در ۳دهه گذشته نزدیک به ۱۰۰سریال تلویزیونی طنز تولید و روی آنتن رفته؛ سریالهایی که روزگاری بیشترین مخاطبان را داشت؛ سریالهایی که در آنها نام افرادی چون رضا عطاران، سعید آقاخانی، مهران مدیری و سروش صحت، برادران قاسمخانی و... مهر تأیید بر کیفیت اثر بود. اما تلویزیون در سالهای اخیر نتوانسته در تولید سریالهای طنز موفق باشد. نمونه جدیدش تولید «لیسانسهها» است. زمانی که فصل اول و دوم لیسانسهها مخاطب حداکثری را بهدست آورد، همه منتظر فصل سوم سریال بودند، اما شروع سریال و ادامه آن آنقدرها هم موفق نبود تا جایی که تماشاگران ۲فصل اول قید تماشای آن را زدهاند. این افت میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما به زعم بسیاری مهمترین دلیل آن، درآمدزایی و مسئله اقتصاد است. رقابت شبکه نمایش خانگی با تلویزیون، ممنوعالکاری و عدمتربیت نسل جدید از دیگر عواملی است که نویسندگان و تهیهکنندگان به آن اشاره دارند.
کوچ نویسندگان از تلویزیون
حسن وارسته، فیلمنامهنویس و طنزنویس یکی از عوامل افت کیفی سریالهای طنز را کوچ نویسندگان زبده طنز از تلویزیون عنوان میکند و به همشهری میگوید: «چندین سال است که طنزنویسان بنا به دلایل گوناگون و شرایط ایجاد شده، تلویزیون را ترک کردهاند. نبود این افراد و وارد نشدن نسل جدید در حوزه طنزنویسی در این افت کیفی تأثیرگذار بوده است».
وی در ادامه توضیح میدهد: «در سالهای اخیر نسل جدیدی وارد حوزه طنز نشده و تلویزیون هم نسل جدیدی را تربیت نکرده است که جایگزین نویسندگان قدیمی باشد. وقتی نسل جدید ورود نکند بهطور حتم فکر جدید و نگارش تازه نیز وارد سریالهای طنز تلویزیون نخواهد شد».
تکرار در نگارش سریالهای طنز
وارسته که در ۵فصل قبل یکی از نویسندگان «پایتخت» بوده به تکراری شدن فیلمنامههای طنز تلویزیون اشاره میکند: «متأسفانه در همه سریالهای طنز از گونههای مختلف طنزنویسی به مدیومهای تکراری طنز چسبیدهایم. فقدان تنوع در ویترین طنز باعث دلزدگی مخاطب تلویزیون شده است، مخاطبی که سریالهای طنز را با دیگر مدیومهای تولید شده در سینما، شبکه نمایش خانگی و شبکههای ماهوارهای مقایسه میکند. در نگارش طنز سریالها در دور باطل افتادهایم. موقعیتهای طنز، گفتوگوها و... شبیه هم و تکراری شدهاند. انگار وقتی یک سریال طنز موفق میشود مابقی تولیدات نیز همان راه را دنبال میکنند و این دیگر برای تماشاگران تلویزیون تازگی ندارد».
اما وارسته به این موضوع اشاره میکند که گاهی انتخابهای نادرست و مداخلههای تلویزیون نیز در افت کیفی سریالها تأثیر میگذارد. نویسنده سریال «دودکش» توضیح میدهد: «گاهی نیز فیلمنامهها خیلی خوب است و آثار خوبی به نگارش درآمده، اما تلویزیون با تصمیمگیریهای غلط و انتخاب افراد و بازیگران نامناسب باعث میشود کیفیت کارها مناسب نشود. بهطور مثال سر سریال «دنگ و فنگ روزگار» این مشکلات برای ما ایجاد شد و به زعم بسیاری از کارشناسان تلویزیون فیلمنامه خوبی بود اما انتخابهای غلط باعث شد، آن چیزی که مطلوب و دلخواه ما باشد، صورت نگیرد».
شتابزدگی در نگارش و تولید
نویسنده سریال «علیالبدل» همچنین به شتابزدگی در سیستم نگارش و تولید سریالهای طنز اشاره میکند: «شتابزدگی در سیستم نگارش و تولید در سریالهای فصلی طنز وجود دارد. وقتی کسی سریال طنز میسازد باید برایش وقت بگذارد. دوستان فیلم میسازند، بازی میکنند و یک ماه مانده به تولید شروع به نگارش و تولید سریال میکنند. این یعنی تولید سریالهای طنز را تبدیل به یک دکان میکنیم. نگارش سریال بهخصوص طنز نیاز به یک سال دارد تا بتوانیم به کیفیت مطلوب برسیم و باید بدانیم تلویزیون محل آزمون و خطا نیست».
کفه سنگین شبکه نمایش خانگی
مهران مهام ازجمله تهیهکنندگان باتجربهای است که سالها در تلویزیون کار میکند. او بزرگترین مشکل را سرمایهگذاری و اقتصاد میداند و به همشهری میگوید: «هماکنون از مرحله نگارش تا تولید یک نابرابری اقتصادی میان تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و سینما وجود دارد. این دو مدیوم توانستهاند با دستمزدهای بالا بهترین سرمایههای انسانی را جذب کنند. افرادی که خاستگاه آنان تلویزیون بوده و بزرگ شده تلویزیون هستند». تهیهکننده سریال «دردسرهای عظیم» ادامه میدهد: «علاوه بر جذب عوامل مستعد، موضوع ممنوعالکاری هم هست. نمونه بارز، برادران قاسمخانی هستند؛ افرادی که دیگر در تلویزیون نمینویسند، یا بازیگران و کارگردانانی که در تلویزیون نیستند و همین موضوع نیز بر افت کیفیت مؤثر است».
پول، حرف اول را میزند
مهام معتقد است که برای رسیدن به کیفیت مطلوب باید سعه صدر داشت تا تلویزیون خود را به نقطه مطلوب برساند. وی میگوید: «وقتی یک نویسنده با پیشنهاد ۳۵میلیون تومانی برای شبکه نمایش خانگی فیلمنامه مینویسد دیگر سراغ تلویزیون با پرداخت ۱۲میلیون تومانی نمیرود. وقتی هم نویسندگان توانا تلویزیون را ترک میکنند، تربیت نیروهای جدید هزینهبر و نیازمند زمان کافی است». تهیهکننده سریال «زوج و فرد» اضافه میکند: «نمایش خانگی از برندسازی تلویزیون در سالهای گذشته استفاده مطلوب میکند و اگر تلویزیون نجنبد در آینده نزدیک در نگارش و تولید سریالها دچار مشکل میشود. این جنگ نابرابر اقتصادی میان شبکه نمایش خانگی و تلویزیون است که دست تلویزیون را روزبه روز خالی میگذارد». نکته دیگری که مهام اشاره میکند، این است که «در شبکه نمایش خانگی از نگارش تا تولید دست عوامل باز است و محدودیت چون تلویزیون دیده نمیشود».
سریالهای طنز بنمایه ندارند
علی سرابی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بحث درآمدزایی را بزرگترین مشکل تولیدات سریالهای تلویزیونی و حتی سینما عنوان میکند. او که مدتها با سازندگان «کلاه قرمزی» همکاری داشته، معتقد است که علاوه بر سریالسازی در شبکه نمایش خانگی و سینما نیز افت کیفی دیده میشود. این کارگردان تئاتر به همشهری میگوید: «سازندگان سریالها آنقدر که به درآمدزایی و رسیدن به درآمد بیشتر فکر میکنند به کیفیت فکر نمیکنند و به همین دلیل کارها اکثرا سطحی است». سرابی اضافه میکند: «سریالها و فیلمهای طنزی را داریم که براساس آثار بزرگ نوشته شدهاند. بهطور حتم این آثار کیفیتی داشتند که فیلمنامههای امروز ندارند. مادامی که نگارش فیلمنامه براساس تفکر و اندیشه باشد و براساس آثار درخشان نوشته و تولید شود نمیتواند ایرادی وارد کرد اما امروز که کتابی خوانده نمیشود و مهمترین موضوع بحثهای مالی است بهطور حتم دچار مشکل میشویم. ما حتی در سالهای نهچندان دور، سریالهای جدیای داشتیم که طنز بودند اما شاخص و ماندگار بودند؛ از «سلطان و شبان» گرفته تا «روزی روزگاری» و دلیلش این است که بنمایه آنها کتابهای بزرگ و نگارشهای اصیل نویسندگان بود».
محور سریالها بازیگر است تا فیلمنامه
وی ادامه میدهد: «وقتی بازیگر سریال طنز با بازی خود در گیشه میفروشد یا در تلویزیون تماشاگر جذب میکند، سازندگان سریال و سینما براساس بازی او دست به تولید میزنند تا بتوانند به همان درآمدزایی مطلوب برسند و این زمان دیگر کیفیت معنایی ندارد. بازیگر دچار تکرار میشود و سریالها نیز همانقدر سطحی هستند که فیلمهای سینمایی در سطح مانده و دچار هجو میشوند».
غیبت نویسندگان طنز نویس در کنار گرایش عوامل به کار در شبکه نمایش خانگی از دلایل اصلی افت کیفیت سریال های کمدی عنوان میشود.
فهمیه پناه آذر