کودکی با تجربه تربیت کنید
آرمان- والدین همیشه بهترینها را برای فرزند خود میخواهند و همیشه دراین استرس هستند که کودکشان در مواقع حساس زندگی قرار نگیرد، اما اگر برخی از شرایط را تجربه نکنند در بزرگسالی با مشکلات حادتری مواجه میشوند. والدین عموما تلاش میکنند که فرزندانشان از موقعیتها و واقعیتهای تلخ زندگی به دور باشند و شرایط را بهگونهای تنظیم میکنند که کودکشان با آن مسائل روبهرو نشوند. این یک امر عالی برای دور نگهداشتن این موقعیتهای دشوار از آنها میباشند اما برای همیشه امکانپذیر نیست. محافظت اگر با نگاه دائمی در زندگی باشد هرگز امکانپذیر نخواهد بود، چراکه فرزندان تا سنینی خاص ممکن است از شرایط و بحرانهایی که در زندگی به وجود میآید بیخبر و بیاطلاع باشند و آنها را درک نکنند، ولی با افزایش سن و قرار گرفتن در شرایط مختلف زندگی با مسائل و اتفاقاتی مواجه میشوند که باید توانایی برخورد و مقابله با آن را داشته باشند. کودکان باید یاد بگیرند که هنگام مواجهه با احساس خشم چگونه رفتار کنند و باید یاد بگیرند که به هیچوجه نباید هنگام ناراحتی پرخاشگری کنند یا عکسالعمل خشن از خود نشان دهند. کودکان باید یاد بگیرند که چگونه به شیوهای درست و سالم بتوانند با احساسات ناراحتکننده مواجه شوند. به فرزندتان بیاموزید چگونه با این احساسات روبهرو شود و بهتر است که برای مواجهه با مسئولیتها و ناامیدیها و سرخوردگیهای بزرگسالی آماده شود. در این مطلب سعی شده تا احساسهایی که کودکان باید از همان سنین پایین مدیریت و کنترلکردن آن را یاد بگیرند، سخن به میان آورده شود.
شکست و سرخوردگی
گرچه به نظر بهتر است که مانع احساس سرخوردگی در بچهها شویم، اما کودکان باید بیاموزند که چگونه بهطور موثری باید با سرخوردگی و شکست مواجه شوند. خواه کودک درگیر مسالههای ریاضی است یا از مرتبکردن تختش عاجز شده است، آن کار را برای او انجام ندهید آن هم صرفا به این دلیل که سرخورده و کلافه شده است. به او پیشنهاد دهید که اندکی استراحت کند یا اگر لازم است چند نفس عمیق بکشد، اما او را تشویق کنید تا بعد از اینکه آرام شد دوباره مساله را حلوفصل کند. اگر به کودکان این فرصت داده نشود که خودشان مسائلشان را حلوفصل کنند، زمانی که آنها متکی به دیگران بارمیآیند اگر کسی نباشد مسائل و مشکلات را برایشان حلوفصل کند و گره از مشکلات بگشاید، احساس بیپناهی و تنهایی میکنند.
خشم
خشم و عصبانیت یک احساس بد نیست، بلکه آنچه افراد انتخاب میکنند تا هنگام خشم و عصبانیت انجام دهند میتواند مثبت یا منفی باشد. کودکان باید یاد بگیرند که هنگام مواجهه با احساس خشم چگونه رفتار کنند و باید یاد بگیرند که به هیچوجه نباید هنگام ناراحتی پرخاشگری کنند یا دست به اقدامات خشن بزنند. از اینکه هر وقت فرزندتان خشمگین میشود او را آرام کنید، خودداری کنید. در عوض، به او بیاموزید چگونه خودش را آرام کند. تنفس عمیق و اندکی استراحت و فاصلهگرفتن فقط بخشی از تکنیکهای مدیریت خشم است که میتواند کمک کند تا زمان خشم و عصبانیت خودشان را آرام کنند.
استقلال
فرزندان باید بهگونهای تربیت شوند که با گذشت زمان هرچه بیشتر روی پای خود بایستند. البته این روند نباید سریع باشد، بلکه بهگونهای باشد که هر از گاهی کودک مستقلتر شود. به آرامی آنها را تشویق کنید خودشان کارها را انجام دهند. به آنها بیاموزید چگونه کارها را انجام دهند، سرمشق آنها شوید، سپس به آنها در انجامش کمک کنید، سپس کمتر کمک کنید و به آنها اجازه دهید اشتباه کنند. به آنها کمک کنید با انجام موفقیتآمیز کارها اعتمادبهنفس بگیرند و همچنین به آنها اجازه دهید شکستها را حلوفصل نمایند. همین که یاد بگیرند مستقل باشند، خواهند فهمید به معلم، والدین یا رئیس برای گوشزدکردن کارها نیاز ندارند. آنها میتوانند خود را مدیریت کنند، آزاد باشند و مسیر زندگیشان را انتخاب کنند.
ناامیدی
خواه فرزندتان عضو تیم والیبال نشده، یا مادربزرگش همانطور که قول داده بود نیامده تا با او بیرون برود و بستنی بخورند، گاهی اشکالی ندارد کودکان ناامیدی را تجربه کنند. بالاخره آنها ناامیدی را در زندگیشان تجربه خواهند کرد و خوب است که درک کنند وقتی مسائل طبق میل آنها پیش نمیرود دنیا به آخر نرسیده است.
تحملکردن
بسیاری از اوقات ما در یک محیط بسته رشد میکنیم، جایی که دیگران (حداقل به ظاهر) شبیه خودمان هستند و وقتی به افرادی برخورد کنیم که با ما متفاوت هستند ممکن است تجربهای ناخوشایند، تکاندهنده و دلهرهآور باشد. فرزند خود را در برابر انسانهای مختلف با شرایط ذهنی متفاوت، قرار دهید. به آنها نشان دهید نهتنها متفاوتبودن مشکلی ندارد، بلکه تفاوتها باید پاس داشته شوند و وجود آنهاست که زندگی را بسیار زیبا میسازد.
اضطراب و نگرانی
اصلا خوب نیست که کودکان دائما دچار اضطراب باشند، اما مهم است تشخیص دهند که میتوانند کاری انجام دهند که محرک اضطراب باشد. اگر فرزندتان برای واردشدن به رشته ورزشی جدید یا رفتن به جشن تولد مضطرب است، او را تشویق کنید تا علیرغم اینکه ممکن است اضطرابش درست و بجا باشد اما کارش را به سرانجام برساند. باید کودکان یاد بگیرند تا با برخی از ترسهایشان روبهرو شوند. زمانی که آنها با پیامدهای مثبتی مواجه میشوند، مانند خوشگذشتن در اتفاق و رویدادی که در مورد آن مضطرب بودند، آنها یاد میگیرند که اضطرابشان نباید مانع انجام کاری که دوست دارند انجام دهند شود.
ناراحتی و غمگینی
اگرچه احساس میکنید هر زمان فرزندتان احساس ناراحتی و غم دارد باید او را سرحال و شاد کنید، اما کودکان باید بفهمند که گاهی هم باید احساس ناراحتی و غم را تجربه کنند. فرزندتان به هر دلیلی که نتوانسته به آنچه خواسته دست یابد، غم و اندوه پاسخی طبیعی و عادی به این اتفاقات است. به او نشان دهید که ناراحتبودن برای مدت زمانی محدود اشکالی ندارد، اما باید یاد بگیرد که نباید طولانیمدت در حال بدش باقی بماند.
بیحوصلگی
هر کسی گاهی احساس کسالت و بیحوصلگی دارد و کودکان هم باید بدانند که نباید دائما سرگرمی و مشغلهای داشته باشند. فقط به این دلیل که فرزندتان میگوید، «حوصلهام سررفته»، به این معنی نیست که شما باید حتما این مشکل را حل کنید. در عوض، فرزندتان را تشویق کنید تا بیحوصلگیاش را بپذیرد و با آن کنار بیاید یا به شیوهای مثبت و درست با احساساتش روبهرو شود.