفته جهانبخش تکنولوژی سدسازی، روشهای نوین انتقال آب و فناوری چاههای عمیق باعث شده که بینش انسان ایرانی نسبت به مساله آب تغییر کند. او ادامه میدهد: آبها از اعماق زمین جمعآوری شدند و جویبارهای کوچک در پشت سدهای بزرگ به دریاچههای پرآب تبدیل شدند.
این تغییرات در دوره جدید باعث شد که بینش سنتی مردم نسبت به ارزش و اهمیت پاسداری و گرامی داشت آب تغییر کند. نظامهای سنتی حفظ آب نیز به یکباره فرو پاشیدند و آب لوله کشی در منازل تصور کاذبی مبنی بر پایانناپذیر بودن آب ایجاد کرد. زندگی شهری و فرهنگ مصرفی وارداتی نیز به این تصور نابجا دامن زد. اگر امروز مردم ما رفتاری نابخردانه در مورد مصرف آب دارند حاصل این تصور و بینش ناصواب است. عافیتطلبی و مصرفگرایی امروز بنمایه رفتارهای ضد محیط زیستی است.
فقدان مطالبه مردمی برای آب
همه اینها در حالی است که مساله کمبود آب روی کره زمین تا جایی پیش رفته است که کشورهای مختلف اعلام میکنند که جنگ جهانی بعدی بر سر مساله آب است. با این حال در کشور ما هنوز پروژههایی مانند سدسازی و انتقال آب انجام میشود. جهانبخش درباره نبود مطالبهگری از طرف مردم برای حفظ آنچه باقیمانده است، میگوید: مردم ما بینش تاریخی خود را نسبت به مساله آب از دست داده اند.
دولتها البته نگاهشان نسبت به محیط زیست عمیق و کارشناسی نیست بلکه به شدت آلوده به اغراض سیاسی است. البته توقعی جز این نمیتوان داشت مردم مطالبهای در این زمینه ندارند. مردم در یک ساختار اجتماعی مدرن از طریق سازمانها و تشکلهای مستقل و باقدرت مردمی مطالبهگری میکنند که چنانچه اشاره شد صحنه اجتماعی از این نهادهای مردمی مستقل و موثر در افکار عمومی خالی است.
تودهها نیز که اصلا واقف به ماجرا نیستند آنها قبض آب را میپردازند و آب میخواهند و دولت هم آبرسانی میکند تا آرای سیاسی تودهها را داشته باشد.مردم ایران در شرایط برای بهبود مدیریت مناسب منابع آبی مطالبهگری نمیکنند که معیشت بخش بزرگی از آنها به آب وابسته است. افزایش مهاجرت در سالهای اخیر، خالی شدن روستاها و افزایش حاشیهنشینی همه از پیامدهای فقدان مدیریت صحیح آبی است.
همین مقدار کشت و زرع در کشور میتواند با میزان هدر رفت آب کمتری انجام شود. جهانبخش درباره اینکه چطور میتوان مردمی را که معیشتشان به آب بستگی دارد راضی کرد که در شیوه استفاده خود تغییر ایجاد کنند، میگوید: فناوریهای نوین در زمینه بهرهوری درست از آب در بخشهای کشاورزی، صنعتی و خانگی یک راه حل اساسی است.
این فناوریها ارزان نیستند و از طرفی به دانش پویا و رو به رشد نیز نیازمندند. مساله این است که نه دولت و نه مردم حاضر به پرداخت این هزینه نیستند. دولت انجام نمیدهد چون برای مشروعیت خود نیاز دارد تودهها را همراه سازد. تودههای سنت گریز، مصرفگرا و عافیتطلب و البته به شدت ناآگاه نسبت به جغرافیای طبیعی و اقتصادی سرزمین خود هستند.
بنابراین آسانترین راهها را برمی گزیند یعنی سدسازی، مجوزهای هرچه بیشتر برای حفر چاههای عمیق چه قانونی و چه غیرقانونی و شبکههای گسترده آبرسانی برای رفع نیازها در کوتاه مدت. چون در کوتاه مدت به آرای سیاسی این مردم نیازمند است. سازمانها و مراکز علمی و اشخاص دلسوخته نیز در این قیل و قال صدایشان محو میشود. این روند ناصواب در نهایت به بحرانهای عمیق و وسیعتری چون خشونتهای قومی و مهاجرتهای گسترده اقلیمی منتهی خواهد شد.
فقدان آموزههای محیطزیستی در ساختار سیاسی
حفظ محیط زیست اگر 20 سال پیش دغدغه مردم جهان نبود، امروز در راه انجام این مهم تلاشهای بسیاری انجام میشود. این در حالی است که هنوز هم در ایران آموزش مسائل محیط زیستی در مدارس و دانشگاهها جا نیافتاده و انسانها نسبت به سادهترین اصول محیط زیستی و تاثیر رفتار خود بر حفظ منابع بیتوجه هستند.
جهانبخش در اینباره توضیح میدهد: در تربیت خانوادهها و نیز در آموزشهای رسمی، اتفاقات مثبت اندکی ملاحظه میشود، اما هنوز کودکان با این نظام تعلیمات رسمی فعلی، نمیتوانند با ماهیت مساله و ویژگیهای اساسی جغرافیای ایران آشنا شوند. کودکان باید نسبت به واقعیات سرزمینی کشور شناختی ملموس و عمیق پیدا کنند.
این مردمشناس ادامه میدهد: از طرفی باید حس نوع دوستی و علاقه به سرنوشت میهن و شهروندان در آنان ایجاد شود و در کتابهای درسی و در آموزش معلمان و مربیان آگاهیهای زیست محیطی در مورد آب در اولویت قرارگیرند. این آموزشها در اصلاح تصورهای غلط و بینشهای کاذب تا حدی موثر خواهند بود اما البته کافی نخواهد بود.
کودکان و نوجوانان باید این آموزهها را در رفتار بزرگترها ببینند تا باورش کنند. همچنین کاربرد این آموزهها را در ساختار سیاسی و اقتصادی نیز ملاحظه کنند تا به صورت ارزشهایی اجتماعی در پندار و کردار نهادینه شود.جامعه ما هنوز هم فعالان محیط زیستی را به عنوان افراد بینیازی میبیند که برای پر کردن اوقات فراغت خود و از سر خوشی دست به چنین کاری زده اند.
این مردمشناس درباره اینکه چرا با گذشت سالها فعالیت انجمنهای مردم نهاد و از طرفی وضعیت نامناسب محیط زیست، هنوز هم بین مردم و فعالان محیط زیستی ارتباط خوبی شکل نگرفته است، توضیح میدهد: چنانچه اشاره شد کاربرد فناوریها در زمینه بهرهبرداری از آب دسترسی به آن را تسهیل کرد و این موجب شد تا این تصور کاذب ایجاد شود که منابع آب نامحدود یا بی پایان هستند.
قیمت ناچیز آب نیز در مقایسه با سایر کالاها به این برداشت ذهنی غلط دامن زد. پیرو آن هر فعالیتی در مسیر بهرهوری صحیح و بهینه از آب فعالیتی درجه دوم و کم اهمیت تلقی شد. بیتوجهی نسبت به فناوریهای مربوط به استفاده بهینه از آب در حوزهای کشاورزی، صنعتی و خانگی و نیز فعالیتهای ترویجی گروههای حامی محیط زیست نیز از همین نکته ناشی میشود.
این جامعهشناس درباره روشهای اجتماعی کردن فعالیتهای محیط زیستی توضیح میدهد: محیط زیست مسالهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. مشکل از جایی آغاز شد که انسان تصور کرد که باید طبیعت را با تمایلات و خواستههای خود سازگار سازد.
در حالیکه این خیالی بیش نبود. انسان سنتی این تصور اشتباه را نداشت. انسان پیشامدرن خود را با طبیعت همراه و همساز میساخت اما انسان مدرن همه ارزشهای سازگار با طبیعت را به پای طمع و عافیت طلبی و تولید بیحساب ثروت و کسب هرچه بیشتر قدرت قربانی ساخت. امروز همه نیاز به تجدید نظر اساسی در اندیشه و عمل داریم.