با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین؛ هر روز صبح، شام غریبان زینب است
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
02-01-1398
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت زینب کبری سلام الله علیها دخت گرامی علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا (س) هستند. طبق آنچه در زندگینامه حضرت زینب (س) آمده، ایشان پس از تحمل مصیبت شهادت برادر و اسارت، یک سال و نیم مغموم بودند تا اینکه وفات حضرت زینب (س) در پانزدهم رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد یا به قولی ایشان به سبب درد و رنج حاصل از واقعه...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت زینب کبری سلام الله علیها دخت گرامی علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا (س) هستند. طبق آنچه در زندگینامه حضرت زینب (س) آمده، ایشان پس از تحمل مصیبت شهادت برادر و اسارت، یک سال و نیم مغموم بودند تا اینکه وفات حضرت زینب (س) در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری اتفاق افتاد یا به قولی ایشان به سبب درد و رنج حاصل از واقعه عاشورا به شهادت رسیدند. در مطلبی که پیش روی شماست، زیباترین اشعار به مناسبت شهادت این بانوی مکرم از بهترین شاعران آیینی گردآوری شده است.
******************
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمیرود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانیام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
سنگینترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
******************
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمیرود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانیام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
سنگینترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
******************
پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟
چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟
کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده
گمان نمیکنم اصلا وفات داشته باشد
به وقت مرگ نه، حقش نبود زینب کبری
کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟
چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد
کسی که معجزه در کائنات داشته باشد
قسم به عمه سادات میدهد همگی را
کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد
دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد
وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد
رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را
مباد سوریه رود فرات داشته باشد
قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله
زیارت تو دوتا احتیاط داشته باشد
******************
گر شد حسین تشنه جگر قهرمان عشق
نازم به همتت که توئی قهرمان صبر
گشتی تو سرفراز که در دشت کربلا
دادی چنانکه خواست خدا، امتحان صبر
در حیرتم که صبر تو را وصف، چون کنم
کلک زبان بریده ندارد بیان صبر
توصیف صبر توست مگر آنچه حق نزول
فرموده در کتاب مقدس به شأن صبر
دوران زندگانی هر کس زمان اوست
دوران زندگیّ تو باشد زمان صبر
ای یادگار فاطمه تا روز رستخیز
عاجز به وصف صبر تو باشد زبان صبر
کردی تو صبر تا که ظفر یافتی به خصم
آری ظفر همیشه رود هم عنان صبر
«خسرو» به یاد صبر فراوانت اوفتد
در هر کجا که گفته شود داستان صبر
******************
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز. دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه اهل تناسخ
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر
عاجز به وصف صبر تو باشد زبان صبر
کردی تو صبر تا که ظفر یافتی به خصم
آری ظفر همیشه رود هم عنان صبر
«خسرو» به یاد صبر فراوانت اوفتد
در هر کجا که گفته شود داستان صبر
******************
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز. دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه اهل تناسخ
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر
******************
دیده آزاد مردان اشک بار زینب است
کوه صبرو استقامت بی قرار زینب است
در اسارت خلق را آزادگی آموخته.
چون خدا در این اسیری پاسدار زینب است
باید از دخت علی کار علی را خواستن
لاجرم با خصم دین پیکار کار زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارق التحصیل دانشگاه مادر زینب است
آنکه با ایراد نطقی کاخ استبداد را
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است
آنکه داغ شش برادر را بدل هموار کرد
تابماند جاودان دین پیمبر زینب است
تازیانه خوردن و از دین حق کردن دفاع
فاطمه در این روش آموزگار زینب است
گر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
خون پیشانی مدال افتخار زینب است
قلبها، جانها نفسها نطقها، اندیشهها
جملگی بایک نگه در اختیار زینب است
هست از درهای جنت یک درش باب الحسین
فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
******************
زینب طلوع بود، ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود، ولی انتها نداشت
زینب رسول بود، ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگر چه حرا نداشت
زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت
زینب اگر نبود حسینی نمیشدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت
زینب هر آن چه گفت: تماماً حسین بود
اصلاً به غیر نام حسین اعتنا نداشت
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم
جایی پریده است که پیدا نمیشود
حتی عروج این همه بالا نمیشود
دیدند صبح آمده، اما در آسمان
خورشید شهر فاطمه پیدا نمیشود
یا ایها الرسول چرا آفتاب صبح
در آسمان شهر تماشا نمیشود
فرمود: زینب آینه روی دخترم
آن که مقام بی حدش املا نمیشود.
چون بی نقاب آمده بیرون حجره اش
امروز آفتاب هویدا نمیشود
حقش نبود کعبه نیلوفرش کنند
حقش نبود سر زده بی معجرش کنند
لبهاش تشنه بود، ولی رود نیل بود
بالش شکسته بود، ولی جبرئیل بود
زینب، فرشته، آینه، حوریه، عاطفه
از جنس خانوادهای از این قبیل بود
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود
کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماماً اصیل بود
ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود
******************
زلف عفاف، رشته دامان زینب است
آیات صبر، پایه ایمان زینب است
ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پاره حسین
آیات بیشماره قرآن زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانه حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت: با سپه کوفه «اُسکُتوا»
دیدند کائنات به فرمان زینب است
وقتی رقیه را به ره شام میزدند
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت به پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
مه بر فراز چرخ چراغ خرابهها
خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است
روز جزا بهانه ما از برای عفو
خون حسین و دیده گریان زینب است
تا آفتاب بذل کند نور خویش را
«میثم» همیشه بنده احسان زینب است
******************
بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده
ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم؟
ای بغضِ خسته تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز. غربتِ تو، جز اندکی نگفته
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه
شعرم ز. غربتِ تو، جز اندکی نگفته
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه
ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد
مصداقِ آیههای، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان
آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته دمشق ات
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
******************
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم، اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره «اعطینا» شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
******************
غم چهره نیلی غم کودک و سیلی
غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم اون همه آزار بین کوچه و بازار
غم خنده دشمن سر هر کوی و برزن
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی غم صورت نیلی
غم یاس خزونی غم قد کمونی
غم و غربت حاکی غم چادر خاکی
غم غسل شبونه غم بازو و شونه
غم حیدر خسته غم فرق شکسته
غم صورت گلگون غم طشت پراز خون
غم شبه پیمبر روی خونی اکبر
غم محسن دیگر غم غربت اصفر
غم دست بریده غم فرق دریده
غم پیکر عریان غم اون لب و دندان
غم و محنت و ناله غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
امون از دل زینب، امون از دل زینب
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد
مصداقِ آیههای، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان
آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته دمشق ات
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
******************
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم، اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره «اعطینا» شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
******************
غم چهره نیلی غم کودک و سیلی
غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم اون همه آزار بین کوچه و بازار
غم خنده دشمن سر هر کوی و برزن
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی غم صورت نیلی
غم یاس خزونی غم قد کمونی
غم و غربت حاکی غم چادر خاکی
غم غسل شبونه غم بازو و شونه
غم حیدر خسته غم فرق شکسته
غم صورت گلگون غم طشت پراز خون
غم شبه پیمبر روی خونی اکبر
غم محسن دیگر غم غربت اصفر
غم دست بریده غم فرق دریده
غم پیکر عریان غم اون لب و دندان
غم و محنت و ناله غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
امون از دل زینب، امون از دل زینب