ژانر اکشن، یکی از پرطرفدارترین ژانرها در بین سینمادوستان محسوب میشود. در سالهای اخیر، سرمایهی هالیوود بیشتر معطوف به ساخت فیلمهای ابرقهرمانی و فانتزی شده است و کمتر پیش میآید که فیلمی اکشن مانند اکشنهای اواسط دهه ۹۰ میلادی با بازی هنرپیشگان قهاری همچون بروس ویلیس و مل گیبسون روی پرده نقرهای اکران شود. با وجود این، کماکان در گوشه و کنار هنر هفتم، هستند فیلمهای اکشنی که با وفاداری مطلق به اکشنهای هیجانانگیز قدیمی ساخته شوند؛ هرچند که باید برای پیداکردن این فیلمها، کمی از هالیوود فاصله بگیریم و به سمت شبکههای استریمینگ، سینمای شرق و فیلمهایی برویم که مستقیم سر از شبکه سینمای خانگی در میآورند.
به دلیل جذابیت بالای این فیلمها و پرطرفداربودن فیلم اکشن، در این مقاله تصمیم گرفتیم بهترین فیلم های اکشن ۲۰۱۹ را که تا به اینجای سال اکران شدهاند، معرفی کنیم؛ فیلمهایی که برای مدت تقریبا ۲ ساعت، بیننده را غرق در خود میکنند و با انواع و اقسام هنرهای رزمی، اسلحههای گوناگون و صحنههای هیجانانگیز، مخاطب را به وجد میآورند. فیلمهایی که معمولا پیرنگ داستانی آنها با واژه «انتقام» گره خورده است. داستانهایی که گویی تنها وظیفهشان، دادن انگیزهای به قهرمانشان برای ترسیم صحنههای شلوغ زدوخورد است.
آلیتا: فرشته جنگ
Alita: Battle Angel
کارگردان: رابرت رودریگز
بازیگران: روزا سالازار، کریستف والتز، ماهرشالا علی
امتیاز راتنتومیتوز: ۶۰
امتیاز آیامدیبی: ۷/۴
«آلیتا: فرشته جنگ» به تهیهکندگی جیمز کامرون و کارگردانی رابرت رودریگز نزدیکترین چیزی است که از زمانِ «آواتار» تاکنون، شبیه به پُرفروشترین فیلمِ سابقِ باکس آفیسِ دنیا داشتهایم. آلیتا سایبورگی است که بدون اینکه خاطرهای از هویت و گذشتهاش داشته باشد، توسط دکتری به اسم ایدو در زبالهدانی شهر آیرونسیتی یافت میشود. آلیتا شاید در ظاهر دختر معصوم و آسیبپذیری به نظر برسد، ولی درگیری او با نیروهای فاسد و مرگبار شهر، پرده از هویت واقعی او برمیدارد: آلیتا در زندگی قبلیاش یک ماشین کشتار تمامعیار بوده که قدرتمندان برای بهدستگرفتن کنترل او و سوءاستفاده از قابلیتهایش، آرام نخواهند گرفت.
مقالات مرتبط
نقد فیلم Alita: Battle Angel - آلیتا: فرشته جنگایدهی اقتباسِ سینمایی «آلیتا: فرشته جنگ» که براساس مانگایی به همین نام است، در ابتدا سال ۲۰۰۳ توسط جیمز کامرون که مانگای یوکیتو کیشیرو را میپرستد، مطرح شد؛ اما بعد از اینکه جیمز کامرون درگیر «آواتار» و دنبالههایش شد، این پروژه سر از برزخِ تولید درآورد. تا اینکه بالاخره در سال ۲۰۱۶ اعلام شد که رابرت رودریگز، آن را کارگردانی میکند. داستان فیلم با دانشمندی آغاز میشود که سایبورگی به اسم آلیتا را در زبالهدانی پیدا میکند و سایبورگ مدتی بعد از بیدارشدن، در جستجوی هویتش متوجه میشود به همان اندازه که در ظاهر شبیه یک دختر معصوم است، یک ماشین کشتار تمامعیار هم هست. اگرچه منتقدان اعتقاد داشتند که «آلیتا»، فیلم بینقصی نیست و زیر اقتباس منبع عمیق و پیچیدهاش کمر خم میکند، اما فیلم چه از لحاظ جلب نظر منتقدان و چه از لحاظ عملکرد در گیشه، موفق شد تا به جمع شکستهای اسفناکی از جمله «جان کارتر»، «والرین و شهر هزار سیاره»، «تومارولند»، «موتورهای فانی» و غیره نپیوندد. مهمترین دستاورد «آلیتا» این است که شاید در زمینهی فیلمنامه لنگ بزند، اما بهلطف بهرهبردن از رودریگز در مقام کارگردان و نظارت جیمز کامرون که هر دو از اکشنسازهایی با نگاه ویژهای به تکنولوژی هستند، به فیلمی بدل شده که خودش را بهعنوان یکی از خیرهکنندهترین و استخواندارترین فیلمهای حال حاضر هالیوود از لحاظ جلوههای کامپیوتری و سکانسهای اکشن ثابت میکند. از دنیای آیرون سیتی که به تمام جزییاتش تا گردوغبارهای معلق در نور خورشید فکر شده است تا سکانس اکشن مسابقهی «موتوربال» که لحظات پُرزرقوبرق و جادویی «آواتار» را به یاد میآورد.
جان ویک ۳: پارابلوم
John Wick: Chapter 3 – Parabellum
کارگردان: چاد استهالسکی
بازیگران: کیانو ریوز، هیل بری، ایان مکشین
امتیاز راتنتومیتوز: ۹۰
امتیاز آیامدیبی: ۷
در سومین قسمت مجموعهی «جان ویک» که سرشار از آدرنالین و مملو از قاتلانی است که جلوی جاناتان ویک صف میکشند تا با کشتهشدن به دست او، روحشان به بهشت قاتلان پر بکشد، دنیای زیرزمینی این خلافکاران خوشپوش بهدلیل پافشاری آقای ویک برای زندهماندن حسابی به هرجومرج کشیده شده است. کیانو ریوز با این فیلم در حالی بازمیگردد که اینبار ۱۴ میلیون دلار جایزه برای سرش تعیین شده و این یعنی حرفهایترین قاتل دنیا به جذابترین شکار همکارانش تبدیل شده است.
چه جاناتان ویک (کیانو ریوز) در حال خُرد کردن فک دشمنش با کتاب در کتابخانه باشد، چه در حال جاخالی دادن از گلولههای سردرگم در خیابانهای منهتن بر پشت اسب و چه در حین مسابقه گذاشتن با دوتا از دشمنانش سر ریلود کردن تفنگش باشد، او آرام و خاطرجمع باقی میماند. ویک در سومین قسمت مجموعهای که به روایت سرگذشت این قاتل همیشه فراری میپردازد، درد میکشد، ضعف نشان میدهد و خونریزی میکند، اما هیچ سلاحی نمیتواند زرهی سکون و آرامشی که کیانو ریوز به این نقش میآورد را سوراخ کند و نقشآفرینی او دقیقا اِکسیری است که این فیلمها را تابدین حد درگیرکننده میکند. «جان ویک ۳» یکی از آن بلاکباسترهای نادری است که عشق و مهارت و زحمت و جزییات و ارائهی بهترین چیزی که سازندگانش میتوانند بسازند، در آن در اولویت قرار دارد. دنبالهسازی واقعی و از نوع غیرمرسومش و مخصوصا برای بار دوم کار سادهای نیست، اما «جان ویک ۳» آن را با چنان اعتمادبهنفسی انجام میدهد که کوهکندن را بهسادگی آبخوردن نشان میدهد. «جان ویک ۳» نهتنها با ادامهدادن کلیفهنگرِ پایانی قسمت دوم، با تبدیلشدن به یک فیلمِ بقامحور، آقای ویک را در مخمصهای قرار میدهد که او را بیوقفه در حال مبارزه برای جانش به تصویر میکشد، بلکه با معرفی کاراکترهای «قاضی» و «کارگردان»، دنیاسازی عجیب و خوشمزهاش را بسط میدهد. نهتنها با کاراکتر هیل بری و سگهایش، حتی جان ویک را زیر سایهی او قرار میدهد، بلکه با اضافهکردن بلدکارانی با مهارتهایی در حد و اندازهی خود کیانو ریوز بهعنوان دشمنان اصلی ویک، مبارزههایی پیچیدهتر و سریعتر و باظرافتتر و محکمتری در مقایسه با قسمتهای قبلی تحویلمان میدهد. نتیجه فیلمی است که مهمترین اصول اکشنسازی را دقیقه به دقیقه نشان میدهد و تعلیق و تنش و کمدی و شعبدهبازیهای سینمایی را طوری با هم گره میزند که هجوم یکبارهی استرس و خنده و شگفتی، مغز آدم را رگ به رگ میکند. همانطور که سال گذشته «مأموریت غیرممکن: فالاوت» نقش اثباتِ ایتن هانت/تام کروز بهعنوان بزرگترین قهرمان اکشن سینمای حال حاضر را داشت، امسال «جان ویک ۳»، تام کروز را از تنهایی در میآورد.
.btncamp.btncamp:hover.btncamp a