«بوی باران» در گروه سریالهای ملودرام طولانی تلویزیون قرار میگیرد. منظورمان از سریال طولانی، کمدیهای نود شبی و سریالهای الف ویژه نیست. چون آنها تعریف خاص خودشان را دارند و در مقام مقایسه با این ملودرامها قرار نمیگیرند. از دهه هشتاد و بعد از افزایش توجه مخاطبان به سریالهای ترکیهای، تولید ملودرامهای طولانی ایرانی به جریان افتاد و ادامه پیدا کرد.
اکثر این سریالها به دلیل اینکه مدت زمان طولانی روی آنتن بودند، نسبت به سایر سریالها بیشتر در ذهنها ماندهاند. مروری داریم بر هشت ملودرام مهم تلویزیون که بالای ۵۰ قسمت ساخته شدند.
نرگس (۱۳۸۵)
کارگردان: سیروس مقدم
بازیگران: حسن پورشیرازی، مهرانه مهین ترابی، زندهیاد پوپک گلدره، ستاره اسکندری، مهدی سلوکی، عاطفه نوری و ...
تعداد قسمتها: ۶۹
ارزیابی کلی: بعد از اینکه تولید سریالهای کمدی ۹۰ شبی در تلویزیون رونق زیادی پیدا کرد و با استقبال زیادی از سوی مخاطبان روبرو شد، سریال «نرگس» به عنوان اولین سریال ملودرام طولانی کلید خورد. این سریال حدود ۷۰ قسمت داشت و در تابستان ۱۳۸۵ روی آنتن رفت. با اینکه قصههای فرعی و اضافه زیادی داشت، اما قصه اصلی سریال آنقدر جذابیت داشت که معمولا کسی درباره کشدار بودن و خسته کننده بودن آن صحبتی به میان نمیآورد.
تکتک شخصیتها آنقدر خوب و دقیق به مخاطبان معرفی شده بودند که قصه زندگی هر کدام از آنها به اندازه شخصیتهای اصلی برای همه مهم به نظر میرسید. نکته قابل تأمل اینجا بود که با وجود خردهقصههای فراوان، سریال از مسیر اصلی خارج نمیشد و جذابیتش را از دست نمیداد.
به کجا چنین شتابان (۱۳۸۷)
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
بازیگران: بابک حمیدیان، آهو خردمند، رضا رویگری، علی عمرانی، بهروز بقایی، فریبا متخصص، نگین صدق گویا و ...
تعداد قسمتها: ۵۰
ارزیابی کلی: «به کجا چنین شتابان» روند بسیار کندی داشت و تا یک سوم ابتدایی، هیچکس نمیدانست ماجرای اصلی سریال چیست. به همین دلیل هم عملاً ارتباط مخاطبان با سریال قطع شد و مجدداً اواسط سریال به واسطه حواشی مختلفی که پیرامون آن به وجود آمد، خیلیها به تماشای آن ترغیب شدند. یکی از مهمترین نقاط ضعف سریال این بود که ابوالقاسم طالبی یکجورهایی آن را به محلی برای بیان عقاید و دیدگاههای سیاسیاش تبدیل کرده بود و بیشتر دیالوگها رنگ و بوی شعار و بیانیه داشت.
مشکل دیگر به شخصیتپردازی سریال برمیگشت. بیشتر شخصیتها یا سیاه بودند یا سفید و عملاً مخاطبان علاقهای به دنبال کردن سرنوشت آنها نشان نمیدادند. خلاصه اینکه سریال میتوانست در کمتر از ۲۵ قسمت به پایان برسد.
رستگاران (۱۳۸۷)
کارگردان: سیروس مقدم
بازیگران: محمد عمرانی، روناک یونسی، پوریا پورسرخ، آتیلا پسیانی، لیندا کیانی، صبا کمالی و ..
تعداد قسمتها: ۵۲
ارزیابی کلی: داستان سریال «رستگاران»، درباره زنی تنها بود که برای پیدا کردن همسرش از شهرستان به تهران سفر میکند و حالا برای زندگی در شهر بزرگی مثل تهران درگیر مشکلات زیادی میشود. طبیعی بود که چنین داستانی با این مختصات نیاز به تعداد قسمتهای زیادی دارد، اما آن زمان هم با وجود جذابیت داستان و اهمیتی که بین مخاطبان پیدا کرده بود باز هم کشدار بودن سریال با انتقادهایی روبرو بود.
ضمن اینکه فیلمنامه «رستگاران» به قلم سعید نعمتالله نوشته شده بود و آن زمان، مخاطبان عادت به قلم این نویسنده نداشتند و لحن صحبت کردن و انتخاب دیالوگها به نظرشان خیلی بیشتر شعاری و غیرعادی میرسید. با اینحال، اما جذابیت داستان اصلی و خردهقصههایی که برایش طراحی شده بود توانسته بود کاری کند تا مخاطبان آن را با علاقه دنبال کنند و با سریال مشکلی نداشته باشند.
کیمیا (۱۳۹۴)
کارگردان: جواد افشار
بازیگران: مهراوه شریفینیا، پوریا پورسرخ، مهدی پاکدل، آزیتا حاجیان، حسن پورشیرازی، رضا کیانیان، امیرحسین آرمان و ...
تعداد قسمتها: ۱۱۰
ارزیابی کلی: طولانیترین سریال ملودرام ایرانی است که زندگی یک زن را از دوران نوجوانی تا میانسالی به تصویر میکشد. طبیعتاً وقتی قرار است عوامل یک سریال، رکورد بزنند و برای اثرشان از صفت طولانیترین استفاده کنند از همان ابتدا میتوانیم انتظار داشته باشیم که ردپای اتفاقهای نهچندان مهم و غافلگیرکننده را در سریال ببینیم و یکجورهایی شاهد کشدار بودن آن باشیم. با اینحال مشکل اصلی کیمیا طولانی شدن آن نبود.
اتفاقاً شخصیت کیمیا و مشکلاتی که سر راهش قرار میگرفت و داستان سریال به خصوص مثلث عشقی ایجاد شده، آنقدر جذاب بود که مخاطبان با ریتم کُند آن کنار میآمدند. مشکل اصلی، به بازسازی شهر در دوران جنگ و نامتعارف بودن گریمها و برخی دیالوگهای گل درشت آن بر میگشت که زمان پخش با اعتراضهای زیادی همراه بود.
همه چیز آنجاست (۱۳۹۳)
کارگردان: شهرام شاه حسینی
بازیگران: امین زندگانی، الهام حمیدی، مهرانه مهین ترابی، جمشید مشایخی، محمد عمرانی، سام درخشانی، حدیث میرامینی و ...
تعداد قسمتها: ۵۹
ارزیابی کلی: در ادامه استقبال مخاطبان از سریالهای طولانی ترکیهای، شهرام شاه حسینی تصمیم گرفت سریالی به سبک و سیاق آن سریالها بسازد. سریال پر از شخصیتها و خردهقصههای مختلف بود تا جایی که هیچکس درست نمیدانست دغدغه اصلی سریال و هدفی که دنبال میکند چیست. در واقع تولیدکنندگان سریال سعی کرده بودند تمام عناصر جذابیت سریالهای ترکیهای را کنار هم گردآورند.
از عشق و خیانت و اعتیاد و جراحی زیبایی گرفته تا دعوای عروس و مادرشوهر و ... در واقع مشکل اصلی سریال گستردگی شخصیتها و دور بودن آنها از مسیر اصلی سریال بود. همه این موارد باعث میشد سریال مدام از یک شاخه به شاخه دیگری پرت شود و انسجام خاصی نداشته باشد. در این بین، فراوانی دیالوگهای شعاری و پند و اندرز مستقیم به مخاطبان هم از جمله اتفاقهایی بود که با واکنشهای منفی روبرو شد.