تعطیلی هر کارخانه دومینوی تعطیلی بنگاههای اقتصادی را به دنبال دارد/ حفظ برخی مشاغل با شراکتِ دولت در پرداختِ دستمزد شدنی است
یک کارشناس اقتصادی میگوید: وقتی کسی بیکار شود برای دولت هزینه میتراشد و مثلا باید ماهانه یک میلیون و 500 هزار تا دو میلیون تومان مستمری بگیرد، دولت میتواند 50 درصد این میزان را به بنگاههای تولیدی بدهند و بگویند نیرویتان را اخراج نکنید.
یک کارشناس اقتصادی میگوید: وقتی کسی بیکار شود برای دولت هزینه میتراشد و مثلا باید ماهانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا دو میلیون تومان مستمری بگیرد، دولت میتواند ۵۰ درصد این میزان را به بنگاههای تولیدی بدهند و بگویند نیرویتان را اخراج نکنید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ریزش مشاغل در ایران باعث میشود اشتغالزایی در کشور بیاثر شود و بهرغم ایجاد شغل جدید، نرخ بیکاری کاهش نیابد. واقعیت این است که مشاغل در ایران پایداری مناسبی ندارند و در مقاطعی که مشکلات اقتصادی تشدید میشود، ریزش مشاغل افزایش پیدا میکند. در یک سال اخیر و با بازگشت تحریمها، بنگاههای تولیدی در ایران دچار مشکلات عدیدهای شدهاند. اصلیترین مشکل بنگاههای تولیدی این است که با کمبود شدید نقدینگی مواجه هستند. این در حالی است که مجموعهای از عوامل مانند افزایش هزینه تولید و کاهش قدرت خرید که خود به کاهش تقاضا میانجامد، نیاز به نقدینگی بنگاههای تولیدی را افزایش داده است.
جمشید عدالتیان شهریاری (کارشناس اقتصادی و فعال کارفرمایی) عنوان میکند که رکود تورمی بنگاههای اقتصادی را دچار مشکل کرده و در این شرایط طبیعی است که با ریزش نیروی کار مواجه شویم. او تاکید دارد که دولت بیش از آنکه روی مواردی چون بیمه بیکاری تمرکز کند، باید حمایت از بنگاههای تولیدی را در دستور کار قرار دهد و اثر دومینویی رکود تورمی را که منجر به بیکاری کارگران میشود، از بین ببرد.
یکی از مشکلات بازار کار در ایران این است که ما هر ساله با ریزش بخشی از شاغلان مواجه هستیم. در مقاطعی که وضعیت اقتصادی مناسب نیست این ریزش شدت مییابد. دولت در برنامه اشتغال امسال توجه ویژهای به مقوله ریزش مشاغل دارد. دلیل ریزش مشاغل در ایران چیست و چه باید کرد که مشاغل پایداری بیشتری پیدا کنند؟
با بررسی شاخصهای کلان اقتصادی متوجه میشویم که ریزش مشاغل در ایران طبیعی است. واقعیت این است که در یک سال اخیر هم سرمایهگذاری کاهش یافته و هم اقتصادمان کوچکتر شده است. اقتصاد ایران بر اساس برآوردهای رسمی بین چهار تا پنج درصد کوچک شده است. البته رئیس جمهور اعلام کرده که از اوایل سال آینده رشد به اقتصاد کشور بازمیگردد، اما آنچه مسلم است این است که فعلا دچار رکود هستیم. در کنار این رکود، نرخ تورم نیز افزایش یافته است. شرکتهای تولیدی اولین جاهایی هستند که از رکود تورمی ضربه میخورند. در این شرایط آنها حتی اگر تعطیل هم نشوند، تولید خود را کاهش میدهند و این باعث ریزش نیروی کار میشود. از طرف دیگر، سرمایهگذاری جدید نیز به حداقل میرسد و به این صورت زمینه لازم برای جذب نیروی انسانی جدید فراهم نمیآید.
امسال سال رونق تولید نام گرفته و دولت وعده داده در این سال برای حل مشکل تولیدکنندگان به آنها وام بدهد. هنوز این وعده عملی نشده و بانک مرکزی بعد از چند ماه که از شروع سال میگذرد هنوز دستورالعمل این وام را ارائه نکرده است. شرایط عادی نیست و بنگاهها به ویژه بنگاههای کوچک و متوسط شدیدا مشکل داشته و با کمبود نقدینگی روبهرو هستند و با ظرفیت پایین تولید میکنند. از طرف دیگر اقساط بانکی بنگاهها عقب افتاده است. برخی تولیدکنندگان با یک مشکل دیگر هم روبهرو هستند. خیلی از شرکتها چک برگشتی ندارند، اما چون سررسید وامشان رسیده نمیتوانند دسته چک دریافت کنند. میدانید که بسیاری از تولیدکنندگان قادر به خرید نقدی مواد اولیه نیستند. در واقع آنها نیاز به دسته چک دارند تا بخشی از کمبود نقدینگی خود را جبران کنند. ما انتظار داریم بانک مرکزی حداقل برای شرکتهای تولیدی استثنا قائل شده و زمینه دریافت دسته چک را برای آنها فراهم کند.
با تعطیلی هر شرکت، شرکتهای دیگر هم ضربه میخورند. در حوزه تولید بسیاری از معاملات بین بنگاههای تولیدی مختلف انجام میشود. یکی تامین کننده مواد اولیه برای دیگری است یا ماشینآلاتش را از جایی میخرد یا نزد بنگاهی تعمیر میکند. تعطیلی یک کارخانه ممکن است دومینوی تعطیلی بنگاههای اقتصادی را به دنبال داشته باشد و این Domino effect به بیکاری بیشتر کارگران منجر میشود.
همانطور که اشاره شد در شرایط کنونی بنگاهها با مشکلات ریز و درشتی دست به گریبان هستند. دولت باید دست به اقدامات حمایتی عاجل بزند. در همه دنیا در زمان بحران دولت ورود کرده و با تزریق پول از تولید حمایت میکند. برای مثال اخیرا اقتصاد چین با مشکلاتی مواجه بود. دولت اعلام کرد که به هر چینی برای خرید کالا ۵۰ دلار پول میدهد و به این ترتیب تقاضا افزایش یافت و اندکی رونق به اقتصاد بازگشت. برخی استدلال میکنند که اگر چنین طرحهایی را اجرا کنیم تورم افزایش مییابد. به نظرم این اتفاق مهم نیست. ما الان با رکود تورمی روبهرو هستیم. لااقل اگر نمیشود جلوی تورم را گرفت، مشکل رکود را رفع کنیم. رفع رکود خودش بخشی از مشکلات را حل میکند. به طرحهای نمایشی که بعضا ارائه میشود و مثلا میگویند رفع رکود در هشت گام یا ۱۲ گام، نیازی نیست. مشخص است چه باید کرد و بخش تولید برای اینکه بیشتر ضربه نخورد نیازمند اجرای طرحهای عاجل است.
برخی میگویند بیش از تمرکز روی مواردی مانند بیمه بیکاری، بهتر است از بنگاههای تولیدی حمایت شود و دولت هزینهای را که با افزایش شمار بیکاران و پرداخت بیمه بیکاری میپردازد، صرف حمایت از تولیدکنندگان کند. نظر شما چیست؟
وقتی حال اقتصاد خوب نیست، به هر حال ریزش نیرو داریم و عدهای بیکار میشوند. لازم است که این افراد بیمه بیکاری دریافت کنند، اما اگر بخواهیم مشکلات را بهتر و اساسیتر رفع کنیم لازم است تصمیمات شجاعانه و کارشناسی شده بگیریم. مثلا ما در برخی کشورهای اروپایی شاهد این هستیم که دولت با بنگاههای اقتصادی در پرداخت دستمزد مشارکت میکند. به هر حال وقتی کسی بیکار شود برای دولت هزینه میتراشد و مثلا باید ماهانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا دو میلیون تومان مستمری بگیرد.۵۰ درصد این میزان را به بنگاههای تولیدی بدهند و بگویند نیرویتان را اخراج نکنید. به نظرم این هم به نفع سازمان تامین اجتماعی و هم به نفع تولیدکننده است و البته در این میان کارگران هم وضعیت بهتری دارند. میتوان چنین کاری انجام داد. البته ممکن است بلافاصله برخی از کارفرمایان بروند سمت سوءاستفاده، یعنی اینکه ممکن است برای اینکه نصف حقوق کارگرانشان را بپردازند شروع کنند به اخراج صوری و استخدام مجدد آنها. با وجود این میتوان به چنین طرحهایی فکر کرد و البته وقتی قرار است آن را اجرا کنیم، لازم است دقیق کار کنیم و نظارتهای لازم را انجام دهیم. اصل این است که تولید سر پا بماند.
کاهش ظرفیت تولید و تعطیلی برخی بنگاههای اقتصادی چه مشکلات دیگری به وجود میآورد و آیا روی مواردی مانند تامین مواد اولیه و تورم نیز اثر دارند؟
الان شرایط به این صورت است که ما در بسیاری موارد کمبود کالا نداریم، اما به دلیل پایین بودن قدرت خرید، خیلی وقتها خریداری وجود ندارد. یک بنگاه تولیدی الان مجموعهای از مشکلات دارد. نمیتواند مواد اولیه به دست بیاورد یا مجبور است آن را گران بخرد. به همین دلیل هزینه تولیدش افزایش مییابد و مجبور است محصولاتش را گران کند. این در شرایطی که است که خریداری نیست و گرانی باعث شده تولیدکنندگان مشتریهای خود را از دست بدهند. در چنین شرایطی یک تولیدکننده به چهار برابر نقدینگی پیشین احتیاج دارد. الان کسانی که بدهکار بانکی نیستند ترجیح میدهند اصلا کارخانه یا کارگاه خود را تعطیل کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد و مثلا یکی دو سال هم ادامه یابد Domino effect رخ میدهد، یعنی اینکه با تعطیلی هر شرکت، شرکتهای دیگر هم ضربه میخورند. در حوزه تولید بسیاری از معاملات بین بنگاههای تولیدی مختلف انجام میشود. یکی تامین کننده مواد اولیه برای دیگری است یا ماشینآلاتش را از جایی میخرد یا نزد بنگاهی تعمیر میکند. تعطیلی یک کارخانه ممکن است دومینوی تعطیلی بنگاههای اقتصادی را به دنبال داشته باشد و این Domino effect به بیکاری بیشتر کارگران منجر میشود. پس میبینیم که چارهای جز کمک به رونق تولید نداریم. برای این کار ما راهحلهای اساسی داریم و راهحلهای موقتی. میبینیم که برای رفع مشکلات اغلب روی راهحلهای موقتی که در واقع مسکن هستند، تاکید میکنند، حال آنکه نیاز به راهحلهای اساسی داریم و باید ریشه مشکلات را بخشکانیم.