حذف شخصیتی تاریخی که واجد ویژگی هایی پسندیده و مورد تایید و تاکید عرف و مذهب بوده از حافظه تاریخی مردم جامعه نا ممکن به نظر می رسد.
محمدصالح حجت الاسلامی-سرویس فرهنگیخبرگزاری موج: صبح امروز خبری دست به دست می چرخید و بیانگر ممنوعیت و یا حذف امکان نامگذاری فرزندان ایرانی به نام کوروش در سایت سازمان ثبت احوال بود.
گرچه مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال، هر گونه شایعه مبنی بر ممنوع شدن انتخاب نام «کوروش» یا « کورش » را رد کرد؛ اما مواجهه ما با سایتی خارج از دسترس در مراجعه ما به سایت این سازمان گویای تلاش تیم فنی آن برای رفع مشکل پیش آمده بود.
در حال حاضر با کلیک بر روی درخواست انتخاب نام به صفحه ای فرستاده می شویم که قابلیت دسترسی به آن وجود ندارد؛ اما فارغ از اینکه چه کسی و با چه هدفی اقدام به چنین کاری کرده است، متذکر می شویم که حذف شخصیتی تاریخی که واجد ویژگی هایی پسندیده و مورد تایید و تاکید عرف و مذهب بوده از حافظه تاریخی مردم جامعه نا ممکن به نظر می رسد. بویژه آنکه این مردم، با توان فرهنگی بالا و در ارتباط با جهان امروز، در تردد و تعامل با دنیا و منابع علمی موجود هستند و بر اساس آن نه تنها خاطره یکی از مطرحترین شخصیت های تاریخی خوش نام خود را از یاد نخواهند برد بلکه امکان تکمیل و به روز رسانی آن را هم خواهند داشت.
در عین حال کوروش تفاوت های ویژه ای با حاکمان پیش و بعد از خود داشته که نه تنها این امر باعث کرنش عام و خاص و حتی مهاجمان به این مرز و بوم شده بلکه نامی خوش از او، در اذهان عمومی به جای گذاشته است.
گرچه در مقطعی از زمان، به نظر می رسد که تبلیغات ملی گرایی بر شدت این مسئله موثر بوده اما جدای از اسناد متعدد و معتبر تاریخی، وقتی با متون دینی بویژه تفاسیر قرآنی که بر تطابق نام کوروش با مصداق ذوالقرنین که در قرآن از او نام برده شده بر می خوریم، می توانیم بر نیکی این بزرگ مرد صحه گذاریم. در حالی که متفکرینی همچون علامه طباطبایی ، مرتضی مطهری و آیت الله مکارم شیرازی از علمای شیعه و یا ابوالکلام آزاد مفسر مطرح هندی هم بر این تطابق تصریح کرده اند. ذوالقرنین با خواست خداوند جدای از دارایی و شکوه ظاهری، دارای تواناییها و امکانات فراوانی، مانند خرد و تدبیر و فضایل اخلاقی بوده است و به گفته مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، آنچه نظریه ذوالقرنین بودن کوروش را تأیید میکند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کوروش نوشتهاند.
حتی صابر صالح زغلول که یکی از مهمترین شخصیت های علمی و مذهبی جهان عرب است در سال ۲۰۱۱ کتاب بسیار مفصل ۳۲۷ صفحهای نوشته که دارالکتاب العربی للنشر و التوزیع - القاهرة آن را توزیع کردهاست. تحت عنوان: "مؤسس الدولة الفارسیة و أبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین" پایهگذار دولت پارس و پدر ایران- زندگی و پیروزیهایش و پایان کار آیا او ذو القرنین است؟" و در آن نظرات مختلف راجع به ذوالقرنین را بیان کرده و از جمله به نگر و دیدگاه - ابوالکلام آزاد و عبد المنعم النمر و الشیخ الشعراوی میپردازد و نتیجه میگیرد که دیدگاه ابوکلام آزاد به واقعیت نزدیک تر است.
علی اکبر ولایتی نیز در مقدمه کتاب تاریخ ایران پیش از اسلام نخستین جلد از مجموعۀ تاریخ کهن و معاصر ایرانزمین است؛ اشاره ای به این شخصیت تاریخی داشته و گفته: «... ظهور دولتمردان بزرگی چون کوروش بزرگ که ویژگیهای شخصیتی و فکری او به شخصیت فرمانروای متدینی که در قرآن کریم از او به نام «ذوالقرنین» یاد شده شباهت فراوان دارد، توانِ بالقوۀ اقوام ایرانی را برای قرارگرفتن در زیر سایۀ یک بیرق متحد به صحنه آورد و نخستین فرمانروایی متحد ایرانی را در کشور برقرار ساخت. اقوامی که بدینطریق خودخواسته در مجموعۀ ایرانشهر گرد هم آمدند و در مرزهای سیاسی ایران محصور شدند طبعاً خصوصیات یگانهای هم داشتند. اما میتوان ادعا کرد باور به دو اصل وطندوستی و توحید میان همۀ آنان مشترک بود...»
وی در فصل هخامنشیان با عنوان «آیا کوروش ذوالقرنین است؟» هم آورده است: «برخی از مفسران متقدم، مانند وَهب بن منبّه و محمد بن صائب کَلبی و یوسف بن موسی قطان نه تنها در تفسیر سوره کهف، بلکه در چند جای دیگر روشن کردهاند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است.» و در ادامه هم به نگرش سِر سیداحمدخان (1817-1898)، از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیادگذار تجدد طلبی اسلامی در هند، مولانا ابوالکلام آزاد (1888-1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند، و علامه طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی در این خصوص اشاره و استناد کرده است.
مرحوم صادق آئینهوند رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و چهره ماندگار تاریخ، تاریخنگار و مورخ تخصصی تاریخ اسلام و استاد دانشگاه تربیت مدرس نیز در مصاحبه ای که با یکی از خبرگزاری ها داشته، گفته است: «کوروش یک شخصیت الهی است که در زمین حکومت عادلانه داشت. معتقدم او همان ذوالقرنین است مثل سلیمان نبی که در بنی اسرائیل حکومت زمینی داشت کوروش هم این مقام را دارد و اینها هیچ کدام در برابر یکدیگر نیستند. مسلمانان این تمدن عظیم را دیدند و اسلام را نیز پذیرفتند اسلامیت و ایرانیت در برابر هم نیست. کسانی که کوروش، عدالتش، آزادی و فکر او را بپذیرند اسلام و تمدن آن را نیز قبول دارند به قول شاعر عرب که ترجمه شعر او به زبان فارسی می شود: «پدرم خسرو در ایوانش نشسته چه کسی میتواند مثل پدر من پیدا کند/ من مجد و عظمت را از بزرگترین پدر (ساسان) گرفتم و بهترین دین را از بهترین پیغمبر (حضرت محمد)» بنابراین افراط و تفریط ها در مسیر تاریخ واقعیتها را دچار مشکل میکند، بعضا برخوردارهای علمی را حتی در فتح بابل و منشور حقوق بشر کوروش هم میبینیم».
به نظر می رسد عدم توجه به این نقطه نظرات و علاقه بخشی از مردم که با تکیه بر احساس نیک خود و مصادیقی که از نیکی در این نام سراغ دارند و بر اساس آنها به انتخاب نام برای فرزندشان اقدام می کنند در تعارض با نیت ظلم ستیزی و مقابله با طواغیت است و بیشتر بر رفتاری احساسی و لجوجانه دامن می زند تا ترویج عشق و علاقه به مظاهر و مصادیق فرهنگ ناب اسلامی؛ و شاید مرور این بخش از نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر در اینجا برای تجدید نظر بر روی برخی از تصمیمات، خالی از لطف نباشد: بدان ای مالک که تو متوجّه شده به حکومت بلادی که پیش از تو حکّام دیگر نیز در آن جا حکومت کردهاند که بعضی به عدل سلوک نمودهاند و بعضی ظالم بودهاند؛ و الحال مردم در افعال و اعمال تو نظر خواهند کرد و بر کردار تو مطّلع خواهند شد؛ به همان دستوری که تو و غیر تو در کارهای حکّام سابق نظر میکردید، و در حقّ تو نیز خواهند گفت از مدح یا ذمّ آن چه تو و غیر تو در باب ایشان میگفتید، و نیز بدان که شهرت کردن به خوبی میان مردم دلیل است بر خویی نزد خداوند عالمیان، زیرا که هرگاه کسی مَرضیّ درگاه احدیت گردد، جناب الهی او را بر زبانهای بندگان به خوبی و مدح شهرت میدهد....