مسعود اطیابی در مورد ساخت فیلم تگزاس 3 به خبرنگار سینمایی خبرگزاری موج گفت: طرح هایی برای ساخت تگزاس 3 تا 5 دارم که سفارش آنها را به نویسندگان مختلفی داده ایم و منتظر آماده شدن متنشان هستیم.
وی در مورد هدفش از ساخت فیلم های سینمایی تگزاس 1 و 2 و نسخه های بعدی آن گفت: برای من درآمد ساخت این آثار با ساخت اثری دیگر تفاوتی ندارد، چه فیلم سینمایی تگزاس را بسازم یا خاک و مرجان . شاید در ساخت فیلمی همچون خاک و مرجان، دسترسی به درآمدش برایم راحت تر هم باشد چرا که در ساخت چنین فیلمی، یک بودجه دولتی می گیرم و دستمزدم هم به سرعت پرداخت می شود؛ اما در ساخت تگزاس و رسیدن به درآمد و دستمزد دوندگی بیشتری لازم است.
*مردم نیازشان به تفریح را فریاد می زنند
اطیابی ادامه داد: اما در نگاه کردن به اطراف و مردم، البته نه به شیوه رییس جمهور بلکه به شیوه خودمان که بیشتر با مردم و جزئی از مردم باشیم، با آنها نشست و برخواست کرده و مانند آنها با سوار شدن مترو و وسائل نقلیه همگانی دیگر، در دل جامعه حضور پیدا کنیم؛ متوجه می شویم یک نیاز را فریاد می زنند و در انتخابشان هم بر آن تاکید می کنند و آن هم نیاز به تفریح است. یعنی الان می گویند بیشتر از اینکه برای ما پیامی خاصی بدهید یا بیش از آنکه بر مضمونی که ما می دانیم و شما هم می دانید، صحه بگذارید و تحویل ما بدهید، نیاز به تفریح داریم. خانواده ها از ما می خواهند برای خود و فرزندانشان فضای تفریحی ایجاد کنیم.
*در یک کشور شکست نخورده تفریحات قابل رویت هستند
وی با بیان اینکه در حال حاضر فضای تفریحی در کشور کم شده است، گفت: کشوری که می خواهد بگوید شکست نخورده و سرحال است، کشوری است که شادی و تفریحات اجتماعی اش فراهم و قابل رویت باشد. در واقع باید ببینیم که مردم همه با هم در سالن سینما می خندند یا در پارک ها دورهم نشسته اند و شاد هستند. هر چه این جمعیت بیشتر باشد، بازتاب شادابی مردم و پیروز بودن و مقاومتشان است.
این کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران با تاکید بر اینکه براساس چیزی که احساس می کند کارش را انجام می دهد؛ گفت: در واقع رفتن به سمت یک فیلم مفرح برای من یک وظیفه محسوب می شود.
اطیابی تصریح کرد: نه اینکه معتقد باشم که فیلم های واجد مضامین والا نباید تولید شوند؛ بلکه در کنار فیلم های دردآور، تامل برانگیز و یا آثاری که نقاط کور جامعه را هم نشان می دهند که ممکن است خود آنها هم با توجه به محتوایشان برای روان مخاطب بحران زا باشند، لازم است که فیلم های مفرح هم تولید شده و به نمایش گذاشته شوند.
وی افزود: یعنی آثار من و همکارانم باید مکمل هم باشند؛ نه فیلم من برتر از آثار آنهاست و نه آثار آنها برتر از فیلم من. من توصیه می کنم که بیننده فیلم سینمایی متری شیش و نیم را ببیند و شاید خیلی از مسائل را هم از نظر ذهنی برایش ایجاد کند، در عین حال به او تماشای فیلم خودم را هم توصیه می کنم چرا که از اتفاقات روانی که در وجودش شکل گرفته فارغ می شود.
*به دنبال سوء استفاده مالی نیستم
وی در پاسخ به این سوال که آیا شما مانند ابوالحسن داودی کارگردان فیلم هزارپا که معتقد است ساخت نسخه ای بعدی یک فیلم موفق سو استفاده مالی از رضایت مردم است فکر نمی کنید گفت: من به همکارم هیچ نقدی وارد نمی کنم اما خودم چنین حسی ندارم چرا که به عنوان یک کارگردان منفعت مالی خیلی متفاوتی از تولید این اثر یا هر اثر دیگری ندارم. برای من هیجان این که فیلمی در نسخه های بعدی اش، مخاطب بیشتری جذب می کند و آنها را راضی می کند جذاب است. ما فیلم های زیادی در دنیا داریم که تبدیل به یک برند شده و تا نسخه دهم آنها را هم ساخته اند. آیا ساخت سریال ها در قسمت ها و فصل های متعدد، سوء استفاده است؟
اطیابی در ادامه اظهار داشت: من معیشت و رزق و روزیم را از سینما به دست می آورم، برایش کار می کنم و زحمت می کشم و نه بیشتر از دست مزدم می خواهم و نه تخفیفی به کسی داده ام. بنابراین از خودم مطمئنم و فروش بیشتر یک فیلم برای من منفعت بیشتری ندارد اما در واقع وقتی فیلمی که همه چیزش حلال و درست است و مردم از تماشایش خوشحال هستند و دعا می کنند، خوشحالم که می فروشد و عده ای هستند که از قبل آن روزی بخورند و کارکنان زیادتری در سینما فعال شوند.
این کارگردان تاکید کرد: من از این وضعیت بیشتر راضیم تا اینکه به خاطر دیده نشدن فیلم ها چراغ فضایی خاموش شود و بالطبع افراد کمتری هم در سینما شاغل شوند و جنبه اقتصادی و اشتغالزایی کمتری هم داشته باشد.
در ناامید شدن فیلمسازان و جامعه رسانه ها نقش دارند
مسعود اطیابی در پاسخ به این سوال که در حالی که سینمای اجتماعی داریم که معمولا تلخ است و سینمای کمدی و مفرح داریم که می خنداند چرا سینمای امید و آثار امید بخش نداریم گفت: وقتی شما می گویید سینمای امید من نه به یک فیلم یا یک ژانر فکر نمی کنم بلکه به کلیت سینما نگاه می کنم؛ همه سینما ما به عنوان سینمای یک ملت و سینمای ملی، در طول مقاطع زمانی و همه باهم باید امید و شادی ایجاد کنند و مردم را از رخوت بیرون بیاورند و در عین حال به فکر وادارند و اندیشه ایجاد کنند. این مهم به تنهایی توسط یک فیلم یا یگ ژانر به دست نمی آید. اما مجموع سینمای یک ملتی می تواند.
وی ادامه داد: فکر می کنم که سینمای ما جنبه مفرحی اش را درست انجام می دهد، جنبه اندیشمندی اش را هم دارد اما کمتر امید بخش است و این قابل تامل است. به نظر می رسد اشتباهاتی در جامعه و به خصوص توسط رسانه ها صورت گرفته است؛ از رسانه ملی گرفته تا رسانه های خیلی کوچک که در واقع مجموعا فیلمسازان را هم نا امید می کنند.
اطیابی در ارتباط با مدیریت فرهنگی تاکید کرد: در عین حال مدیریت فرهنگی هم در اشتباه است باید اجازه دهد تا سینما کارش را آزادتر انجام دهد و از چیزی نترسد. از ارتباط فیلم ساز و فیلم ها با مردم هیچ اتفاق ناگواری در هیچ جای دنیا پیش نمی آید اما از ظاهر یک سینمای شکست خورده می توان یک ملت تخریب شده را استنباط کرد.