منوچهر آذری: علی حاتمی سر صحنه دیالوگ می‌نوشت که خشخاشی و داغ باشد


منوچهر آذری: علی حاتمی سر صحنه دیالوگ می‌نوشت که خشخاشی و داغ باشد

منوچهر آذری بازیگر تلویزیون و رادیو از همکاری دیرینه‌اش با علی حاتمی، خاطرات آن دوران، اتفاقات و کیفیت سریال‌سازی و دیالوگ نویسی علی حاتمی صحبت می‌کند همچنین گلایه‌هایی از نحوه سریال‌سازی حال حاضر دارد.

مهسا بهادری: صدای ماندگار او را از سال ۱۳۵۴ با برنامه «خیاط باشی» به خاطر داریم. تقریبا تمام آنها که دهه شصت را به یاد دارند بعید است که با برنامه صبح جمعه‌های او در رادیو خاطره نداشته باشند. تصویر ماندگارش از جلوی در گراند هتل خیابان لاله‌زار هیچ‌گاه از ذهن‌ها پاک نخواهد شد و تا به امروز اگر کسی او را بخاطر صدایش نشناسد، حتما به دلیل بازی در «هزار دستان» او را می‌شناسد و به خاطر می‌آورد. منوچهر آذری گوینده و بازیگر رادیو و تلویزیون که به گفته خودش خیلی‌ها اسمش را با منوچهر نوذری اشتباه می‌گیرند. منوچهر آذری به مناسبت سال‌روز تولد علی حاتمی درباره خاطراتش با زنده‌یاد علی حاتمی و فعالیت بازیگری‌اش در سریال «هزار دستان» صحبت می‌کند.

انتخاب برای بازی در «هزاردستان»

در سال‌های ‌دور که من در رادیو و تلویزیون مشغول فعالیت بودم از طرف زنده‌یاد علی حاتمی از من، فرهنگ مهرپرور، منصور والامقام و رضا عبدی دعوت شد تا در سریال «هزار دستان» بازی کنیم. ما چهار نفر در رادیو فعالیت می‌کردیم و زنده‌یاد حاتمی قبل از سریال با ما آشنایی داشت. در حال حاضر از آن جمع هیچ کس به جز من و رضا عبدی در قید حیات نیست. علی حاتمی بسیار زیاد اهل رادیو بود، آن را گوش می‌کرد و آن را می‌شناخت. به سبب همین شناخت با ما هم آشنایی داشت، بسیار اهل هنر بود، هنر را دوست داشت و به هنرمندان احترام می‌گذاشت. تفاوتی نداشت که هنر در چه زمینه‌ای باشد آن چیزی که او مشتاق آن بود استعداد و توانایی و خود هنر بود. زمانی که از لاله‌زار عبور می‌کرد با عشق به تئاترهای خیابانی نگاه می‌کرد و معتقد بود هنر واقعی چیزی‌است که از درون انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد.

بازسازی خیابان لاله‌زار با همه جزئیات

بله، سریال «هزار دستان» را در شهرک سینمایی فیلمبرداری کردیم، درست در زمانی که کشور در حال جنگیدن با رژیم صدام بود و این کار هرکسی نبود که در آن شرایط سخت و دشوار و با آن همه کمبود به بهترین شکل فیلمبرداری را انجام دهد. علی حاتمی در آن شرایط خیابان لاله‌زار را با کامل‌ترین جزئیات در شهرک سینمایی ساخت.

علی حاتمی نه تنها نویسنده و کارگردان سریال «هزار دستان» بود در طراحی صحنه و لباس هم نظر می‌داد و یک ویژگی دیگری که داشت این بود که می‌توانست سر صحنه ادامه فیلمنامه را بنویسد. یک جاهایی به او می‌گفتیم چکار می‌کنی؟ چگونه در این شرایط می‌نویسی؟ می‌گفت می‌خواهم دیالوگ‌ها را داغ و خاشخاشی به دست بازیگر بدهم.

این از ویژگی‌های مرحوم حاتمی بود که دیالوگ را سر صحنه می‌نوشت، اما الان مشاور سناریو دارند، مشاور برنامه‌ریزی و صد تا چیز دیگر هست اما آنقدر قوی نیست که گوشی را برای شنیدن و چشمی را برای دیدن جذب کند.

سخت‌گیری و وسواس علی حاتمی

در فیلمبرداری کردن بسیار سخت گیر بود برای سیاه‌لشگرها به اطرافیان سفارش می‌کرد که من برای این سریال آدم معمولی نمی‌خواهم. حتی آن سیاه لشکرهایی که در لاله‌زار راه می‌روند هم باید بازیگر باشند به همین دلیل تقریبا تمام بازیگران تئاتر لاله‌زار در آن سریال حضور داشتند. زنده‌یاد علی حاتمی هرچه قدر برای فیلمبرداری و نوشتن سخت‌گیر بود اما سر صحنه با بازیگر بسیار دوست بود. یادم است که او بسیار شربت خاکشیر دوست داشت و یکبار که شربت کم بود تنها برای او آوردند تا گلویی تازه کند، او گفت من تنها بخورم پس بقیه چی؟ یا برای همه بیاورید یا من هم نمی‌خورم.

وقتی می گویم دوست بود منظورم این است؛ من در این سریال نقش خاصی نداشتم و دربان گراند هتل بودم. در آنجا نقش بازی می‌کردم و آقای حاتمی همیشه به من می‌گفتند تو از هیچی بازی می‌سازی، حتی گفت برای من دو دست لباس بدوزند. می‌گفت این آذری خیلی تکان می‌خورد بهتر است دو دست لباس داشته باشد، با آن همه مشغله بازهم برنامه صبح جمعه‌های مرا گوش می‌کرد و معمولا ما شنبه‌ها در مورد آن برنامه صحبت می‌کردیم.

از دیگر خصوصیات علی حاتمی این بود که به دلیل ناراحتی معده‌ای که داشت هیچ وقت غذایی که برای بازیگران درست می‌کردند را نمی‌خورد. من هم همسرم اجازه نمی‌داد از آن غذا بخورم معتقد بود معده‌ام را ناراحت می‌کند. زمان ناهار که می‌شد آقای حاتمی مرا صدا می‌زد که آذری بیا دیگر گرسنه‌ایم! هیچ‌وقت تنها ،چیزی را برای خودش نمی‌خواست حتی غذایی که برای خودش بود.

منوچهر آذری: علی حاتمی سر صحنه دیالوگ می‌نوشت که خشخاشی و داغ باشد

برنامه ویژه برای خبرنگاران

علی حاتمی ساخت این سریال را قبل از انقلاب شروع کرده بود. به خاطر انقلاب یک مدت بین آن وقفه افتاد و دوباره از اوایل جنگ ساخت آن را شروع کرد. در اواخر به او فشار می‌آوردند که سریال را زودتر تمام کند به دلیل اینکه سریال بسیار هزینه‌بر بود، آقای حاتمی تمام مغازه‌هایی که در خیابان لاله زار بود را در شهرک سینمایی دکور زد و بسیار هم ریزبین و بادقت بود. به‌خاطر هزینه‌ها و طولانی شدن زمان فیلمبرداری به او فشار می‌آوردند که زودتر کار را تمام کن. نه تنها مسوولین بلکه خبرنگاران هم مشتاق بودند. به‌خاطر اشتیاق آن‌ها یک شب آقای حاتمی عده‌ای از خبرنگاران و عکاسان را دعوت کرده بودند که هم یک خبری بنویسند و هم دور هم باشیم. شام هم تدارک دیده شده بود. آقای حاتمی به ما گفتند که با لباس‌های صحنه به استقبال مهمانان برویم سر میز شام آقای نصرت کریمی گفتند کاش من جای دربان گراند هتل بودم، اگر آقای حاتمی این رل را به من می دادند با کمال میل ان را بازی می‌کردم من بلافاصله آنجا لباسم را از تنم در آوردم، کلاهم را به زمین زدم و گفتم نقش یک دربان را هم نتوانستید به ما ببینید؟ این هم برای من سنگین دیدید و به آن حسادت می‌کنید؟ همه به آن موضوع خندیدند و آقای حاتمی گفت من همیشه بهترین انتخاب‌ها را می‌کنم. محال ممکن بود کس دیگر اینجا باشد و چنین واکنشی را نشان دهد.

اگر حاتمی زنده بود...

حقیقتا نمی‌دانم اما فکر می‌کنم آنقدر کارگردانی و دیالوگ‌نویسی‌های تکی داشت که اگر هنوز زنده بود باز هم جز کارگردان‌های رده اول باقی می‌ماند و همچنان کار برای انجام دادن داشت چرا که او یک ستاره بود و کارهایش مثل و مانند نداشت.

افرادی مانند سعدی، فردوسی، خیام و عطار می‌آیند و ماندگار می‌شوند. کتابشان به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شود و چندصدسال بین مردم باقی می مانند. خیلی از کتاب‌ها و یا نویسنده‌ها هستند که معروف بودند و به چاپ رسیده‌اند. ممکن است بعضا تیراژ بالایی هم داشته باشند اما بعد از مدتی فراموش شدند. بنیان و اساس هنر، هنرمند، سینما، تلویزیون و دوبله کسانی هستند که وارد این عرصه شدند و کارهایی از خودشان به جا گذاشتند که فراموش نشدنی است. علی حاتمی اینگونه بود و خیلی از هنرمندانی که در حال حاضر خانه‌نشین هستند هم اینگونه بودند. به هنرمند باید بها داده شود تا به ارتقای فرهنگ کشورش کمک کند.

در حال حاضر این هنرمندان را می‌گذاریم کنار بعد کار که از کار گذشت، می‌آییم سردیس آن فرد را درست می‌کنیم و کوچه به نامش می‌کنیم؛ درست مانند مرحوم جمشید مشایخی یا مرحوم عزت‌الله انتظامی. یک سخن زیبایی هست که می‌گوید تا من زنده هستم برایم گل بیاور. تا این هنرمندان هستند باید از آنها استفاده شود و گرنه بعدها هیچ فایده‌ای ندارد.

منوچهر آذری: علی حاتمی سر صحنه دیالوگ می‌نوشت که خشخاشی و داغ باشد

وقتی دستمزد نه، هنر حرف اول را می‌زد

الان فیلم می‌سازند میلیونی پول می‌گیرند، البته حق دارند. می‌خواهند خرج زندگیشان بگذرد اما در زمان ما دستمزد حرف اول را نمی‌زد، هنر حرف اول را می‌زد در آن زمان من آنقدر خوشحال بودم که علی حاتمی برای بازی در این نقش از من دعوت کرده است، نه تنها من این احساس را داشتم بلکه همه بازیگران همین حس را داشتند. حتی بودجه هم که برای این سریال خرج شد ریال بود اما کیفیت سریال به اندازه میلیون بود اما الان بودجه میلیون است اما کیفیت بر اساس ریال است.

از حاتمی می‌ترسیدم، مثل ترس شاگرد از استاد

علی حاتمی آنقدر در کارش خوش‌رو بود و دموکراسی داشت که من هیچ‌گاه ترس کار با او را نداشتم. ترس هنری داشتم، ترس شاگرد و استادی داشتم که کار باب میل ایشان پیش نرود اما آنقدر مهربان بود که اگر می‌خواستم هم نمیتوانستم از او بترسم.

من از علی حاتمی جز خوش‌رویی، جز محبت و احترام به نظر همکارانش هیچ چیز ندیدم. شاید هنوز هم کارگردان خوب در تلویزیون باشد که قطعا هست، اما به نظر من سینما و تلویزیون ایران یک علی حاتمی کم دارد.

۲۵۸۲۴۵

کد خبر 1289029

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

همشهری 24 با «نوشتن برای دوربین» روی پیشخان آمد