ماجرای یک عنایت خاص که علامه را ذوالفنون کرد
خداوند، روح آن یگانهی دوران را که در شب اربعین حسینی، به پایان چلهی معنوی عمرش رسید، با اربابش سیدالشهداء علیهالسلام برانگیخته فرماید که نسل ما، از او بسیار آموخته است.
به گزارش شریان نیوز،حامد شیخ پور، از فعالان رسانه ای به مناسبت درگذشت علامه حسن زاده آملی پستی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد:
«عارف، فقیه، مفسر، ادیب، شاعر، فیلسوف، مهندس، پزشک، ریاضیدان و منجم بود و علاوه بر اینها بر صدها دانش دیگر چنان تسلطی داشت که متخصصان آن علوم، خود را شاگرد ایشان میدانستند با این حال در تواضع و خاکساری، مشهور بود و خودش طوری از مهمانش پذیرایی میکرد که مهمان شرمنده میشد.
علامه ذوالفنون، حسن حسنزاده آملی، خود، ماجرای احاطه معجزهآمیزش به این همه دانشهای گوناگون را در جلد دوم کتاب گرانقدرش «عیون مسائل نفس» اینطور نوشته است: در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل، سرگرم به صرف و تهجد، عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دلآراى ولىالله اعظم، ثامنالحجج، على بن موسىالرضا -علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة والثناء- نائل شدم.
در آن لیلهی مبارکه، قبل از آنکه به حضور باهرالنور امام علیهالسلام مشرّف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن، مزار حبیبى از احباءالله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت، دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است.
من، از روى عشق و علاقهی مفرطى که به علم داشتم، نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم، سلطان دین رضا -روحى لتربته الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب کردم؛ بدون اینکه سخنى بگویم، امام که آگاه به سِرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مىدانست، فرمود: نزدیک بیا! نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش.. امام، خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع، از کوثر دهانش، آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار درِ علم و از هر در، هزار درِ دیگر به روى من گشوده شد.
خداوند، روح آن یگانهی دوران را که در شب اربعین حسینی، به پایان چلهی معنوی عمرش رسید، با اربابش سیدالشهداء علیهالسلام برانگیخته فرماید که نسل ما، از او بسیار آموخته است.
در مسیر پیادهروی اربعین بهسوی کربلا، به نیابت از آن بزرگ، قدم میزنم بلکه اندکی از بسیار را که از او آموختهام جبران کنم»