به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه همشهری نوشت: سردار حسین علایی، فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک سخنرانی با عنوان واکاوی ترور به بررسی اقدام آمریکا پرداخته و با اظهاراتی درباره نقش سردار قاسم سلیمانی در حفظ تمامیت ارضی ایران و آینده و دلایل نفوذ ایران در منطقه سخن گفته است. او در این سخنرانی از سردار قاآنی بهعنوان یک سلیمانی دیگر یاد میکند و میگوید که انتقام مورد نظر ایران از آمریکا به مفهوم کشتن سربازان آمریکایی نیست. متن اظهارات سردار علایی که به تایید و ویرایش ایشان رسیده و در اختیار همشهری قرار گرفته را بخوانید:
ما زنده بودن شهیدان را امروز در تشییع جنازه بیسابقه سردار قاسم سلیمانی و سایر شهدا در تهران شاهد بودیم؛ بعد از تشییع جنازه امام خمینی(ره) برای هیچیک از شهدا در طول عمرم چنین عظمتی را در تشییع جنازه و حضور انبوه مردم ندیدم. بارقهای که با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد، در تاریخ ایران برای نظامیان بیسابقه بود. فکر میکنم مردم ایران به خوبی حس کردند علاوه بر اینکه سردار قاسم سلیمانی فرد بسیار بزرگی از نظر اخلاص و عمل صالح بود، نقش بزرگی در امنیت ملی ایران ایفا کرد و از سرداران برجسته و بنام ایران و شاید بتوان بحق گفت که در عصر حاضر سردار به تمام معنا ملی بود. به همینخاطر باید از مردم ایران تقدیر و تشکر کنیم. شاید مردم احساس میکردند تروری را که نظامیان آمریکایی رسما و با دستور رئیسجمهور ایالات متحده و ظاهر شدن وزیر خارجه این کشور در رسانهها و پذیرفتن همه مسئولیتها انجام دادند بهمعنای ترور اقتدار ملی ایران بود. بنابراین مردم میخواستند به آمریکا و رئیسجمهور ضدفرهنگ و بیفرهنگ این کشور بگویند که صلابت و اقتدار ایران همچنان پابرجا خواهد بود و بزرگتر از زمان حیات سردار شهید سلیمانی تداوم خواهد یافت. من تعجب میکنم از آمریکا که رئیسجمهوری دارد که به صراحت ضد فرهنگ ایران سخن میگوید و تهدید میکند که ۵۲نقطه ایران ازجمله مراکز فرهنگی ایران را درصورت واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی، هدف قرار خواهد داد. این رئیسجمهور جنایتکار توانست با اقدامات خود یک دیوار عظیم بیاعتمادی بین مردم ایران و آمریکا و بهطور کلی اندیشه سلطهگر غربی ایجاد کند. اگر داعش سر میبرید اینها مخالفان خود را با ترور پودر میکنند. وحشیگری اینها از تمام جنایتهای داعش و گروههای تروریستی وسیعتر و ضدفرهنگتر است.
۳ مسئله اصلی آمریکا با ایرانترامپ با ایران ۳ مسئله بزرگ دارد؛ همه حرف آمریکا این است که میگوید دلیل اینکه من با جمهوری اسلامی مخالف هستم و درگیرم این است که چرا ایران فعالیت هستهای دارد. ترامپ میگوید ایران هیچ نوع فعالیت هستهای چه صلحآمیز و چه غیرصلحآمیز نباید داشته باشد.
دومین حرف آمریکا این است که چرا جمهوری اسلامی نفوذ منطقهای دارد و میگوید نفوذ منطقهای خود را جمع کنید.
سوم میگوید که چرا ایران موشک با برد بلند دارد که میتواند نقاطی مانند اسرائیل را که نگران آن هستیم هدف قرار دهد.
تمام حرف ترامپ با ایران همینهاست. در این میان اسرائیل، عربستان و امارات نیز با آمریکا هم نظر هستند. همه تلاش آنها نیز این است که منابع قدرت ایران را از بین ببرند. این حداقل خواسته آنهاست. حداکثر خواسته آنها نیز این است که چرا مردم ایران اساسا دولتی تشکیل دادهاند که تحت بلیت و کنترل ما نیست. چرا دولتی مانند ایران باید برای خودش و بدون توجه به منافع آمریکا تصمیم بگیرد. آمریکا در منطقه و در جهان، شاه و کلانتر است. بنابراین همه دولتها نباید با برنامههای آمریکا مخالف و یا حتی هماهنگ باشند. معنی ندارد که ما بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی جهان باشیم ولی ایران در برنامهها و کارهای ما اخلال ایجاد کند. ایران باید به یک کشور عادی تبدیل شود.
آمریکا میگوید زمانی ایران به یک کشور عادی تبدیل خواهد شد که این حکومت جمهوری اسلامی بر سر کار نباشد. بنابراین آمریکا برای نیل به این هدف از تحریمهای وسیع اقتصادی شروع کرده تا در نهایت به این نقطه برسد. ولی مشکل اینجاست که آمریکا درک درستی از نفوذ واقعی ایران در منطقه ندارد و آن را به اشتباه میفهمد.
من میخواهم چگونگی مسئله نفوذ ایران را مطرح کنم. مشکل اصلی این است که آمریکاییها درک درستی از واقعیت و حقیقت نفوذ جمهوری اسلامی ایران ندارند. تصور میکنند که نفوذ ایران یعنی نفوذ نیروی قدس یعنی قاسم سلیمانی و هر نوع تشکیلاتی که پیرامون نیروی قدس است؛ اینها علامت نفوذ جمهوری اسلامی هستند. درحالیکه نفوذ ایران در واقع اینها نیستند. نفوذ ایران در منطقه از دریای مدیترانه تا دریای سرخ و بابالمندب و از آن سو در شرق آسیا شامل تاجیکستان ، افغانستان و پاکستان نفوذ طبیعی و فرهنگی فلات ایران است. چیزی نیست که دولت ایران بخواهد بهدنبال آن برود. جشن نوروز و عزاداری امام حسین(ع) را حتی اگر جمهوری اسلامی ایران هم نباشد، آنها برگزار میکنند. هر دولتی که در ایران روی کار باشد با وجود یا بدون وجود نیروی قدس این نفوذ ایران برقرار و مستمر خواهد بود. چرا که بافت و فرهنگ مردم در این مناطق بهگونهای است که با ایران همگرایی و همسویی دارند. و الا چطور است که آمریکاییها که سالهاست در عراق از نظر نظامی مستقر شدهاند و بزرگترین سفارتخانه خود در جهان را در عراق تاسیس کردهاند و حتی میگویند ما نیازی به فرودگاه عراق نداریم و از همان سفارتخانه میتوانند پروازهای خود را انجام دهند و حتی آذوقههای خود را هم از عراق تامین نمیکنند و بزرگترین پایگاههای نظامی را در عراق ایجاد کردهاند، نفوذ آنچنانی در بین مردم عراق ندارند، ولی همیشه مدعی هستند که ایران در عراق نفوذ دارد. آنها با اینکه عراق را اشغال کردند و یک آمریکایی را حاکم عراق قرار دادند ولی میگویند تشکیل دولتهای ملی در عراق بدون توافق ایران اتفاق نمیافتد. آنها میگویند چرا مردم عراق برای انتخاب نمایندگان خود در پارلمان عراق به نمایندگانی که با ایران خوبند رأی میدهند. این در حالی است که ایران در عراق نه تشکیلات و نه پایگاه نظامی و نه حتی یک نیروی نظامی هم ندارد. اما ارتش عراق را آمریکاییها آموزش میدهند، تشکیلات نظامی عراق را آمریکاییها ایجاد میکنند ولی مثل ایران در بین مردم آن کشور نفوذ ندارند. بعد از ترور سردار سلیمانی، آمریکا آموزش نظامی به نظامیان عراقی را متوقف کرده است. زیرا آنها نگران هستند که آموزشدیدههای عراقی از آمریکا انتقام بگیرند.
آمریکا درک نمیکندچرا آمریکاییها نمیخواهند این را درک کنند که نفوذ ایران فقط با نیروی قدس نیست؟ شاید بتوان گفت که نیروی قدس قادر به پاسخگویی به بخشی از درخواستهای مردم منطقه هم نیست. این در حالی است که همه دولتها و در راس آنها آمریکا با این مطالبات مردم منطقه از نیروی قدس مخالفت میکنند. آمریکا در همه کشورهای منطقه پایگاه نظامی دارد؛ اینجرلیک در ترکیه، عراق، کویت، عربستان، بحرین و امارات. آمریکا چندین پایگاه نظامی و حدود ۷۰ هزار نیروی نظامی دارد. با این همه نفوذ طبیعی ایران را بر نمیتابد. زیرا نوع نفوذ ایران متفاوت است. نفوذ ایران بهگونهای است که وقتی مردم آنجا میخواهند متشکل شوند و از خود دفاع کنند حشدالشعبی ایجاد میشود. حشدالشعبی را که ایران راه نینداخته است. حشدالشعبی در واقع نتیجه تلاشی است که صدام علیه ایران کرد. صدام قبل از شروع جنگ با ایران، کلی از شهروندان عراقی را به اتهام تحت نفوذ بودن ایران میکشت. آیتالله شهید محمدباقر صدر را با همین اتهام کشت. درحالیکه آنچه در عراق بود اسلام بود و تشیع بود. نفوذ جمهوری اسلامی در واقع وجود فرهنگ قدیمی ایران است که در بین مردم این مناطق گسترده است که امکان از بین بردن آن برای آمریکاییها وجود ندارد. صدام هم با شروع جنگ به بهانه نفوذ ایران تعداد زیادی از ایرانیتبارها را کشت و از عراق اخراج کرد. حشدالشعبی امروز چه کسانی هستند؟ افرادی هستند که صدام آنها را از عراق بیرون و اخراج کرد و حالا علیه بقایای صدام و تروریسم داعشی عربستان و مقابله با سیطره آمریکا بر عراق متشکل شدهاند.
آمریکاییها میگویند اجازه بدهید ارتشی که تحت آموزش ماست باقی بماند و حشدالشعبی چون تحت نفوذ ایران است نباید وجود داشته باشد. درحالیکه حشدالشعبی ملیترین تشکیلات نظامی عراقی است. در باقی مناطق خاورمیانه هم نفوذ ایران به همین شکل است. نفوذ ایران تفاوت ماهوی با نفوذ نظامی آمریکا دارد. بحرین هماکنون تحت اشغال عربستان است، آمریکا هم در این کشور پایگاه نظامی دارد و مردم را هم سرکوب کردهاند. با این حال از نفوذ ایران در بحرین حرف میزنند. مگر ایران کسی را در آنجا دارد.
عربستان و امارات در یمن نیروی ائتلاف ایجاد کردهاند و سراسر این کشور را بهطور مرتب بمباران میکنند، ولی باز هم میگویند ایران در آنجا نفوذ دارد. آیا شما یک نیروی ایرانی در یمن میبینید. حوثیها مردم شیعهای هستند که در طول تاریخ تحت ظلم عربستان و حکومتهای حاکم آنجا بودهاند. اما اکنون متشکل شدهاند. وقتی این نیروها از ایران میخواهند که تجربیات خود را به آنها منتقل کند ایران چرا این کار را نکند؟ ایران اجازه بدهد که نیروهای مقاومت را از بین ببرند تا اینکه بگویند جمهوری اسلامی در آنجا نفوذ ندارد؟ بنابراین، نفوذ ایران فقط وابسته به سردار شهید سلیمانی و نیروی قدس نیست. بلکه یک نفوذ طبیعی و مستمری است که حتی قبل از ظهور جمهوری اسلامی نیز این نفوذ ایران در منطقه وجود داشته است. حضور امام موسی صدر در لبنان که در زمان جمهوری اسلامی نبود، حضور ایشان در زمان شاه بود. اما بهدلیل مسئله نفوذ ایران او را گرفتند و ربودند و ناپدیدش کردند. آیا آن زمان نفوذ ایران برقرار نبود؟
میخواهم بگویم که نقش افراد خیلی مهم است. البته سردار سلیمانی انسان فعالی در این حوزه بود. اما حضور سردار سلیمانی در این کشورها بهصورت نظامی نبود. او کمک مردم این کشورها بود. ایشان بهعنوان یک شخصیت ایرانی و نماینده جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف با این کشورها ارتباط برقرار میکرد و کشورهای میزبان هم او را دوست داشتند و به او علاقهمند بودند.
آمریکاییها مدتهاست که نیروی قدس را یک گروه تروریستی اعلام کردهاند. درحالیکه نیروی قدس جزو قوای مسلح رسمی ایران است. سردار سلیمانی در همین زمان با همه مسئولان کشورهای تحت کنترل آمریکا رفتوآمد داشته و با آنها جلسه برگزار کرده است و آنها او را یک شخصیت رسمی ایران محسوب میکردهاند.
اما آیا شخصیتها در نفوذ ایران بیتأثیر هستند؟ قطعا نه. وقتی آنها سردار سلیمانی را از مردم ایران گرفتند، با هدف تأثیر منفی این فقدان بر نفوذ ایران در منطقه و کاهش قدرت دفاعی ایران بوده است. اما اثرات زندهبودن شهید و شهادتش بیش از تصور آمریکاییهاست. اسماعیل هنیه به نمایندگی از حماس برای تشییع پیکر سردار سلیمانی به تهران آمده بود. این در حالی است که حماس بر سر سوریه با ایران اختلاف دارد و مواضع ایران و حماس در سوریه مخالف هم است، ولی خون شهید او را به ایران آورد و همگرایی را افزایش داد .
در اینکه فقدان سردار سلیمانی برای ما یک خسارت بزرگ است، تردیدی وجود ندارد. هرکسی جایگاه خود را در اقتدار ایران دارد. اما بدانید سردار قاآنی که به جای سردار سلیمانی آمده است، با توجه به شناختی که از او دارم، یک سردار سلیمانی دیگر است. ضرباتی که انشاءالله آمریکاییها از اینها خواهند خورد، بیشتر خواهد بود.
من معتقدم که مردم ایران با حضور دهها میلیونی در تشییع جنازه شهدای ترور، نخستین انتقام خود را از آمریکا گرفتند. انتقام مورد نظر ایران کشتن آمریکاییها نیست؛ چراکه آنها هم بندگان خدا هستند. آنها نیز در اسارت ترامپ و پمپئو هستند. ما نمیخواهیم جوانان آمریکایی حتی در پایگاههای آمریکا کشته شوند. انتقام ترور سردار سلیمانی در این است که آمریکا بساط خود را جمع کند و از این منطقه برود. ۱۱هزار کیلومتر از آن سر دنیا به اینجا آمده تا به مردم منطقه بگوید که شما حق حکومت بر خود را ندارید. مصوبهای که اخیرا در پارلمان عراق در ارتباط با خروج نیروهای آمریکایی از این کشور تصویب شد، نخستین انتقامی بود که مردم عراق از آمریکاییها گرفتند. این کار بسیار مهم و بزرگی بود. ترامپ از ابتدایی که رئیسجمهور شد، از ایران متنفر بود. طی سالهای گذشته ترامپ با ایران طوری رفتار کرده که اکثر ایرانیان در اقصی نقاط جهان، امروز از دولت آمریکا متنفر هستند.
بنابراین نفرتی که در پی ترور سرداران ایران و عراق در میان مردم این دو کشور علیه آمریکا ایجاد شده است، از بین رفتنی نیست. این برای مردم آمریکا تأسفبرانگیز است که گرفتار این جرثومه ننگین جنایتکار هستند که این فاصله عمیق را میان مردم خاورمیانه و دیگر ملتها ایجاد کردهاند. درحالیکه ما برای همگرایی پیش میرفتیم، ترامپ آمد و فاصلهها و واگراییها را توسعه داد. امیدوارم خون شهیدان عزیز ما به همگرایی بیشتر مردم ایران و منطقه منجر شود. امیدوارم ترامپ باشد و این همگرایی را ببیند و حسرت بخورد. ایران بهدنبال سلطه بر منطقه نیست. نفوذ ایران یعنی همگرایی میان ملتها که امری طبیعی و فرهنگی است که وجود داشته و به شخص و حکومتی در ایران وابسته نیست. این نفوذ، نفوذ تاریخی فرهنگ ایران میان ملتهای منطقه و همگرایی میان آنهاست.
من از سال ۱۳۶۰یعنی از اول جنگ سردار سلیمانی را میشناسم و مدتهای زیادی از نزدیک با هم کار کردیم. او را در شمار ۱۰فرمانده برجسته دوران جنگ میدانم که توانستند تمامیت ارضی ایران را حفظ کنند و اجازه ندهند صدام و حکومت عراق خاک ایران را در اشغال خود نگه دارد. همه فرماندهان و شهدا نزد خدا محشورند اما اگر بخواهیم از چند فرماندهی که در صحنه عملیات نقش میدانی برجستهای داشتند نام ببریم، قاسم سلیمانی جزو ۱۰نفر اول است. شهدایی مانند حسین خرازی، احمد کاظمی، احمد متوسلیان، ابراهیم همت، مهدی باکری، محمد بروجردی و حمید باکری شهدایی بودند که هریک توانستند سازمانی را از صفر ایجاد کنند و آن را توسعه دهند و قدرتمند کنند و با این یگانهای رزمی، تاکتیکهای خاص خودشان را علیه ارتش بعثی بهکار بگیرند و در برابر یک ارتش منظم و آموزشدیده و پرتوان از نظر آتش پشتیبانی بایستند و اجازه ندهند که صدام موفق شود. تاکتیکهایی که من آن را جنگ نامتقارن نام میگذارم.