بهار ظرف بازسازی وجودی استعلایی انسان است/ لزوم شکوهمند بودن جشنهای نوروز
گروه اندیشه ــ رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن با اشاره به ابیاتی از مثنوی و کلیات شمس بیان کرد: بهار، تولد مثبت و مجدد طبیعت و تنبُّهی برای تولد مثبت مجدد انسان و پالایش روح و آغاز فصل نوینی در زندگی است. تمثیل بهار در مثنوی و کلیات شمس، تمثیل ضرورت بازسازی وجودی استعلایی انسان است. «باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم، وین چرخ مردمخوار را...
به گزارش ایکنا؛ ایام فصل بهار همواره با خود نشاط و سرزندگی را به ارمغان میآورد، چه اینکه پس از یک دوره خزان از راه میرسد که زمین از خواب زمستانی فرو رفته و اصطلاحا اثری از حیات آن نیست. اما با فرا رسیدن بهار، حیات نیز از راه میرسد و طبیعت نیز مجددا احیا میشود. شاید بی راه نباشد که در اینجا به آیه 65 سوره نحل اشاره کنیم که «فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا».
اکنون در این دگرگونی طبیعت و در فصلی که همه چیز رنگ نو شدن به خود میگیرد، چرا انسان درس نیاموزد و به فکر نو شدن نباشد؟ انسانی که برای فرارفتن آفریده شده و نه فرو رفتن و باید از این عالم مادی به عالم معنا راه پیدا کند، در اثر روزمرگیها ممکن است قلبش دچار زنگار شود و بهترین نشانه برای اینکه زنگارها را بزداید و سیر خود را به قدرت بیشتری ادامه دهد نو شدن طبیعت است. یکی از نشانههایی که حکایت از اهمیت ایام بهار و نوروز دارد، کلام حکمایی است که در قالب اشعار خود بدان پرداختهاند و شاید حق مطلب را حافظ ادا کرد که گفت «ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی، از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی». این بیت نیز میتواند مهر تاییدی بر گفتههای پیشین و فتح بابی برای مطالب پسین باشد.
به منظور آشنایی بیشتر با این فصل و اهمیت ایام نوروز با حجتالاسلام والمسلمین سیدسلمان صفوی، از قرآنپژوهان معاصر، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن و کاشف ساختار مثنوی معنوی، به گفتوگو پرداختیم که میخوانید؛
ایکنا؛ آقای دکتر، با توجه به اینکه این ایام به عید نیز نامبردار است در ابتدا قدری پیرامون عید به ما توضیح دهید.
«عید» روز شادی، بزرگداشت، تکریم و احترام به رخداد بزرگی است که در گذشته یک ملت رخ داده و جزو سنت و هویت فرهنگی آن ملت به شمار میرود. با توجه به مفهومشناسی عید که برقراری تعامل سازنده اکنون با گذشته پر افتخار است، از عید میتوان درس بزرگداشت سنتهای نیکو و عدم تجددگرایی منفی آموخت و تجربه شادی سالم و جمعی را تمرین نمود.
«عید نوروز» برای ایرانیان، تمرین یادآوری گذشته پرافتخار فرهنگ و تمدن ایران بزرگ فرهنگی از سند تا جیحون و از نیل تا دریای سیاه است که هسته مرکزی آن آسیای مرکزی و قفقاز است.
نوروز، یادآور وحدت فرهنگی ملتی است که امروز در کشورهای مختلف تجزیه شدهاند، اما دارای روح و هویت واحدند. نوروز جشن مشترک فارس، کرد، بلوچ، هزاره، پشتون، تاجیک، ازبک، قزاق، قرقیز، ترکمن، آیماق، قفقازی، آذری، لر، گیلکی، مازندرانی و بختیاریِ امروز است که دارای فهم، روح و ارزشهای مشترکاند.
نوروز، درس بزرگداشت طبیعت و پرستش خالق طبیعت زیبا است. نوروز درس تولد نوین همچون تولد جدید طبیعت است. نوروز درس مراوده سازنده با خویشان، همسایگان و دوستان و بخشش رنجشهای گذشته و آغاز فصلی نو در روابط اجتماعی است.
ایکنا؛ شما به عنوان یک ایرانشناس و اسلامشناس، مطرح هستید، بفرمایید که بین سنت نوروز و سنن مذهبی چه ارتباطی میتوان برقرار کرد؟ آیا همه سنتهایی که مسبوق به سابقه در اسلام نیستند، میتوان پذیرفت؟
اسلام یکی از سنتهای معتبر است، اما همه سنتهای حسنه به سنت اسلام محدود نمیشود. سنت اسلام در ادامه سنتهای حسنه گذشته است. هر سنت حسنه از گذشته مورد احترام و مقبول نظام فرهنگی اسلام حکمی است. برخی عوامِ شریعتمدار، بر این باورند که همه احکام شریعت «تأسیسی» است، در حالی که عموم فقهای شیعه و سنی متفقاند که احکام شریعت «امضایی» و «تأسیسی» است.
«احکام امضایی»؛ احکامی است که در گذشته وجود داشته و اسلام نیز آنها را تأیید و تنفیذ نموده، از قبیل، بیع، حرمت ازدواج با محارم، حرمت دروغ و ظلم. «احکام تأسیسی»؛ احکامی است که توسط اسلام وضع شده، مانند تغییر قبله از مسجد الاقصی و اقامه نماز به جانب مسجد الحرام در مکه.
اسلام سنتهای حسنه گذشته را تأیید نموده و بسیاری از علمای شیعه مانند علامه مجلسی و ابن فهد حلی، عید باستانی نوروز را تأیید کرده، آداب و دعاهایی برای آن نقل کردهاند. چنان که امام خمینی(ره)، مرجع بزرگ معاصر پس از کمتر از دو ماه از واژگونی حکومت شاهنشاهی در ایران، پیام نوروزی دادند، در حالی که اگر نوروز در تنافر با اسلام بود محال بود ایشان آن را تأیید نمایند و هر سال به مناسبت نوروز پیامی صادر نمایند، کاری که به طور مستمر برای هیچ عید مذهبی دیگری صورت نگرفت. البته پیام حج نیز مستمر بوده، اما مربوط به عید قربان نبوده است. سنت حسنه پیام نوروزی امام را مقام معظم رهبری مجدانه در طول سی سال گذشته ادامه دادهاند.
اما گروه طالبان، که زمانی بر افغانستان حکومت میکردند، اعلام کردند نوروز برخلاف اسلام و بدعت بوده و برگزارى آن حرام میباشد. سنتهای ضد انسانی جاهلیت نظیر زنده به گور کردن دختران در عربستان از سوی اسلام محکوم و مطرود شد.
ایکنا؛ اکنون بد نیست که به یکی از فرازهای دعای تحویل سال برسیم که میگوییم «یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال». پیام اصلی این فراز چیست؟
تحول حقیقی در انسان آن است که به قول شیخ ابوالحسن خرقانی: «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه، آن کس که به درگاه باری تعالی به جانی ارزد؛ البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد».
تحول حقیقی آن است که قدرتمداران در زمان قدرت و مُکنت، منافع ملت و تنگدستان را فراموش نکنند، استبداد نورزند و حریم آزادیها را رعایت نمایند. تحول حقیقی آن است که مخالف بدون ترس از مجازات، انتقاد کند. تحول حقیقی آن است که صاحب منصبان با محاسبه نفس، آسیبهای وارده به ملت را عملاً جبران نمایند و باور کنند که خادم ملتاند، نه ارباب آنها.
تحول حقیقی آن است که یاد مرگ باشیم و بدانیم باید پاسخگوی رفتارمان به ویژه در مورد حقوق ملت و بیتالمال باشیم. تحول حقیقی آن است که دنیا را دار فنا و آخرت را دار بقا بدانیم و باور کنیم از اوییم و به سوی او باز میگردیم. تحول حقیقی آن است که خدمتگزار ملت و عبادت کننده خالق مردم باشیم.
با این اعتقاد که جهان محضر خداوند است و در محضر خدای تعالی معصیت نکنیم. تحول حقیقی آن است که نور حق تعالی روشنی بخش راه زندگیمان باشد؛ عشق به حضرت حق بر وجودمان شراره زند و از گرمای آن مهربان یکتا، با انسانها و طبیعت مهربان باشیم.
ایکنا؛ اسلام و قرآن در پی ایجاد چه تحولی در انسان هستند؟ نتیجه این تحول چیست؟ آیا میتوان با نگاه توحیدی؛ نوروز را یکی از شعائر الهی دانست؟
اسلام عزیز درصدد تولید انسان جدیدی است که تزکیه نفس، خردگرایی و شریعتمحوری اساس زندگیش باشد. اسلام در پی ایجاد انسانی است که برای وصول به حقیقت؛ تعادل بین «دنیا و آخرت»، «شریعت و طریقت»، «شریعت، عقل و قلب» را مراعات کند. نوروز نیز یکی از شعائر الهی است، که انسانها را به پاکی، صله رحم، شادی سالم و یادآوری خالق طبیعت و بهار و زندگی و مرگ فرا میخواند.
ایکنا؛ مسئله دیگر توجه شعرا به نوروز و فصل بهار است. بسیاری از شعرای بزرگ نظیر مولانا و حافظ اشعاری در باره بهار سرودهاند. تحلیل شما در این زمینه چیست؟ در پی چه هدفی بودهاند و مقصود آنها چه بوده است؟
بهار تولد مثبت و زیبای مجدد طبیعت و تنبُّهی برای تولد مثبت مجدد انسان و پالایش روح و آغاز فصل نوینی در زندگی است. تمثیل بهار در مثنوی و کلیات شمس، تمثیل ضرورت بازسازی وجودی استعلایی انسان است. «باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم، وین چرخ مردمخوار را چنگال و دندان بشکنم». و ضرورت کشت در دنیا برای برداشت در آخرت است: «آن که غافل بود از کشت و بهار، او چه داند قیمت این روزگار».
تطابق رفتار طبیعت با انسان کامل از دیگر تعالیم بهار و نوروز در «کلیات شمس» جلال الدین محمد مولوی است: «آمد بهار خرم و رحمت نثار شد، سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد»(غزل ۸۷۱).
از منظر مولانا در «دیوان شمس»، بهار نشانه بارز آفرینش دائمی مبدع و خالق قدسی جهانیان است: «اجزای خاک حامله بودند از آسمان، نه ماه گشت حامله زان بی قرار شد»(غزل۸۷۱). تکتک پدیدههای بهاری خبر از جمال و جلال و رحمت پروردگار عالم دارند که هر سال برای چشمهای بینا و گوشهای شنوا به زبان اجزای بهار بازگو میشوند.
مولانا در «کلیات شمس» در این باب سروده است: «بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد، خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد؛ ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد، به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد؛ گل از نسرین همیپرسد که چون بودی در این غربت، همیگوید خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد؛ سمن با سرو میگوید که مستانه همی رقصی، به گوشش سرو میگوید که یار بردبار آمد؛ بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد، که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد؛ همی زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی، بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد؛ صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق، که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد»(دیوان شمس، غزل ۵۷۰).
از دیدگاه مولانا در «دیوان شمس»؛ بهار برهان دیگری برای اثبات معاد است: «زنده شدند بار دگر کشتگان دی، تا منکر قیامت بیاعتبار شد». شادی و خرمی و گشایش؛ منظری تازه است که از فصل بهار به ذهن متبادر میشود؛ جهانی که با سبزی و طراوت و شادی و نو شدن در آمیخته است. این نگاه که نگاهی عرفانی به زندگی، دین، انسان و جهان است؛ با نگاه طالبانی به زندگی و دین در تعارض است که از زندگی و دین تنها قبض، مأخوذ میشود و از بسط خبری نیست.
ایکنا؛ از تقارن ایام نوروز با ماه رجب چه نکتههای درس آموزی میتوان آموخت؟
«نوروز»، آغاز تولد بهار و «رجب»، آغاز تولد انسان کامل و قرآن ناطق، مولی الموحدین امام علی (ع) است. تقارن این دو عید، اولاً بشارتی برای ایران بزرگ فرهنگی است، ثانیاً پیامی برای تولد مجدد بر مبنای روش زندگی امیرالمؤمنین علی(ع) است. پیام نوروز امسال به جوانان ایران زمین این است که شیوه زندگی آنها میتواند بر اساس امام علی(ع)، اسوه عدالت، آزادی، معنویت و جوانمردی باشد.
ایکنا؛ ضمن تشکر از اینکه فرصت را برای این گفتوگو فراهم کردید، در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
نوروز، سرمایه بزرگ فرهنگی ما ایرانیان است که در سالهای جاری تحت فشار قشریون در مجامع رسمی کم رونق شده، اما در برخی کشورها مانند تاجیکستان، هرسال با شکوه بیشتری برگزار میشود. بر مسئولان فرهنگی است که بیدار شوند و جشنهای نوروزی را با شکوه برگزار نمایند تا جوان ایرانی تحت تأثیر فرهنگ باستانی وطن خویش قرار گیرد، نه هالوین و ... .
به عنوان یک ایرانی که بیش از بیست سال است مهاجرت نمودهام باید عرض نمایم، مناسبتی که عموم ایرانیان مهاجر در سراسر جهان را(فارغ از دین و قومیت) به مام وطن پیوند میدهد، نوروز است. بجا است از ظرفیت عظیم نوروز جهت تعامل سازنده ملت ایران در سراسر جهان، بهرهبرداری مثبت نماییم. سفره هفتسین برای هر ایرانی مهاجر، یک جلیقه هفت لایه ضدگلوله در مقابل تهاجم فرهنگ آمریکایی و اضمحلال در آن است.
انتهای پیام