امّا گروه کوچکی از هنرمندان وجود دارند که با پوشاندن چهره خود، اسم و رسمی به هم زده اند. اگر یکی از آنها را در خیابان ببینید، ممکن است اصلا آنها را نشناسید. امّا....
پرده از هم می شکافد!
اغلب بازیگران مرد دوست دارند تا چهره هایشان به سرعت شناخته شود، امّا گروه کوچکی از هنرمندان وجود دارند که با پوشاندن چهره خود، اسم و رسمی به هم زده اند. اگر یکی از آنها را در خیابان ببینید، ممکن است اصلا آنها را نشناسید. امّا اگر گریم و چهره سینمایی آنها را به کناری بزنید، با واقعیت روبه رو خواهید شد. امّا هنگامی که آنها دوباره وارد شخصیت سینمایی خود می شوند، هرگز آرزو نخواهید کرد که در راهروی تاریک خانه، آنها را ببینید.
1. فِرِدی کوروگِر
بازیگر: رابرت اینگلاند، فیلم: کابوس خیابان الم (1984)
رابرت اینگلاد تبدیل به نمادی در فرهنگ ما شده است، و این به لطف تیپ خاص و عجیب و نامشخص او به دست آمده است. امّا او حتّی پیش از پوشیدن لباس خاص و دستکش های مرگبارش، که به طور غیر مستقیم اینگلاند را تحت تاثیر خود قرار داده است، یک پدیده دیگری را در فرهنگ عامه به وجود آورده است. هنگامی که در مصاحبه، نتوانست نقش لوک اسکای واتر را به دست آورد، به دوستش پیشنهاد داد به مصاحبه بیاید. دوست او مارک هامیل بود.
2. جیسون وورهیس
بازیگر: دِرِک مییِرز، فیلم: جمعه سیزدهم (2009)
ممکن است لباسی که برای جیسون وورهیس در این فیلم در نظر گرفته شده، نسبتا ساده باشد- یک کارد بزرگ و سنگین، ماسک هاکی، و کمی خون دروغین که روی آن را بپوشاند. با این وجود، دِرِک میپِرز که نقش های فوق العاده و سختی را بازی کرده است، برای تبدیل شدن به جیسون، مجبور بود گریم سه ساعت و نیمه را تحمل نماید.
3. مایکل مایرز
بازیگر: تیلور مِین، فیلم: هالووین (2007)
مِین، نقش یک قاتل روانی را در دو قسمت فیلم "هالووین" راب زامبی بازی می کند. امّا بخش اوّل کار او کمی وحشیانه بود: کشتی گرفتن و رفتن تحت نام "نیترو". هنگامی که او از نقش خود به عنوان مایرز اطلاع یافت، گفت که هر هالووین به نمایش فیلم می نشیند.
4. فانتوم (شبح)
بازیگر: لان چانی سِر، فیلم: شبح اُپرا (1925)
از چانی به عنوان "مرد هزار چهره" یاد می شود؛ و دلیل آن قابلیت فوق العاده اش در تغییر حالت به نقشی بود که می خواست بازی کند. او برای آنکه در این فیلم شبح شود، در گوشه های گونه های خود پنبه گذاشت، گوش هایش را به سرش چسباند، و از لاستیک، آدامس، و پوست ماهی (بله، پوست ماهی) بر روی بینی خود کشید تا سوراخ های دماغش پدیدار شوند. این کار بسیار دردناک بود و به بینی او آسیب رساند. امّا تلاش های او در نهایت جواب داد. بسیاری با دیدن چهره بدون ماسک او در فیلم، از حال رفتند.
5. لیپیرچان
بازیگر: وارویک دیویس، فیلم: لیپیرچان (1993)- Leprechaun
وارویک دیویس، یک پسر دوازده ساله بود که توسط جرج لوکاس برای بازی در فیلم "بازگشت به جیدی"، انتخاب شد. از آن زمان تا کنون او در فیلم های مختلفی بازی کرده است، از "بید مجنون" گرفته تا "هری پاتر و شاهزاده دورگه".
6. رب النوع
بازیگر: داگ جونز، فیلم: هزارتوی پان (2006)
داگ جونز برای ایفای دو نقش رب النوع و پسر مرد رنگ پریده، 5 ساعت گریم طاقت فرسا را تحمل نمود. اگرچه لباس خاص او در این فیلم او را تقریبا نابینا کرده بود، هنگامی که در ارتفاعی بالا مجبور بود بایستد. امّا نگرانی اصلی او زبان بود. او اسپانیایی نمی دانست و اصرار داشت که دیالوگ های مربوطه را خود بگوید؛ به همین دلیل، قطعات مربوطه را در طول گریم خوانده و حفظ کرد. امّا در پایان، کارگردان گولیریمو دیل تورو، از بازیگری اسپانیایی خواست تا قطعات را بازخوانی نماید.
7. هیولای فرانکشتاین
بازیگر: بوریس کارلوف، فیلم: فرانکشتاین (1931)
بوریس کارلوف به خاطر بازی در این نقش به یک ستاره تبدیل شد، و همین شهرت سبب شد تا همین نقش را در دو فیلم دیگر نیز بازی کند. هنگامی که در صحنه فیلمبرداری "پسر فرانکشتاین" (1939) بود، دخترش متولد شد، و او با همان گریم و به سرعت راهی بیمارستان شد.
8. صورت چرمی
بازیگر: اندرو بیرینیارسکی، فیلم: کشتار با ارّه برقی در تگزاس (2003)
استعداد بازیگری او توسط یکی از دوستانش کشف شد. چند ماه بعد، او نقشی را در فیلم "هادسون هواک" بازی کرد. سپس در چند فیلم بازی کرد. یکی از این فیلم ها "کشتار با ارّه برقی در تگزاس" بود که صحنه هایی عجیب و دلخراش داشت. و او پوششی نامانوس و غریب داشت.
9. شکارچی
بازیگر: کوین پیتر هال، فیلم: شکارچی (1987)
در ابتدا قرار بود تا ژان- کلاود وان دم این فیلم را بازی کند و نقش شکارچی غریبه ساکن در جنگل را بر عهده بگیرد. امّا قد او در مقابل آرنولد شوارتزینگر و جسی وینتورا کوتاه بود. به مین دلیل از پیتر هال بلند و چهارشانه به جای او استفاده شد.
10. گیل-من
بازیگر: بِن چَپمن، فیلم: موجودی از تالاب سیاه (1954)
لباس عجیب و لاستیک مانند چَپمن بسیار محدود کننده بود، و او نتوانست در طول چهارده ساعت فیلمبرداری مربوطه، حتّی برای ثانیه ای بر زمین بنشیند. هنگامی که او صحنه ای برای فیلمبرداری نداشت، در دریاچه پشت صحنه قرار داده می شد تا دچار گرمازدگی نشود.
11. دارس وادار
بازیگر: دیوید پیراویس، فیلم: جنگ ستارگان (1977)
صدای وادار را در این فیلم، جیمز ایرل جونز، در می آورد. امّا نقش اصلی را دیوید پیراویس، بدنساز بریتانیایی و وزنه بردار رقابتی بود. اگرچه او قد بلندی داشت، امّا مجبور شد تا چندین عمل را بر روی مفصل هایش انجام دهد تا قدش کمی بلندتر شود.
12. کینگ کونگ
بازیگر: ریک بِیکِر، فیلم: کینگ کونگ (1976)
چهره ریک بِیکِر، افسانه ای در دنیای گریم محسوب می گردد. او مایکل جکسون را به گرگینه در "تریلر" تبدیل نموده و ادی مورفی را به زنی در "نوربیت" تبدیل کرد. امّا نقش اصلی او در جلوی دوربین، زیر خز، لاستیک، و ماهیچه پنهان شده بود. شما می توانید چهره او را در "کینگ کانگ"، به مانند خلبان یک هواپیمای دو باله تصور نمایید که با کوه برخورد کرده است.
13. گودزیلا
بازیگر: کینپاچیرو ساتسوما، فیلم: گوزیلا در مقابل دیستوریا (1995)
ساتسوما کار خود را در جهان هیولاهای لاستیکی، از فیلم "گوزیلا در مقابل هیولای مه آلود" (1972)، آغاز کرد. او نقش هیولای مه آلود را در این فیلم بر عهده داشت. او این نقش نفس گیر را در ده فیلم ادامه داده و بازی نمود. کار کردن در این لباس ها، اصلا کار آسان و ساده ای نبود. این لباس ها سنگین بوده و از تهویه ضعیفی برخوردار بودند. ساتوسما به دلیل کمبود اکسیژن، مجبور بود لباس ها را زود به زود در آورده و نفش بکشد.
اغلب بازیگران مرد دوست دارند تا چهره هایشان به سرعت شناخته شود، امّا گروه کوچکی از هنرمندان وجود دارند که با پوشاندن چهره خود، اسم و رسمی به هم زده اند. اگر یکی از آنها را در خیابان ببینید، ممکن است اصلا آنها را نشناسید. امّا اگر گریم و چهره سینمایی آنها را به کناری بزنید، با واقعیت روبه رو خواهید شد. امّا هنگامی که آنها دوباره وارد شخصیت سینمایی خود می شوند، هرگز آرزو نخواهید کرد که در راهروی تاریک خانه، آنها را ببینید.
1. فِرِدی کوروگِر
بازیگر: رابرت اینگلاند، فیلم: کابوس خیابان الم (1984)
رابرت اینگلاد تبدیل به نمادی در فرهنگ ما شده است، و این به لطف تیپ خاص و عجیب و نامشخص او به دست آمده است. امّا او حتّی پیش از پوشیدن لباس خاص و دستکش های مرگبارش، که به طور غیر مستقیم اینگلاند را تحت تاثیر خود قرار داده است، یک پدیده دیگری را در فرهنگ عامه به وجود آورده است. هنگامی که در مصاحبه، نتوانست نقش لوک اسکای واتر را به دست آورد، به دوستش پیشنهاد داد به مصاحبه بیاید. دوست او مارک هامیل بود.
بازیگر: دِرِک مییِرز، فیلم: جمعه سیزدهم (2009)
ممکن است لباسی که برای جیسون وورهیس در این فیلم در نظر گرفته شده، نسبتا ساده باشد- یک کارد بزرگ و سنگین، ماسک هاکی، و کمی خون دروغین که روی آن را بپوشاند. با این وجود، دِرِک میپِرز که نقش های فوق العاده و سختی را بازی کرده است، برای تبدیل شدن به جیسون، مجبور بود گریم سه ساعت و نیمه را تحمل نماید.
بازیگر: تیلور مِین، فیلم: هالووین (2007)
مِین، نقش یک قاتل روانی را در دو قسمت فیلم "هالووین" راب زامبی بازی می کند. امّا بخش اوّل کار او کمی وحشیانه بود: کشتی گرفتن و رفتن تحت نام "نیترو". هنگامی که او از نقش خود به عنوان مایرز اطلاع یافت، گفت که هر هالووین به نمایش فیلم می نشیند.
بازیگر: لان چانی سِر، فیلم: شبح اُپرا (1925)
از چانی به عنوان "مرد هزار چهره" یاد می شود؛ و دلیل آن قابلیت فوق العاده اش در تغییر حالت به نقشی بود که می خواست بازی کند. او برای آنکه در این فیلم شبح شود، در گوشه های گونه های خود پنبه گذاشت، گوش هایش را به سرش چسباند، و از لاستیک، آدامس، و پوست ماهی (بله، پوست ماهی) بر روی بینی خود کشید تا سوراخ های دماغش پدیدار شوند. این کار بسیار دردناک بود و به بینی او آسیب رساند. امّا تلاش های او در نهایت جواب داد. بسیاری با دیدن چهره بدون ماسک او در فیلم، از حال رفتند.
بازیگر: وارویک دیویس، فیلم: لیپیرچان (1993)- Leprechaun
وارویک دیویس، یک پسر دوازده ساله بود که توسط جرج لوکاس برای بازی در فیلم "بازگشت به جیدی"، انتخاب شد. از آن زمان تا کنون او در فیلم های مختلفی بازی کرده است، از "بید مجنون" گرفته تا "هری پاتر و شاهزاده دورگه".
بازیگر: داگ جونز، فیلم: هزارتوی پان (2006)
داگ جونز برای ایفای دو نقش رب النوع و پسر مرد رنگ پریده، 5 ساعت گریم طاقت فرسا را تحمل نمود. اگرچه لباس خاص او در این فیلم او را تقریبا نابینا کرده بود، هنگامی که در ارتفاعی بالا مجبور بود بایستد. امّا نگرانی اصلی او زبان بود. او اسپانیایی نمی دانست و اصرار داشت که دیالوگ های مربوطه را خود بگوید؛ به همین دلیل، قطعات مربوطه را در طول گریم خوانده و حفظ کرد. امّا در پایان، کارگردان گولیریمو دیل تورو، از بازیگری اسپانیایی خواست تا قطعات را بازخوانی نماید.
بازیگر: بوریس کارلوف، فیلم: فرانکشتاین (1931)
بوریس کارلوف به خاطر بازی در این نقش به یک ستاره تبدیل شد، و همین شهرت سبب شد تا همین نقش را در دو فیلم دیگر نیز بازی کند. هنگامی که در صحنه فیلمبرداری "پسر فرانکشتاین" (1939) بود، دخترش متولد شد، و او با همان گریم و به سرعت راهی بیمارستان شد.
بازیگر: اندرو بیرینیارسکی، فیلم: کشتار با ارّه برقی در تگزاس (2003)
استعداد بازیگری او توسط یکی از دوستانش کشف شد. چند ماه بعد، او نقشی را در فیلم "هادسون هواک" بازی کرد. سپس در چند فیلم بازی کرد. یکی از این فیلم ها "کشتار با ارّه برقی در تگزاس" بود که صحنه هایی عجیب و دلخراش داشت. و او پوششی نامانوس و غریب داشت.
بازیگر: کوین پیتر هال، فیلم: شکارچی (1987)
در ابتدا قرار بود تا ژان- کلاود وان دم این فیلم را بازی کند و نقش شکارچی غریبه ساکن در جنگل را بر عهده بگیرد. امّا قد او در مقابل آرنولد شوارتزینگر و جسی وینتورا کوتاه بود. به مین دلیل از پیتر هال بلند و چهارشانه به جای او استفاده شد.
بازیگر: بِن چَپمن، فیلم: موجودی از تالاب سیاه (1954)
لباس عجیب و لاستیک مانند چَپمن بسیار محدود کننده بود، و او نتوانست در طول چهارده ساعت فیلمبرداری مربوطه، حتّی برای ثانیه ای بر زمین بنشیند. هنگامی که او صحنه ای برای فیلمبرداری نداشت، در دریاچه پشت صحنه قرار داده می شد تا دچار گرمازدگی نشود.
بازیگر: دیوید پیراویس، فیلم: جنگ ستارگان (1977)
صدای وادار را در این فیلم، جیمز ایرل جونز، در می آورد. امّا نقش اصلی را دیوید پیراویس، بدنساز بریتانیایی و وزنه بردار رقابتی بود. اگرچه او قد بلندی داشت، امّا مجبور شد تا چندین عمل را بر روی مفصل هایش انجام دهد تا قدش کمی بلندتر شود.
بازیگر: ریک بِیکِر، فیلم: کینگ کونگ (1976)
چهره ریک بِیکِر، افسانه ای در دنیای گریم محسوب می گردد. او مایکل جکسون را به گرگینه در "تریلر" تبدیل نموده و ادی مورفی را به زنی در "نوربیت" تبدیل کرد. امّا نقش اصلی او در جلوی دوربین، زیر خز، لاستیک، و ماهیچه پنهان شده بود. شما می توانید چهره او را در "کینگ کانگ"، به مانند خلبان یک هواپیمای دو باله تصور نمایید که با کوه برخورد کرده است.
بازیگر: کینپاچیرو ساتسوما، فیلم: گوزیلا در مقابل دیستوریا (1995)
ساتسوما کار خود را در جهان هیولاهای لاستیکی، از فیلم "گوزیلا در مقابل هیولای مه آلود" (1972)، آغاز کرد. او نقش هیولای مه آلود را در این فیلم بر عهده داشت. او این نقش نفس گیر را در ده فیلم ادامه داده و بازی نمود. کار کردن در این لباس ها، اصلا کار آسان و ساده ای نبود. این لباس ها سنگین بوده و از تهویه ضعیفی برخوردار بودند. ساتوسما به دلیل کمبود اکسیژن، مجبور بود لباس ها را زود به زود در آورده و نفش بکشد.
بیشتر بدانید : 10 تا از مشهورترین زنان در فیلم های ترسناک + عکس ( قسمت2)
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ