برای سوال نخست به میادین غرب کارون میپردازیم؛ ارزیابی شما از نحوه توسعه میادین این منطقه چیست؟ توسعه آن در زمان وزارت شما به چه شکل آغاز شد؟
میادین آزادگان و یادآوران میادین مشترک ما با عراق است برای توسعه آن از قبل با ژاپنیها توافقی انجام شده بود ولی در مرحله اجرا انجام نشد و پس از آن توافقی با چینیها انجام شد؛ طبق توافقی که با چینیها داشتیم آنها میتوانستند با سرمایه گذاریهایی که میکردند یک میلیون بشکه نفت را به ظرفیت تولید کشور اضافه کنند این قرارداد توافق شد و آمدند و با یک زمانبندی فشرده کار را شروع کردند؛ در زمانبندی با چینیها اختلاف داشتیم ولی در نهایت با جلساتی که گذاشته شد به تفاهمهایی رسیدیم. طبق توافقی که داشتیم باید ظرف ۴ سال بتوانند در مرحله اول، ۷۰۰ هزار و در مرحله دوم یک میلیون بشکه را به تولید ما اضافه کنند این جزوه قرارداد بود.
چینیها کار را کلید زدند و عملیات چاهی را در حفاری شروع کردند؛ این قرارداد یک پیوست توافق داشت؛ طبق آن چینیها در هر شرایط کار شروع کنند و در هر شرایطی یک میلیون بشکه از ایران بخرند و این توافق خیلی مهم بود، زیرا تحریمهای زیادی داشتیم؛ تحریمهای اتحادیه اروپا، سازمان ملل، آمریکا. بنابراین توافق بسیار مهم بود و جبران میکرد که ما بتوانیم در هر شرایطی یک میلیون بشکه نفت را به چین بفروشیم.
از طرفی به خاطر اینکه این دو میدان، میدان مشترک است، یک قراردادی را به عنوان شروع کار در نقطه مرزی با ستاد اجرایی فرمان امام بستم تحت عنوان یاران که قرار بود ۳۰ هزار بشکه را به تولید برساند و شروع کردند. چون عراقیها با حضور شرکتهای بزرگ بینالمللی در آن سمت مرز در حال فعالیت بوده و ما ممکن است سهم خود را از دست بدهیم این قرارداد برای ما مهم بود.
علت توقف حضور چینیها در آزادگان را میدانید؟
دلیل این کار را متأسفانه من مطلع نیستم ولی چینیها دیگر قرارداد را رها کردند و رفتند. واگذاری آن به ایرانیها خوب است اما به چینیها خوبتر بود زیرا سرمایه میآوردند؛ ما متولی توانمند فنی و مهندسی در کشور داریم ولی حسن این کار این بود که منابع مالی را چینیها میآوردند و در زمانبندی به تولید خوبی میرسیدند و هر زمانی که ما شروع به واگذاری به ایرانیها کنیم باز هم ما فرصت را از دست ندادهایم و ماهی را هر زمان از آب بگیریم تازه است.
ضمن اینکه آن ضمیمه هم داشت و در شرایط تحریم هم حاضر به خرید نفت بودند...
بله ضمیمه خیلی مهمتر از خود توافق بود.
با توجه به اینکه کمپانیهای نفتی چینی در این صنعت خوشنام و موفق هستند، آیا موافق حضور چینیها در صنعت نفت هستید؟
بله اگر خارجیها درایران سرمایه گذاری کنند کسی فکر نمیکنم مخالف باشد. هر کسی هم که مخالف سرمایه گذاری خارجی است باید در عقل او شک کرد پس اصل سرمایه گذاری هر کشور که منافع منطقی نیز ببرد خوب است.
کشورهای غربی با وجود داشتن قرارداد، توافقات و سوابق، کار را رها کردند و رفتند چرخش ما به سمت چینیها کار خوبی بود و اکنون با وجود اینکه ما به لحاظ فنی و مهندسی رشد خوبی داشتهایم اما اینکه چینیها می آیند سرمایه گذاری میکنند، ما باید استقبال کنیم و من به شخصه از این موضوع حمایت میکنم.
چند پروژه دیگر نیز در یادآوران داشتند؛ تجربه خوبی از حضور چینیها در صنعت نفت داریم. در مورد روسها نیز به این صورت است؟
چینیها چون میتوانند منابع را بیاورند میتوانند در راستای خیلی از اقدامات اقتصادی ما قرار بگیرند و این مهم است چون بخشی از اقتصاد به حرکت در بیایید به بقیه بخشها نیز کمک میکند مثلاً وقتی ما با چینیها قرار داد فروش نفت داریم، کالای مورد نیاز خود را از چین وارد میکنیم و وقتی آنها در کشور ایران سرمایه گذاری میکنند ما بهتر میتوانیم با آنها کار کنیم چون به نحوی ما ضمانت نامه داریم کارکردهایی دارد و میتواند تقویت کننده باشد.
روسها نیز با توجه به شرایط آنها توافقاتی داشتیم که منتفی شد؛ برای فرزاد A و B یک میدان گازی است که بین ما و عربستان مشترک است. وقتی بقیه فازهای پارس جنوبی را فعال کردیم، اگر خاطرتان باشد در دولت دهم همه فازها را بجز دو فاز فعال کردیم که در تاریخ ایران بی سابقه است که ۱۷ فاز پارس جنوبی با هم فعالیت کند و این یک ابر طرح است. این پیشرفتها در آن زمان با وجود تحریمها حدود ۱.۵ درصد در ماه بود که پیشرفت بالایی است و میتوانست پایان سال ۹۳ یا اوایل ۹۴ پرونده پارس جنوبی بسته شود.
با وجود تحریمهای مالی، منابع لازم این طرح را پیش بینی کرده بودید؟
بله. ما منابع مالی پارس جنوبی را نیز دیده بودیم، بعضیها بعداً به ما گفتند شما با چه جراتی این پروژه را شروع کردید. ما منابع را در نظر گرفته بودیم و در همین راستا با صندوق توسعه ملی صحبت شده بود و مقام معظم رهبری مجوزی را اهدا کرده بودند؛ وامهای ارزی از بانک مرکزی گرفته شده بود.
توسعه میدان گازی فرزاد A و B به چه مرحلهای رسید؟ بخش خارجی هم حضور داشت؟
در مورد فازهای A و B میدان گازی فرزاد که بین ما و عربستان است اصرار داشتیم سریعتر توسعه آن آغاز شود. مشخصات گازش با مشخصات گاز پارس جنوبی فرق میکند. گاز پارس جنوبی جز گازهای ترش است ولی گاز میدان فرزاد حتی از پارس جنوبی هم ترشتر بود و شرایط خود را داشت ما تصمیم گرفتیم این دو میدان را شروع کنیم، چرا که عربستان چون گاز ندارد و محدودیت گاز دارد میتواند از منابع به سرعت برداشت کند.
در آن زمان قرار شد فرزاد A را حتماً شروع به حفاری کنند یک چاه هم زدند و دکل را مستقر کردند. دکل سحر یک و سحر دو را فرستادیم برای فرزاد A و B؛ در بازدید با هلی کوپتر از میدان دیدم زمانی که ما یک دکل گذاشتیم عربستانیها سه تا دکل داشتند بعد برای آن یک سری مذاکرات داخلی و بینالمللی را انجام دادند و توافق کردند شما بیایید حفاری را شروع کنید.
زمینی را در شمال شهر دیر در نظر گرفته شد به شرکت ایرانی پتروپارس داده شد تا تجهیز نیز انجام شود به پترو پارس گفتم اگر ما توانستیم با خارجیها برای این میدان به توافق برسیم طبیعتاً شما هم با سهم ایرانی میمانید اگر نه شما به تنهایی کار را شروع کنید.
طراحی میدان فرزاد A و B به صورت پایهای انجام شده بود ما یک سری توافقات را با هند انجام داده بودیم که امروز مطرح است. ما به هند رفتیم و جلسهای با نخست وزیر و وزیر نفت هند داشتیم مطمئن بودم میتوان مجوز خاص برای فرزاد A و B را گرفت و به هر روش این کار را شروع میکردیم. حال آنکه ما بعد از مدتی تعطیل کردیم و عربستانیها با سرعت در حال پیشرفت هستند.
هندیها مزیت خاصی داشتند؟
شرایط به شکلی بود که مخزنی که رقیب ما در حال برداشت سریع از آن بود ما با منافع کمتری ببریم ولی ببریم و من سعی میکردم در این میدان هرچه سریعتر قرار داد ببندم تا در این میدان باید سریعتر بهره برداری کنیم و هر جوری شد با استفاده از مجوزهای خاص هم که شده است این طرح را ادامه بدهیم. مذاکره ما با هند بسیار جدی بود و آنها راغب به خرید گاز هم بودند.
چینیها چون میتوانند منابع را بیاورند میتوانند در راستای خیلی از اقدامات اقتصادی ما قرار بگیرند و این مهم است چون بخشی از اقتصاد به حرکت در بیایید به بقیه بخشها نیز کمک میکند
یکی از چالشهایی که ما در زمان زنگنه تجربه کردیم فاز ۱۱ پارس جنوبی بود، فکر میکنید فاز ۱۱ را خود ما قادر به توسعه بودیم چون یکی از مرزی ترین فازهای پارس جنوبی است؟
در مورد فاز ۱۱ ما یک تفاهم نامهای را با شرکت CNPC چینی داشتیم، به این ترتیب که چینیها بیایند و فاز ۱۱ را توسعه دهند، من سفری به چین رفتم و گفتم ما همه فازها را خودمان شروع کردیم فقط فاز ۱۱ باقی مانده است. چرا که فاز ۱۱ کمی شرایطش متفاوت بود چرا که این فاز، پالایشگاهی نداشت و قرار بود فاز دریایی آن توسعه داده شود و گاز تولیدی آن در پالایشگاه فازها دیگر توزیع شود و بخش عمده آن بیاید در طرح تولید ال ان جی استفاده شود. برداشته به چینیها ۴۵ روز فرصت دادیم که روی این مسئله فکر کنند و اگر ادامه دادند تبدیل به قرارداد میشود و یک کار در بخش بررسیهای اولیه انجام داده بودند، اما اگر در ۴۵ روز برای توسعه اقدام نکردند ما خودمان انجام میدهیم.
در نهایت اعلام حضور کردند در این فاز؟
طرف چینی گفت ما هزینه کردیم. مطرح کردیم اگر هزینهای هم شده است شما اسناد و مدارک بدهید بر آن اساس این هزینهها را پرداخت میکنیم ولی ما کار را متوقف نمیکنیم؛ ۴۵ روز به پایان رسید شرکت پترو پارس را صدا زدیم تا توافق نامه را امضا کند که انجام شد. البته پترو پارس هم توانمندی خوبی در این حوزه داشت.
این شرکت ایرانی سابقه فعالیت مطلوب در آن زمان داشت؟
فاز ۱۹ پارس جنوبی را پترو پارس با سرعت بسیار زیادی انجام داده بود و بخشهایی از فاز ۱۲ را و تجربه، تجهیزات و سابقه زیادی داشت توافق نامه انجام شد تجهیز را شروع کردیم و قرار شد قرارداد را نیز بر اساس توافق نامه انجام دهند این اتفاقات در اواخر سال ۹۱ افتاد.
پس چرا این شرکت توانمند ایرانی در این فاز نماند؟
اوایل سال ۹۲ دولت جدید که آمد یکی از دوستانی که در دولت مسئولیت داشت با من تماس گرفت که فاز ۱۱ را از پترو پارس بگیرید و من گفتم ما دو ماه بیشتر وزیر نیستیم در این دو ماهی که وزیر هستم توسعه فاز ۱۱ را از پترو پارس نمیگیرم ولی باید پترو پارس مطلع شود و زمانی که پترو پارس مطلع شد روند فعالیت خود را کند کرد.
ابتدای توسعه را چطور آغاز کردید؟
فاز ۱۱ پارس جنوبی اصلاً پالایشگاه گاز ندارد و تنها بخش دریایی است و چاههایی که باید حفاری شود. بقیه فازها را ایرانیها انجام دادند ما لوله گذاری دریایی و تجهیزات دریایی را در کشور داریم زمانی که قرارداد توسعه فاز ۱۱ را با چینیها بستیم توتال نبود.
قرار بود چینیها خودشان کار را انجام بدهند و محوریت با چینیها بود، اما در فاز بعدی که قراردادی را با توتال، پترو پارس و چینیها به طور مشترک بسته شده بود من در جریان جزئیات آن نیستم و عملاً منتفی شد.
با توجه به اینکه زنگنه میگوید هر فاز سالیانه ۵ میلیارد دلار درآمد سالانه دارد، تقریباً ۳۵ میلیارد دلار سالانه ضرر دادیم. نظرتان در مورد زمانی که از دست رفت چیست؟
برای گرفتن وام ارزی از صندوق ارزی که بانک مرکزی در خارج از کشور داشت و حتی پول اوراق ریالی وجود داشت. من صحبتم با دوستانی است که معتقدند برای بعضی از پروژهها ممکن است دریافت اوراق ریالی یا وام ارزی خیلی اقتصادی نباشد، ولی من به دوستان میگفتم حتی اگر فرش زیر پای خود را هم بفروشیم برای پارس جنوبی که میتواند یک ساله هزینههای خود را برگرداند، باز هم ارزش دارد و اقتصادی است. ما اگر با ۵۰ درصد ضرر هم اوراق ریالی بفروشیم برای پارس جنوبی مقرون به صرفه است.
در آن دوران دامنه تحریمهای اقتصادی علیه ایران علاوه بر آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا را نیز در بر میگرفت، آیا در آن زمان مشکلی در تأمین تجهیزات وجود داشت؟
میخواهم موضوعی را مطرح کنم زمانی که طرح توسعه پارس جنوبی میخواست شروع شود، خیلیها باور نداشتیم که یک روزی نفت ایران به صورت کامل تحریم شود فکر نمیکردیم. قبل از اینکه دور اول تحریم شویم، فکر نمیکردیم و دوستان به لحاظ مؤلفههای بازارهای بینالمللی میآمدند و استدلال میکردند و معتقد بودند نمیشود نفت تحریم شود.
ولی عملاً تحریم نفت وجود داشت، ما بنزین وارد میکردیم و تجهیزات نفت وابسته بود و ما روزی که تحریم شدیم یک دستگاه دکل حفاری دریایی در کشور متعلق به ایرانیها نداشتیم.
همان روزها مقام معظم رهبری سفری به عسلویه داشتند، درست است؟
بله. روزی که تحریمها شروع شد یکی از صحبتهایی که حضرت آقا در سفر به عسلویه در فروردین ماه سال ۹۰ گفتند همین بحث بود و بحث جدی که در جلسهای که با دوستان نفت داشتند مطرح شد ما دکل حفاری نداریم و اینها متعلق به خارجی هاست و در حال فعالیت هستند و تعداد زیادی از آنها رفتهاند و تعدادی دارند میروند و ما هیچ توانایی در بخش دریایی نداریم ما ابزار کار نداریم. حضرت آقا در اتوبوسی که داشتند از منطقه بازدید میکردند فرمودند برای این مشکل چه کاری میتوانیم بکنیم؟
نگران بودند و مشکل خیلی جدی بود این تنها در حوزه تجهیزات بود و شرکتهای خارجی قبل از تحریمها در فرآیند نفت حضور داشتند و خیلی از شرکتهای خارجی بودند و بسیاری از این ابزارهای حفاری و سرویسها توسط خارجیها انجام میشد.
در دوران اول تحریم همه شرکتها رفتند؟
بعضی از این شرکتها دوستانه رفتند و من در سفرهای خارجی که داشتم به من میگفتند ما مجبور به رفتن شدیم و نگران خانواده بودیم و دوست داریم اگرت حریمها برداشه شد ما را به عنوان رها کننده کار نگاه نکنید و بعد از تحریمها با ما همکاری کنید. من روزی که وزارت نفت را ترک کردم میتوانم این را با آمار ارقام بگویم ۱۹ یا ۲۰ دستگاه حفاری در پارس جنوبی مشغول کار بودند که همگی تحت مالکیتی شرکتهای ایرانی بود. پارس جنوبی هیچگاه این همه دستگاه حفاری به خود ندیده بود. در زمان تحریم ما حساب کردیم اگر بخواهیم پارس جنوبی را تا اواسط ۹۳ یا حداکثر ۹۴ با یک تغییراتی پیش بینی نشده داشته باشیم حساب کردیم اگر ۲۴ تا دستگاه حفاری دیگر در پارس جنوبی داشته باشیم میتوانیم در آن زمانبندی باشیم.
۲۰ دستگاه دیگر دستگاه حفاری آماده مشغول به کار بودن بودند و این یک کار تاریخی در صنعت نفت کشور بود.
در حوزه باقی تجهیزات نفتی نیز واردات داشتیم؟
با صنعتگران مختلف جلساتی برگزار شد و از آنها خواسته شد تا تجهیزات مورد نیاز ما را تولید کنند به عنوان مثال از پمپ سازها، ولو سازها و.... خواسته شد نمونه ایرانی این تجهیزات را تولید کنند و ما با هر قیمتی آن را تهیه کنیم و کالاهای باور نکردنی را تولید کردیم تا پایان شال ۹۲ هیچ شرکت خارجی برای ما نماند. ملی شدن صنعت نفت دو گام است یک گام نفت است یک گام توسعه صنعت نفت است. ما ملی شدن صنعت نفت را در تحریمها کامل کردیم.
حتی اگر فرش زیر پای خود را هم بفروشیم برای پارس جنوبی که میتواند یک ساله هزینههای خود را برگرداند، باز هم ارزش دارد و اقتصادی است
در ارتباط با صادرات گاز فکر میکنید چه پتانسیلهایی که در منطقه وجود دارد و به چه صورت است؟
ایران در حوزه گاز به لحاظ ذخایر قابل استحصال، نخستین رتبه را دارد، گرچه پر مصرف ترین کشور در دنیا نیز هستیم. ما در کیش منابع گازی دست نخوردهای را داریم که در زمان من حفاریهایی انجام شد و چند چاه فعالیت خود را شروع کردند پیش بینیهایی هم شد.
در جزیره کوچکی که پایین کیش قرار دارد میدان گازی داریم با مپنا قراردادی در این زمینه بسته بودیم تا آنجا را توسعه دهد و تجهیزات حفاری را آورده بود که از آنجا گاز تولیدی را به قشم ببرد و در قشم برق تولید کند و برق تولید شده را به کشورهای عربی بفروشد.
ایران ذخایر خوبی دارد که باید برای فروش آن کار میکردیم. چون ما همسایههای خوبی داریم میتوانستیم با خط لوله بهترین، امن ترین و پایدار ترین روشهای فروش گاز را داشته باشیم. طرحی که در دستور کار داشتیم قرارداد با عراق بود که قرارداد با عراق برای انتقال گاز به بغداد از طریق مهران منعقد و توافق نامه بصره هم امضا شد؛ از سویی دیگر برای آن ادامه این خط با کویتیها صحبت شد که گاز ما را از طریق عراق به کویت برسد.
یک تیم کویتی با ما مذاکره میکردند و مشکل این بود که عراقیها اجازه نمیدادند از خط لوله عراق استفاده کند و گاز به بصره برود و از آنجا به کویت منتقل شود.
در آن زمان آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق بود من ملاقاتی با ایشان داشتم و از ایشان خواستم که پارلمان عراق موافقت کند خط لوله به بصره سپس به کویت برود مصوبهای بود که در پارلمان عراق نیز مطرح شد و مذاکرات سه جانبه ای بین ما و کویت و عراق بود و میتوانست به نتیجه برسد ولی با عراق قرار داد امضا شد.
قرار داد بعدی با پاکستان است و در اسفند ۹۱ به پاکستان رفتیم و با آقای آصفعلی زرداری ملاقات کردم و از ایشان خواستم این قرار داد تا قبل از پایان دولت ایشان عملیاتی شود. در آن جلسه مطرح کردیم که شما به هر حال گاز می خرید و قطعاً از سوخت مایع ارزانتر است قیمت گاز ما قیمت مناسبی بود و یک سومی یمت سوخت مایع میشد از سویی دیگر علاوه بر تأمین اهداف اقتصادی، تأثیرات مثبتی در رفاه اجتماعی پاکستان و تقویت ارتباط فرهنگی اجتماعی با پاکستان میشد و ناخودآگاه پایداری امنیت بالا میرفت.
تفاهمنامه آنچه زمان امضا شد؟
ما به تفاهم رسیدیم که در ۲۱ خرداد سال ۹۲ این پروژه کلنگ زده شود و اولین مقصد مصرف گاز پاکستان در بندر گوادر که ۲۵۰ کیلومتر از مرز ما فاصله داشت، بود. بعد آن برای عملیاتی و اجرایی کردن این طرح به پاکستان رفتیم قرار شد این توافق حتماً در روز مقرر اجرایی شود.
قرار شد قرارگاه خاتم الانبیا احداث خط را در دست بگیرد، بخشی از احداث خط و هزینه آن در پاکستان را ایرانیها پرداخت کنند و نقطه صفر مرزی تا ایرانشهر هم ۲۸۰ کیلیومتر فاصله داشت همزمان دو طرف با هم شروع شد و یک مراسم خیلی پر ریسک در دو طرف نقطه صفر مرزی را داشتیم که به میزبانی ایران از ۱۵ کشور همسایه دعوت کردیم و تقریباً همه آمدند در حد وزیر، نخست وزیر و نماینده رئیس جمهور و در آن مراسم شرکت کردند ۱۶۰ نماینده مجلس پاکستان در این مراسم حضور پیدا کردند وزرا و رئیس جمهور و … نیز آمدند. ۲۵ میلیون مترمکعب گاز برای این قرارداد در نظر گرفته شده بود و کار از روز بعد شروع شد ولی قرار داد منتفی شد و ما فرصت را از دست دادیم.
عایدی این خط صادراتی چه میزان پیش بینی شده بود؟
درآمد با نرخ دلار در آن زمان حدود ۴ میلیارد دلار در سال ارزیابی شده بود.
ادامه دارد...