اکبر سنگی: با اعتقاد در قلادههای طلا بازی کردم/ آقای رئیس جمهور به جای وام بیکاری از فیلمهای ارزشی حمایت کنید + فیلم
بازیگری که هنوز به او میگویند فرمانده مشعل ؛ اما بعد از قلادههای طلا کمتر به او کار دادهاند؛ به وضعیت سینما و تلویزیون انتقاد جدّی دارد.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: وقتی در خیابان قدم میزند هنوز او را به آن نقش فرمانده خشمگین عراقی میشناسند؛ "مشعل"! سریال نبردی دیگر سال 74 روی آنتن شبکه یک سیما رفت. بیشتر در نقشهای منفی ظاهر شده و البته که «کشتی آنجلیکا»، «آخرین پرواز»، «فیل در تاریکی»، «قلادههای طلا»، «یوسف هور»، «کوچک جنگلی»، «در چشم باد» و «معمای شاه» هم از او در خاطرهها مانده ولی به یک باره بعد از «قلادههای طلا» و سریال «معمای شاه» کمکار شده است. دلیل این کمرنگی در تلویزیون و سینما را جویا شدیم و اکبر سنگی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: خیلی ساده است؛ تلویزیون پول ندارد و در نتیجه ترجیح میدهد با نسلهای ما و بازیگرانی مثل ما کار نکند؛ بنابراین کسانی دیگر را میآورند اتفاقاً آنها پول هم میدهند.
او در جریان این گپ و گفت مفصل، از اعتقاد راسخش به بازی در فیلم "قلادههای طلا" گفت و بر سینمایی فریاد زد که از کارهای مبتذل و بدون محتوا حمایت میکند و کارهای ارزشی و آرمانی را با اینگونه آثار روی پرده میبرد. اکبر سنگی فارغ از بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون، سابقه دوبلوری هم در کارنامهاش دارد؛ چند سال گذشته مسئول انجمن بازیگران خانه سینما بود.
سنگی به وضعیت نابسامان سینما و تلویزیون انتقاد میکند که هنرمندان نسل ما معیشتی بسیار سختی دارند؛ او میگوید کار به آنها داده نمیشود و کسی حرفی هم نمیزند بدانیم برای چه، چنین کارهایی میکنند و چرا دوباره میدان اصلی را به هنرمندان کاربلد نسلِ من نمیسپرند. مسابقات میلیاردی که در تلویزیون راه افتاد و فقط در فیلمهای تجاری سینما، تلویزیون و این اتفاقات برنامهای، یک عده خاص همیشه هستند.
او در جریان این گفتوگو تأکید کرد که من هنرپیشه کارهای ارزشی، آرمانی و تاریخیام؛ که دیگر امروز ساخته نمیشود؛ نسل ما هنرپیشهای تربیت نکرده که بتوانند فضای سطحی و رفتار سفارشی، باند و گروهبازی را تحمل کنند. من افتخار میکنم کارهایی برای این مردم انجام دادم که هنوز در کوی و برزن به نام همان نقشها و کاراکترها من را دوست دارند. "مشعل" سریال "نبردی دیگر" هنوز از یاد مردم نرفته و این یعنی همان به رخ کشیدن هنر و هنرمندی که کمتر در کارهای امروز شاهد آنیم.
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در واکنش به کمرنگ شدن بعد از دو کار "قلادههای طلا" و "معمای شاه" گفت که من با باورم نقش و کاراکتر و حضور در هر اثر هنری را میپذیرم و عمده کارهای من هم در دل و جان مردم باقی مانده است؛ به من میگویند در سیاسیون طرفدار کدام گروه و جناح هستی میگویم هر گروه و جناحی که به مردم کمک کند.
سنگی اشاره کرد که به ما سرباز فرهنگی نظام میگویند؛ اما بدانند این سرباز نه قمقمه، اسلحه و نه کلاه و لباس ندارد. فیلمهایی که ساخته میشود و اجازه میدهند یک عده خاص در تلویزیون کار کنند و یا در سینما برخی از فیلمها ناحق اکران میشود و ناحق روی کار میآیند خداوند لعنتشان کند.
من با اعتقاد راسخ قلادههای طلا را بازی کردم
مشروح این گپ و گفت را در ادامه بخوانید:
* سوالات را بگذارید از همین کمکاری شروع کنیم، بسیاری مقصر این کمرنگی را بازی در "قلادههای طلا" میدانند که خودتان دربارهاش گفتهاید نباید با کار هنری و بازیگری جناحی برخورد شود. نظر خودتان چیست؟
انقلاب اسلامی واقعیتی است که در کشور ایران اتفاق افتاده و در دورانها و دههها، شخصیتهایی میآیند و نگاهها و رویکردهایی را شاهدیم. یعنی اگر به این دورانها نگاه کنیم میبینیم که در هر دههای مسئولین سیاسی نگاههایشان و رویکردهایشان نسبت به گذشتهشان تغییر کرده است. حتی بعضاً گفتهاند و میگویند ما نگاهمان را به این دلیل تغییر دادهایم که اتفاقات جدید جهانی در حال وقوع است. همیشه گفتهام و باز هم میگویم "من با اعتقاد راسخ قلادههای طلا را بازی کردم" هرکس هم میخواهد بحث کند بیاید و به جای عوامفریبی و فرار از واقعیت، صحبت کنیم.
منافق فقط بمبگذار نیست، اینجا هم منافق داریم
من اصلاً از ابوالقاسم طالبی یا هر شخص دیگری دفاع نمیکنم من از یک اعتقاد، نگاه و نظر دفاع میکنم. من معتقدم "قلادههای طلا" خوب ساخته شد؛ منتها میبینیم در این کشور با یک فیلم اعتقادی چگونه برخورد میکنند؟ بلافاصله میآیند در زمان اکران اینگونه فیلمها با یک فیلم بشکن و بالاانداز روی پرده میروند؛ این دست کارها، منافقانه است. منافق تنها به کسی اطلاق نمیشود که بمبگذاری میکند و مردم را به شهادت میرساند. من میتوانم با انتشار یک پست در فضای مجازی، منافقانه رفتار کنم.
میروند سراغِ "پنجاهکیلو آلبالو"...
وقتی یک فیلم خوب ساخته میشود بحث جبهه(دفاعمقدس)، اعتقادی و دینی است و بعد میآیند این دست کارها را کنار یک فیلم مبتذل اکران میکنند؛ آن فیلم مبتذل میفروشد و این فیلم نمیفروشد. طبیعتاً یک سرمایهگذار هم وقتی میخواهد سرمایهگذاری کند نمیآید روی این فیلم اعتقادی سرمایهگذاری کند؛ او هم میرود و "پنجاهکیلو آلبالو" میسازد.
چرا اجازه دادند "خانهپدری" ساخته شود؟
من مجبورم اینجا موضوعی را بگویم؛ ما یک فیلمنامهای گرفتیم که پروانه ساخت گرفت؛ فیلم، با موضوع دفاع مقدس بود و مستنداتی هم داشت؛ نه تنها حمایت نکردند بلکه یکی از ارگانها به من گفت: به ما گفتهاند جواب شما را ندهیم؛ این است که درد و دل من زیاد است. واقعاً یک نفر، جلو نمیآید و بگوید ما مقصریم و ما اجازه دادیم "خانهپدری" ساخته شود اگر اجازه دادید این فیلم ساخته شود یقه آن اجازهدهنده را بگیرید؛ اگر اجازه ندادید ساخته شود چرا ساخته شد؟ اگر اجازه دادید فیلم ساخته شده با فیلمنامه تصویب شده مغایر است این نقض قانون است! چرا میگذارید آب در آسیاب دشمن بریزند و شبکههای بیگانه بنشینند هرچه دلشان میخواهد به ما بگویند. من در این مملکت مسئول نیستم و تنها بازیگرم، اما میگویم وقتی شما کاری میکنید ما مورد اهانت قرار میگیریم.
این پدرش نوکر انگلیس است
من وقتی ماهواره تماشا میکنم و میبینم فردی 22 ساله میگوید سینمای ما و کشور ما! آنقدر این حرفها متناقض است که دردم میآید؛ چرا که اگر آدرسی از تهران یا هر شهر دیگری از ایران به این شخص بدهید نمیتواند پیدا کند؛ چون با ایران و ایرانی بیگانه است. امثال اینها وقتی کودک بودند پدرشان نوکر انگلیس بوده و به آن سوی مرزها رفتند. این مملکت و مشکلهایش، تورمهایش و بیکاریهایشان به شما ربطی ندارد؟
من میگویم چه کسی پروانه ساخت میدهد و کدام شورا، شورای ساخت فیلمنامه است و چرا در این مملکت هر سازمانی میتواند به هرکس دلش خواست اجازه کارگردانی و فیلمبرداری بدهد؛ اگر مجرای صدور پروانه ساخت وزارت ارشاد است چه کسی به خانه پدری پروانه داده که دوربین بکارد و فیلم بگیرد من هم دلم درد میگیرد.
این نقض قانون است
* شما منتقد این فیلم هستید؟
بله؛ اعتقاد دارم چه کسی به این فیلمنامه اجازه ساخت داده است؛ بروید و ببینید چرا اجازه ساخت داده اگر فیلم مغایر با آرمانهای نظام و مسائل اجتماعی است. فیلم در واقع ارتباط درست خانوادگی را درهم میشکند. من از نزدیک در جریانم و میدانم شورایی به نام فیلمنامه در سینمای ایران وجود دارد و فیلمنامه تصویب میشود. وقتی فیلمنامهای تصویب میشود به پروانه ساخت میرسد. جالب است بدانید که غالباً مرا دعوت کردهاند که درباره فیلمنامهای نظر بدهم و من گفتهام این فیلمنامه بسیار ضعیف است. در پاسخ به ما میگویند این را نوشتهایم اما چیزی که میخواهیم بسازیم این نیست. از اینجا معلوم است چه خبر است و دیگر شتر و گاو پلنگه... فیلمنامه تصویب شده، پروانه ساخت صادر شده اما خروجی دوربین و تدوین با آن فضای فیلمنامه اصلی متفاوت است؛ بعضاً از روی غرضورزی و در برخی اوقات هم تشخیص داده شده که از دستشان در رفته است.
تلویزیون بیشتر از سینما دقت میکند
* این اتفاق بیشتر در سینما وجود دارد یا تلویزیون؟
تلویزیون داستان جداگانهای دارد قبلاً هم در جلسات گفتهام که فیلمنامه تلویزیون و سینما یک فیلمنامه دیگری است؛ بیننده سینما خودش فیلم را میبیند اما تلویزیون، سریالش را به خانههای مردم میبرد، اینجا صحبت طالب و مطلوب است. در سینما طالب میرود آنجا در تلویزیون مطلوب میرود؛ اینها با هم فرق میکنند در تلویزیون آن اندازههای گزینشی یا سانسوری با سینما متفاوت است. آنقدر که ما در تلویزیون دقت میکنیم در سینما این دقت را نداریم. مصداق بارز آن همین حجاب است که در تلویزیون و سینما با هم متفاوت است.
چرا هنوز نورچشمیاند؟
* من روی پرونده ضابطهمند کردن حضور بازیگران در تلویزیون کار کردم؛ چه از حیث تعهد معنوی و چه اصولی و هنری! در نسل جدید بازیگری کمتر نسبت به شما کاربلدها و قدیمیهای تئاتر، سینما و تلویزیون، دیدهایم که دلسوزانه و متعهدانه پشت کار تلویزیونی باشند. در سینما هم چندین مصداق وجود دارند؛ اما در تلویزیون سریالی را دیدیم که بازیگر سلبریتی آن تا پایان کار، پایبند به تعهداتش نبود و حتی سکانس پایانی را بدون او فیلمبرداری کردند. در فضای مجازی طوری رفتار میکنند که بیشتر از رفتار کاربردی به دنبال تشویش اذهان عمومیاند. به نظرشما در تلویزیون و سینما به خصوص صداوسیما نیازمند این ضابطهمند کردن هستیم؟
امروز مسئله این است که مسئول مسئولیتش را کنار گذاشته و سلیقهای عمل میکند؛ این مسئول از طریق نظام تأمین میشود. هر بازیگر باید برای خودش چارچوب تعهد هنری و اصولی و مبنایی را قائل شود. چه لزومی دارد همه مردم بدانند من همسرم و فرزندانمان چه کسانیاند که برخی در فضای مجازی دنبال این کارها هستند. چه خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید، کسانی که علیه ما در شبکههای بیگانه و معاند کار میکنند به سرعت صد و بیست جلو میروند و ما با صد و بیست به عقب میرویم. شما تا حالا از خودتان سؤال کردهاید چرا کسانی که از اینجا میروند و آن سوی مرزها کار میکنند و بعد از مدتی بر میگردند باز همنور چشمیاند؟ اصلاً من متعجبم که چرا یک چنین اتفاقاتی را شاهدیم. من نمیگویم کسی جلوی کار این آقایان یا خانمها را بگیرد؛ همه کار کنند اما تکلیف دوغ و دوشاب معلوم شود.
بعد از ضرغامی به صداوسیما نرفتم
الان شما میگویید حجاب، من میگویم فردا با هم برویم به سینما سری بزنیم؛ آیا این حجاب در سینما و تلویزیون درست است؟ شاید به حرف من بخندید؛ اولین شلوار جینی که من پایم کردم و خریدم 9 تومان خریدم و 15 تومان کاپشنم را خریدم؛ هیچکس نمیتواند بگوید اکبر سنگی با لباس جین وارد سازمان صداوسیما شد البته الان خوشبختانه دیگر به صداوسیما نمیروم. بعد از عزتالله ضرغامی دیگر من وارد سازمان صداوسیما نشدم؛ نه اینکه خیلی ایشان را دوست بوده باشم، چون کاری ندارم و دیگر به دوبلاژ هم نمیروم. برای اینکه کار نیست بچههای دوبلاژ هم بیکارند و الان دیگر فیلمی دوبله نمیشود. یکسری کارهای خارجی کلی گوینده داریم که آنها دیگر کاری نداریم؛ میخواهم بگویم این مجریهای تلویزیون است.
شترسواری که دولا دولا نمیشود
همان ریشی که مجری تلویزیون گذاشته در خیابان ممنوع است؛ همان شلواری که مجری تنش کرده در خیابان ممنوع است؛ همان پیراهن، کاپشن و آرایش مو در بیرون از صداوسیما ممنوع است. من میگویم شترسواری که دولا دولا نمیشود؛ اخیرا شنیدهام برای خانمها لباس درنظر گرفتهاند برای سینما شنیدهام هنوز نمیدانم چه اتفاقی افتاده است. چهار روز دیگر عدهای میپوشند و عدهای نمیپوشند، میگویند این عده طرفدار این جناحاند و این عده طرفدار آن جناحاند؛ این جناح زورش به آن جناح نمیرسد.
* در مجموع با شکلگیری این نظامنامه موافقید؟
من طرفدارش هستم و اعتقاد دارم باید ریشهای این کار اتفاق بیفتد.
در دوره ما کسی هنرمند را سلبریتی صدا نمیزد!
*برخی از بازیگران گفتوگو کردیم اعتقاد دارند این نظامنامه امری و فرمایشی نباشد؛ به نظرشما این نظامنامه چطور شکل بگیرد و چه قواعد و اصولی داشته باشد.
در بد بُرههای هستیم؛ اگر ریشهای بخواهیم برخورد کنیم ما در دو مورد کوتاهی کردیم، یکی فرهنگسازی است و دوم سرمایهگذاری؛ ما در بحث سینما سرمایهگذاری نکردیم به همان اندازه هم فرهنگسازی نکردیم. شما میخواهید فیلمی بسازید که ماهواره را تحتالشعاع قرار دهد؛ به جرأت میگویم فیلمهایی الان ساخته میشود که مخاطب را به دیدن ماهواره تشویق میکند. تلویزیون هم مخاطب را درگیر خودش نمیکند. اصلاً در دورههای ما کسی هنرمند را سلبریتی صدا نمیزد و الان همه را میگویند سلبریتی!
باید مواظب این مسئولیت بود
* همین سلبریتی که نام بردید معضلآفرین شدهاند و در مورد هر اتفاقی اظهارنظر میکنند و در بسیاری از مواقع برای جامعه آسیبزا و مشکلساز شدهاند....
من میگویم آدمها باید مواظب باشند و ببینند کجایند؛ امروز اگر چنانچه یک شخص صاحبنامی خلافی مرتکب شود خیلی برجسته است و او را میبینند تا اینکه یک آدم معمولی خلاف کند. امروز اگر یک بازیگر یا نویسنده و شاعر، کار اشتباهی کند خیلی بزرگتر دیده میشود؛ من میگویم باید مواظب این مسئولیت بود و اگر فشار و سختی وارد میشود این سختیها برای همه است.
به جای وام بیکاری از فیلمهای آرمانی حمایت کنید
وقتی فلان آقای رئیسجمهور میگوید ما باید به هنرمندان وام بیکاری بدهیم؛ خوشبختانه من آن روز نبودم و به آن قضیه قهریه من با خانه سینما برمیگردد. این گفتن وام بیکاری، خیلی مسخره و خندهدار است. به جای وام بیکاری، از فیلمهایی حمایت کنید که فروش نمیرود؛ فیلمهایی که اعتقادی و آرمانیاند و حرف و محتوا برای مردم دارند. به مردم راه و چاره نشان میدهد.
فیلمهایی که امروز میبینیم آقایان دارند میرقصند
من چند روز گذشته فیلمی را دیدم که به زمان قبل از انقلاب برمیگشت؛ زمانیکه یک مشت زن در کافهجات میرقصیدن و حالا آقایان میرقصند. فیلمهایی که امروز میبینیم که آقایان دارند میرقصند؛ اگر رقص برای خانمها حرام است، برای آقایان هم حرام است؛ اگر رقص اغواگرانه است و اگر رقص رفتار مستهجن است به جای حرکات موزون برای آقایان هم مستهجن است؛ پس چرا سکوت کردید و هیچچیز نمیگویید؟
قبحزدایی علنی اتفاق میافتد
میگویند مردم با دیدن این فیلمها خوشحال از سینما بیرون میآیند. بستگی دارد خوشحالی را در چهچیزی میبینید؛ اگر توجه کنید به این فیلم، میبینید که کاراکتر اصلی داستان سرتاسر فیلم سه، چهار بار میگوید که پرده را کشیدیم و پنجره را هم بستیم و تو به دنیا آمدی! واقعاً که قبحزدایی علنی اتفاق میافتد و قبح خیلی از مسائل را ریختهایم. من با کسی اختلافی ندارم اما امثال این فیلمها ضدارزشند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/