عجیبترین و مرموزترین معماهای پزشکی جهان
بیماریهای بسیاری هستند که منشأ مشخصی ندارند بیماریهایی که به معماهای حل نشده پزشکی جهان تبدیل شدهاند.
به گزارش شریان نیوز،اگر تیم تحقیقاتی سازمان جهانی بهداشت که به تازگی بهدنبال پیدا کردن منشأ همهگیری راهی چین شده است، به نتیجهای برسد، کرونا از فهرست معماهای پزشکی جهان خارج خواهد شد.
خسارت جانی همهگیری کرونا شاید به پای همهگیریهای قدیمیتر جهان مانند آنفلوآنزای ۱۹۱۸ که جان ۵۰میلیون نفر را گرفت نرسد. اما ظهور یکباره آن، سرعت پخش شدنش در جهان، جهشهای متعدد و خارج از کنترل ویروس و درنتیجه بیاثر یا کماثر شدن گاه و بیگاه شیوههای درمانی همگی عواملی هستند که ذهن درجستوجوی نظریه توطئه بشر را هشیار نگه میدارند تا درباره کرونا و هر بیماری دیگری با منشأ ناشناخته یا پیچیده داستانپردازی کند.
با اینهمه همانطور که گفته شد، کرونا از نظر عامل بیماریزا کاملا شناخته شده است. هستند بیماریهای بسیاری که نه منشأ مشخصی دارند و نه عامل بیماریزا تا به امروز کشف شده است. بیماریهایی که به معماهای حل نشده پزشکی جهان تبدیل شدهاند.
کرونا ساختگی بود یا طبیعی؟
از همان نخستین مورد ابتلا به کووید-۱۹، گمانهزنی درباره دست داشتن دولتی متخاصم در ساخت و پخش ویروس در جهان مطرح شد. انگشت اتهام بهسوی دولت چین، روسیه، آمریکا، بیل گیتس، شرکتهای مشهور واکسنسازی و حتی آنتونی فائوچی مدیر مؤسسه ملی بیماریهای عفونی آمریکا گرفته شد.
تمامی این اتهامات از سوی سازمانهای جهانی ازجمله سازمان جهانی بهداشت رد شدهاند. با این همه هنوز منشا دقیق ویروس ناشناس مانده است. اینطور بهنظر میآید که ویروس از بدن خفاش به انسان منتقل شده باشد، اما محققان هنوز نتوانستهاند با قطعیت خفاش را بهعنوان مقصر اصلی معرفی کنند و پرونده نشت ویروس از آزمایشگاههای چینی با وجود انکار چین و نبود مدارک کافی برای اثبات این اتهام، همچنان باز و در دست بررسی است.
بعید بهنظر میرسد محققان اعزامی سازمان جهانی بهداشت پس از یک سال بتوانند در کشوری مانند چین که بهشدت تحت کنترل حزب حاکم است، مدرکی درباره کووید-۱۹ بهدست آورند، اما بهگفته رئیس سازمان جهانی بهداشت، این تحقیقات نهتنها برای تعیین تکلیف همهگیری کووید-۱۹ اهمیت دارد، بلکه برای آینده امنیت سلامت جهان و مدیریت بحران همهگیریهای آینده از اهمیت بالایی برخوردار است.
مجسمههای زنده
از سال۱۹۱۷ تا سال۱۹۸۲ بیش از یک میلیون انسان در نقاط مختلف جهان درگیر بیماری عجیبی شدند که بیشتر شبیه بیماریهای تخیلی و ساختگی فیلمهای ترسناک بود تا بیماری واقعی. قربانیان پس از ابتلا در نهایت هشیاری و زنده بودن، خود را در وضعیتی منجمد میدیدند بهطوری که قادر به حرکت دادن اعضای بدن نبودند. مبتلایان درون بدنشان به دام میافتادند.
بیش از نیممیلیون نفر در اثر ابتدا به این همهگیری جان خود را از دست دادند. بیماری آنسفالیت لتارگیکا، مشهور به مرض خواب ابتدا در اروپا و کمی بعد با سرعتی بالا در سراسر جهان شایع شد و تا سال۱۹۱۹ آمریکای شمالی، اروپا و هندوستان درگیر این بیماری شدند.
مبتلایان بهندرت میتوانستند بدن خود را حرکت دهند، گاه قادر به حرکت دادن چشمها بودند و بهسختی چند کلمه از دهانشان خارج میشد، اما بهطور کامل نسبت به محیط اطراف و جهان خارج از بدن خود آگاه بودند.
از اینرو بیماران بهتدریج به مجسمههای زندهای تبدیل میشدند که ساعتها، روزها، هفتهها و حتی سالها بیحرکت باقی میماندند. دلیل حقیقی این بیماری مشخص نشده است، اما بهترین احتمال برای توضیح بیماری این بوده است که التهاب مغزی ناشی از نوعی باکتری به نام استرپتوکوک عامل ایجاد چنین وضعیتی در افراد شده باشد.
بهگفته دانشمندان، این باکتری بهاحتمال زیاد دچار جهش ژنتیک شده بوده و سیستم ایمنی بدن را وادار به حمله به مغز بیماران کرده است و به این ترتیب کل بدن بیمار از کار افتاده است. این همهگیری پس از مدتی یکباره ناپدید شد، اما گاه و بیگاه در مناطق مختلف جهان در مقیاسهای کوچکتر شایع میشود و هنوز دلیل قطعی ابتلای افراد به بیماری مشخص نشده است.
حساسیت به آب
شاید چنین بیماریای غیرممکن بهنظر بیاید. بهخصوص با توجه به این موضوع که ۶۰درصد از حجم بدن انسان را آب تشکیل داده است. اما موارد نادری از انسانها در جهان هستند که به آب واکنش آلرژیک نشان میدهند و دلیل این بیماری، ناشناخته باقی مانده است.
این افراد میتوانند آب بنوشند. مشکل از زمانی آغاز میشود که موضوع شستوشو پیش میآید. چند دقیقه زیر دوش ماندن این افراد برابر است با پوشیده شدن سطح بدن آنها با زخمهای قرمزرنگ. این بیماری ناشناخته که آکواژنیک اورتیکاریا نام دارد، نخستین بار در سال۱۹۶۴ شناسایی شد. عوامل ایجادکننده این بیماری همچنان ناشناختهاند، اما فرضیههایی مانند واکنش سمی به برخورد آب با پوست بدن یا حساسیت بیش از اندازه به یونهای آب مطرح هستند.
انسانهای کایمرا
نام انسانهای کایمرا را بیشتر در افسانههای اساطیری مربوط به مصر و بابل میتوان یافت. انسانهایی که ژنی مخلوط با حیوانات داشتند و به موجودی ترکیبی تبدیل شده بودند تا از توان بدنی حیوانات و هوش و ذکاوت انسانها برخوردار باشند.
اما فراتر از افسانهها، انسانهای کایمر در جهان اطراف ما هم وجود دارند. تصور کنید به همراه فرزندانتان تست ژنتیک بدهید و دریابید از نظر ژنتیک شما به هیچ وجه نمیتوانید مادر فرزندانتان باشید، درحالیکه خودتان همین چند سال پیش آنها را به دنیا آوردهاید.
این پدیده برای چندین نفر از سراسر جهان رخ داده است. اینطور بهنظر میآید که دلیل وقوع این پدیده کایمرا بودن مادر باشد. به بیانی دیگر مادر در دوران جنینی از ترکیبی از ژنتیک دوقلوهای ناهمسان خلق شده که در رحم مادرش وجود داشته است. مشخص نیست میزان رواج کایمرا در میان انسانها چه اندازه است، اما این انتظار وجود دارد که با افزایش درمانهای ناباروری و رواج آزمایشهای ژنتیک، آمار مبتلایان به این پدیده ژنتیک در جهان افزایش پیدا کند.
سندروم لهجه خارجی
خیر. در مورد ایرانیهایی که پس از گذشت چند هفته در خارج از ایران تغییر لهجه میدهند و در میان جملههایشان واژههای غیرفارسی جاگذاری میکنند صحبت نمیکنیم. در مورد افرادی صحبت میکنیم که ناگهان شروع به صحبت با لهجهای میکنند که تا به حال به گوششان نخورده است. این پدیده را سندروم لهجه خارجی مینامند و شناختهشدهترین مورد آن در سال۱۹۴۱ رخ داده است. زمانی که پس از بمباران هوایی، زنی نروژی و مجروح بهناگاه شروع به صحبت با لهجه آلمانی عجیب و غریبی کرد درحالیکه اصلا این گویش آلمانی تا به حال به گوشش هم نخورده بود.
دلیل قطعی بروز این اختلال ناشناخته است؛ تا مدتی آن را اختلالی روانشناسانه مینامیدند، اما اکنون از آن بهعنوان اختلالی عصبی یاد میکنند که تحتتأثیر ضربه یا جراحت وارد شدن به بخشی از مغز که با تکلم در ارتباط است رخ میدهد. معمای اصلی اینجاست که چگونه افراد میتوانند با لهجه یا زبانی که تا به حال نشنیدهاند یا در معرض آن قرار نگرفتهاند صحبت کنند. اگرچه دانشمندان اکنون این احتمال را مطرح کردهاند که شاید عجیبی لهجه گوینده بهدلیل آن باشد که شنونده در تلاش است تغییرات ایجاد شده در الگوی تکلم گوینده را برای خود ترجمه کند. اما این توضیح هم عامل قطعی بروز سندروم لهجه خارجی نیست.
سندروم مورجلون
این سندروم یکی از عجیبترین و مرموزترین بیماریهای جهان است که هنوز هیچ توضیح قابلقبولی درباره دلایل بروز آن ارائه نشده است. نشانههای این سندروم از درون خراشها یا زخمهای باز روی بدن، به همراه احساس گزیدگی یا خزیدن حشره روی پوست یا زیر پوست بدن است.
هزاران نفر در جهان به این اختلال مبتلا هستند و نشانههای آزاردهنده آن را گزارش میکنند. هیچ دلیل قانعکنندهای برای ایجاد زخمها، پدیدارشدن نخها درون زخمها و ایجاد حس گزیدگی و خزیدن حشرات روی پوست کشف نشده است. اما پزشکان معمولا این سندروم را نتیجه ابتلا به اختلالی دیگر به نام انگل خیالی مرتبط میدانند.
در این اختلال بیمار تصور میکند که انگلی درون بدنش درحال حرکت کردن است، اما در واقعیت فرد در نهایت سلامت بهسر میبرد. عدهای دیگر از پزشکان هم معتقدند رشد تارهای نخی درون زخم افراد ممکن است بهدلیل عفونت باکتریایی آگروباکتر که در گیاهان ایجاد تومور میکند باشد.
انگشت فاسد
در سال۱۹۹۶ نشریه معتبر پزشکی لنست گزارشی از پژوهشی موضوعی درباره اختلالی غریب را منتشر کرد. مردی ۲۹ساله در سن ۲۴سالگی با تکه استخوان مرغی انگشتش را اتفاقی زخمی کرده بود. همین زخم سطحی باعث شده بود مرد از آن زمان به بعد بوی شدید تعفن بدهد.
براساس گزارش لنست، آزاردهندهترین بخش این بیماری عفونی آن بود که بوی فساد و تعفنی را که از دست آسیبدیده و بهبود یافته مرد بلند میشد، در یک اتاق بسیار بزرگ بهراحتی میشد تشخیص داد و تحمل این بو در فضایی کوچک به هیچوجه امکانپذیر نبود.
دلیل ایجاد چنین بیماری عفونیای در این مرد جوان مشخص نشد. مصرف آنتیبیوتیک هم به درمان او کمکی نکرد. از اینرو پزشکان این موضوع را با دیگر پزشکان جهان در میان گذاشتند تا درصورت مواجه شدن با موردی مشابه، بتوانند این مرد را درمان کنند. اگرچه در نهایت مشکل بوی ناخوشایند بیمار بهتدریج رفع شد، اما دلیل ایجاد بو و عامل ایجاد عفونت در بدن او همچنان ناشناخته باقی مانده است.