قتل عام در مجیدیه تهران ؟ 3 متهم در برابر 50 قسم ! + عکس قربانیان


قتل عام در مجیدیه تهران ؟ 3 متهم در برابر 50 قسم ! + عکس قربانیان

حوادث رکنا : 3 متهم پرونده جنایت آتشین در ساختمان مجیدیه برای دومین بار در دادگاه از خود دفاع کردند.

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، مدیر ساختمان آتشین، دوستش و سرایدار آنجا ، متهم هستند در آتش سوزی عمدی مرگ تلخ زن میانسال ، نوه خردسالش و دو مرد جوان را رقم زده اند.

سوم بهمن ماه سال ۹۳ وقوع آتش سوزی مهیب در ساختمان شش طبقه ای در خیابان ابوالحسنی در محله مجیدیه به آتش نشانی اعلام شد .ماموران آتش نشانی به مهار آتش سوزی پرداختند اما در این آتش سوزی یک زن میانسال به نام طلعت و نوه خردسالش به همراه دو مرد جوان به نام های احمد و داوود جان سپردند .

در بررسی‌های پلیسی مشخص شد آتش سوزی عمدی رخ داده است. به این ترتیب پلیس به بررسی پرداخت .

پشت پرده آتش سوزی مرگبار خیابان مجیدیه چه بود؟

photo_2021-04-30_15-17-51

شواهد نشان می‌داد، مدیر ساختمان به نام جمشید از مدتی قبل با سرایدار آنجا اختلاف شدید داشت و مرد سرایدار پس از اخراج تهدید کرده بود ساختمان را به آتش می کشد.

با افشای این ماجرا سرایدار ۲۷ ساله به نام سعید بعد از ۱۱۲ روز در شهرستان محل زندگی اش ردیابی و بازداشت شد، اما جرمش را گردن نگرفت .

وی گفت :من چندین ماه در ساختمان به عنوان سرایدار کار می‌کردم اما جمشید حقوقم را نمی‌داد . او مرا اخراج کرد و به همین خاطر آن روز قبل از آتش سوزی مقابل خانه رفتم و از او خواستم تا حق و حقوقم را بدهد اما قبول نکرد . ما با هم درگیر شدیم و من او را تهدید کردم اما هرگز تهدیدم را عملی نکردم و ساختمان را به آتش نکشیدم.

در ادامه تحقیقات مشخص شد مدیر ساختمان با یکی از دوستانش به نام نیما اختلاف داشته است.

وقتی یکی از همسایه‌ها گفت چند ساعت قبل از آتش سوزی مهیب نیما را در حالیکه بنزین خرید بود دیده است ، نیما ردیابی و بازداشت شد .

وی گفت: من هیچ اختلافی با مدیر ساختمان نداشتم . آن روز وانت جمشید خراب شده بود و از من خواست تا برایش بنزین بخرم .به همین خاطر من به پمپ بنزین رسالت رفتم و ۲۰ لیتر بنزین خریدم و آن را به صاحبخانه دادم . اما هرگز دست به آتش سوزی نزدم.

در ادامه بررسی ها اولیای دم از مدیر ساحتمان شکایت کرده و وی را به عنوان مظنون معرفی کردند. اما این متهم نیز منکر آتش سوزی عمدی شد.

به این ترتیب و در حالی که گره کور این ماجرا باز نشده بود سه متهم با قرار وثیقه سنگین آزاد شدند و برای هر سه به اتهام تسبیب در قتل کیفرخواست صادر وپرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه

در نخستین جلسه دادگاه که در شعبه دوم برگزار شد سرایدار ساختمان و نیما حاضر نبودند و فقط مدیر ساختمان حضور داشت.

در ابتدای جلسه اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند. یکی از آنها گفت: ما از سرایدار ساختمان هیچ شکایتی نداریم. او آن شب مقابل در خانه آمده بود تا طلبش را بگیرد. اما بعد از این ماجرا به خانه دوستش رفته و صبح روز بعد به شهرستان محل زندگی اش برگشته بود. او دستی در آتش سوزی نداشته است. اما مدیر ساختمان عامل این آتش سوزی مرگبار است و برای او تقاضای قصاص داریم.

سپس جمشید رو به روی قضات ایستاد و جرمش را منکر شد و گفت: باور کنید من بی گناه هستم و دستی در این ماجرا نداشتم.

با پایان اظهارات این متهم قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا با تکمیل تحقیقات روشن شود عامل اصلی جنایت آتشین کدام یک از متهمان بوده است. با رفع نواقص پرونده ،متهمان بار دیگردر شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

در دومین جلسه دادگاه چه گذشت؟

در دومین جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست اشد مجازات را مطرح کردند.

سپس سه متهم که همگی با قرار وثیقه آزاد بودند یک به یک به دفاع پرداختند.

نیما گفت: شبی که آتش سوزی مرگبار رخ داد من در خانه دوستم میهمان بودم. حتی چند شاهد دارم که می توانم آنها را به دادگاه معرفی کنم. من هیچ دستی در این ماجرا نداشتم.

سپس جمشید 56 ساله روبه روی قضات ایستاد و گفت: من مهندس الکترونیک هستم و چندین سال است که ساخت و ساز ساختمانی انجام می دهم. اما مدتی است به دام اعتیاد افتاده ام و به همین خاطر هم به عنوان مظنون بازداشت شدم. من در جشن تولد پسر دوستم شرکت کرده و آنجا مواد مخدر مصرف کرده بودم. به همین خاطر بازداشت شدم و شبی که آتش سوزی رخ داد در بازداشتگاه کلانتری واوان بودم. من نمی دانم چه کسی ساختمان را به آتش کشیده است.

قاضی پرسید: دوستانت گفته اند شبی که سوار ماشینت شدند از داخل ماشین بوی شدید بنزین به مشام می رسید.چه دفاعی داری؟

متهم پاسخ داد: من آن روز بنزین زده بودم و بوی بنزین به خاطر سوختگیری بوده است. وی که اظهارات ضد و نقیضی را مطرح می کرد گفت حالا به خاطر آوردم که در صندوق عقب ماشینم یک پیت بنزین داشتم و احتمالا بوی بنزین به خاطر وجود پیت در صندوق عقب بوده است.

سرایدار جوان نیز به عنوان آخرین متهم منکر جرمش شد و گفت از ماجرا اطلاعی ندارد.

در پایان جلسه قضات پرونده را لوث تشخیص داده و رای به مراسم قسامه دادند.

بدین ترتیب خانواده اولیاء دم باید 50 نفر را به دادگاه معرفی کنند تا قسم بخورند که متهمان گناهکار هستند.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر