نویسنده : زهرا وافر | کارشناسارشد روان شناسی بالینی
سیبزمینیها را ریختهام توی روغن داغ ماهی تابه و صدای جلز و ولزشان بلند شده است که صدای جیغ دخترم هم همزمان بلند میشود: «مامااااان، داداش موهام رو میکشه!» سیبزمینیها را تند تند هم میزنم تا نسوزد و میدوم سمتشان. به پسرم میگویم: «چه کارش داری آخه؟ چرا موهاش رو میکشی؟»، قیافهای حق به جانب می گیرد و میگوید: «چون دفترم رو خط خطی کرده». رو میکنم به دخترم و میگویم: «خب، تو چرا دفترش رو خط خطی کردی؟». بغض میکند و جواب میدهد: «من که خط خطی نکردم... نقاشی کشیدم براش که دفترش خوشگل بشه!». به زحمت آرامشان میکنم و میدوم سمت آشپزخانه چراکه کمکم بوی سیبزمینی سوخته به مشامم میرسد اما این پایان ماجرا نیست.
داستان
نظر کارشناس
اما ما والدین برای کاهش این همه احساسات منفی در وجود فرزندان مان، چه کار میتوانیم بکنیم؟
احساسات منفی او را نسبت به خواهر یا برادرش بپذیریم: هرگز نباید بچهها را به دوست داشتن صددرصدی همدیگر مجبور کنیم. آنها حق دارند احساسات خاص خودشان را(هرچند منفی) داشته باشند و حتی اجازه دارند این احساسات را نزد پدر و مادر خود فاش کنند. بچهها باید این فرصت و امکان را داشته باشند که درباره احساسات منفی خود صحبت کنند. در واقع والدینی که مدام بچهها را مجبور به سرکوب کردن احساسات منفی خود میکنند و آنها را وادار میسازند که فقط نسبت به خواهر یا برادرشان احساسات مثبت نشان دهند، باعث میشوند بچهها بیشتر و بیشتر دستخوش کینه و احساس منفی نسبت به خواهر یا برادر خود شوند. اما اگر والدین احساسات منفی کودک خود را بپذیرند و همدلی نشان دهند، احساسات منفی او روز به روز کمتر و به مرور به عشق و علاقه به خواهر یا برادر تبدیل میشود. به این مثال توجه کنید:
مادر در حال پوشاندن لباس به بچه کوچکتر است که بچه بزرگتر میگوید: «تو همیشه سرت با آبجی گرمه، من اصلا دوستش ندارم!»
پاسخ غلط: «نه این چه حرفیه! آدم باید خواهرش رو دوست داشته باشه، تازه من که همین الان برات کتاب خوندم.»
پاسخ صحیح: «تو دوست نداری من اینقدر وقتم رو با اون صرف کنم. حتما ناراحت میشی، میفهمم، حالا بیا تو بغلم تا بهت بگم چقدر دوستت دارم.»
پسر بچهای در حال کشیدن دست خواهرش است.
واکنش غلط: «چی کار داری میکنی؟ میخوای دستش رو بشکنی؟ تو پسر بدی هستی»
واکنش صحیح: «خواهرت رو اذیت نکن، میتونی احساست رو روی عروسکت به من نشون بدی» یا «میخوای برام یه نقاشی بکشی و بگی چه احساسی داری؟»
بعد از متوقفسازی رفتارهای خشونتآمیز فرزندان، نشان دهید چگونه با شیوههای بیخطر عصبانیت خود را ابراز کنند. وقتی بچهها به دلایل مختلف دچار خشم میشوند، نیاز دارند که این خشم را نشان دهند و خود را تخلیه کنند. ما باید تلاش کنیم شیوهای را پیش پای آنها قرار دهیم که آسیب و صدمه کمتری ایجاد کند.
مثال: پسر بچهای به این دلیل که خواهرش بیاجازه به اسباب بازی اش دست زده، او را میزند.
واکنش غلط: «چرا خواهرت رو میزنی؟ اون که کاری نکرده، فقط به اسباببازیهات دست زده!»
واکنش صحیح: «با حرف زدن به خواهرت بگو چقدر عصبانی هستی نه با مشت! بهش بگو چه احساسی داری یا دوست داری اون چی کار کنه، بگو که باید اجازه بگیره. میتونی به جای کتک زدن با صدای بلند بگی عصبانیام. این بهتره.»منبع: زندگی سلام
سیبزمینیها را ریختهام توی روغن داغ ماهی تابه و صدای جلز و ولزشان بلند شده است که صدای جیغ دخترم هم همزمان بلند میشود: «مامااااان، داداش موهام رو میکشه!» سیبزمینیها را تند تند هم میزنم تا نسوزد و میدوم سمتشان. به پسرم میگویم: «چه کارش داری آخه؟ چرا موهاش رو میکشی؟»، قیافهای حق به جانب می گیرد و میگوید: «چون دفترم رو خط خطی کرده». رو میکنم به دخترم و میگویم: «خب، تو چرا دفترش رو خط خطی کردی؟». بغض میکند و جواب میدهد: «من که خط خطی نکردم... نقاشی کشیدم براش که دفترش خوشگل بشه!». به زحمت آرامشان میکنم و میدوم سمت آشپزخانه چراکه کمکم بوی سیبزمینی سوخته به مشامم میرسد اما این پایان ماجرا نیست.
داستان
در آرزوی صلح خواهر و برادرها
یک بار دیگر سیبزمینیها را هم میزنم و برنجها را که نیم پز شده میریزم توی آبکش که این بار صدای داد پسرکم بلند میشود: «ماماااان، این به من میگه خیلی خنگم!» همینطور که به خاطر بخار داغ برنج آبکش شده، چشمهایم را تنگ کردهام با صدای بلند میگویم: «چرا با داداشت اینطوری حرف میزنی؟» دخترم جیغزنان میگوید: «چون اون اول به من گفت کوتوله!» بعد دوباره صدای جیغ و دادشان بلند می شود و کم کم کارشان داشت به کتک کاری میکشید که تصمیم گرفتم برنج را رها کنم و بروم سراغشان تا بلایی سر همدیگر نیاورند. مشغول نصیحت کردن و اندرز دادن بودم که متوجه بوی سوختگی از آشپزخانه شدم. دویدم سمت آشپزخانه و دیدم سیبزمینیها جزغاله شده! با خودم میگویم، این بچهها چه زمانی قرار است با هم به صلح برسند و من هم کمی روی آرامش را ببینم؟!بیشتر بخوانید
راهکارهایی برای جلوگیری از جنگ فرزندانچگونه میان خواهر و برادرها مصالحه کنیم؟8 طرز فکر بسیار اشتباه والدین!
3 توصیه به والدین برای کاهش دعوای خواهر و برادرها
رابطه عاشقانه فرزندان با والدین، مثل هر رابطه عاشقانه دیگری با انحصارطلبی همراه است. بچهها دوست دارند محبت، توجه و حمایت پدر و مادر فقط مختص خودشان باشد و تحمل هیچ رقیبی را ندارند، پس اصلا عجیب و غیرطبیعی نیست که خواهرها و برادرها در سنین کودکی سایه یکدیگر را با تیر بزنند و آبشان با همدیگر در یک جوی نرود!اما ما والدین برای کاهش این همه احساسات منفی در وجود فرزندان مان، چه کار میتوانیم بکنیم؟
احساسات منفی او را نسبت به خواهر یا برادرش بپذیریم: هرگز نباید بچهها را به دوست داشتن صددرصدی همدیگر مجبور کنیم. آنها حق دارند احساسات خاص خودشان را(هرچند منفی) داشته باشند و حتی اجازه دارند این احساسات را نزد پدر و مادر خود فاش کنند. بچهها باید این فرصت و امکان را داشته باشند که درباره احساسات منفی خود صحبت کنند. در واقع والدینی که مدام بچهها را مجبور به سرکوب کردن احساسات منفی خود میکنند و آنها را وادار میسازند که فقط نسبت به خواهر یا برادرشان احساسات مثبت نشان دهند، باعث میشوند بچهها بیشتر و بیشتر دستخوش کینه و احساس منفی نسبت به خواهر یا برادر خود شوند. اما اگر والدین احساسات منفی کودک خود را بپذیرند و همدلی نشان دهند، احساسات منفی او روز به روز کمتر و به مرور به عشق و علاقه به خواهر یا برادر تبدیل میشود. به این مثال توجه کنید:
مادر در حال پوشاندن لباس به بچه کوچکتر است که بچه بزرگتر میگوید: «تو همیشه سرت با آبجی گرمه، من اصلا دوستش ندارم!»
پاسخ غلط: «نه این چه حرفیه! آدم باید خواهرش رو دوست داشته باشه، تازه من که همین الان برات کتاب خوندم.»
پاسخ صحیح: «تو دوست نداری من اینقدر وقتم رو با اون صرف کنم. حتما ناراحت میشی، میفهمم، حالا بیا تو بغلم تا بهت بگم چقدر دوستت دارم.»
به بچهها کمک کنید احساسات را از راههای نمادین ابراز کنند
نکته مهم، مشخص کردن مرز میان «اجازه بیان احساسات» و «اجازه عمل» به آنهاست. به فرزندانمان اجازه دهیم که همه احساساتشان را بیان کنند اما اجازه ندهیم که به یکدیگر صدمه بزنند. بسیاری از اوقات بچهها به همدیگر حمله میکنند یا آسیب میزنند، به این دلیل که احساس منفی خود را به والدین یا یکدیگر نشان دهند. در این زمینه هم با یک مثال، مسئله را بیشتر توضیح میدهم.پسر بچهای در حال کشیدن دست خواهرش است.
واکنش غلط: «چی کار داری میکنی؟ میخوای دستش رو بشکنی؟ تو پسر بدی هستی»
واکنش صحیح: «خواهرت رو اذیت نکن، میتونی احساست رو روی عروسکت به من نشون بدی» یا «میخوای برام یه نقاشی بکشی و بگی چه احساسی داری؟»
به فرزندانمان اجازه دهیم که همه احساساتشان را بیان کنند اما اجازه ندهیم که به یکدیگر صدمه بزنند. بسیاری از اوقات بچهها به همدیگر حمله میکنند یا آسیب میزنند، به این دلیل که احساس منفی خود را به والدین یا یکدیگر نشان دهند.
رفتار خشونتآمیز را متوقف سازید
بعد از متوقفسازی رفتارهای خشونتآمیز فرزندان، نشان دهید چگونه با شیوههای بیخطر عصبانیت خود را ابراز کنند. وقتی بچهها به دلایل مختلف دچار خشم میشوند، نیاز دارند که این خشم را نشان دهند و خود را تخلیه کنند. ما باید تلاش کنیم شیوهای را پیش پای آنها قرار دهیم که آسیب و صدمه کمتری ایجاد کند.مثال: پسر بچهای به این دلیل که خواهرش بیاجازه به اسباب بازی اش دست زده، او را میزند.
واکنش غلط: «چرا خواهرت رو میزنی؟ اون که کاری نکرده، فقط به اسباببازیهات دست زده!»
واکنش صحیح: «با حرف زدن به خواهرت بگو چقدر عصبانی هستی نه با مشت! بهش بگو چه احساسی داری یا دوست داری اون چی کار کنه، بگو که باید اجازه بگیره. میتونی به جای کتک زدن با صدای بلند بگی عصبانیام. این بهتره.»منبع: زندگی سلام