صبح امروز پنجشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۱ وقتی که برای تهیه گزارش خبری به دیدن یکی از روستاهای جزیره می رفتم دیداری با درخت لور تازه کردم. با وجود کمی بارندگی در سال های اخیر، لور همچنان با طراوات، زیبا و آسمانی و در حال بافتن موها و گردگیری شاخه هایش بود.
در ابتدا پاسخی به سلام من نداد. اما همین که اندکی به مهر و از سر تمجید با او سخن گفتم، آهی برکشید و راز دل بگشود: «می دانی، دوست من، مدتی است که با آدم ها درد دل نکرده ام، شاید به خاطر این است که آن ها حواسشان یک جا نیست و گوش شنوایی ندارد. آهای حواس تو کجاست؟ به من یا آن به آن زن فالگیر آن طرف خیابان؟
- ببخشید، گوشم با شماست.
لور: آری. می گفتم. تا قبل از اینکه جزیره به صورت امروزی دستکاری شود من وضع مناسب تری داشتم. باران بیشتری بر من می بارید، در خلوت شب ها با ماه و ستاره ها راز و نیازی داشتم. در شادی و غم بسیاری از مردم جزیره آب و آفتاب شریک می شدم و سنگ صبور آنان بودم.
برای پرندگان آواز خوان و چرندگان مهربان و گاهی بازیگوش ماوای قابل اطمینانی بودم. برای خود حریمی داشتم که می توانستم به راحتی شاخه هایم را بگسترانم و زمین اطرافم را خنک و مرطوب نگه دارم. تا اینکه آن اتفاق سهمگین رخ دارد.
- کدام اتفاق؟
لور: جاده ای را درست از بیخ گوش من عبور دادند. راهی که می توانست با فاصله بیشتری از من احداث شود. آنها برخی از شاخه هایم را از تنم جدا کردند. تازه این تمام داستان نیست. باری از خاک و سنگ بر روی ریشه هایم افزودند و آن را محکم کوبیدند و با آسفالت پوشش دادند.
خلاصه، آرامش و سلامت را از من گرفتند. اینک هر وقت کامیونی از کنارم می گذرد تمام وجودم به لرزه می افتد. دیوارهای سنگی خانه ها هر روز به من نزدیک تر می شود عرصه را بر من تنگ می کند.
آن جماعت فالگیر ها هم به تازگی نزدیک من خیمه زده اند و همه زباله هایشان را اطرافم پراکنده می کنند. شما به آنها چه می گفتید؟
- درباره همان زباله ها بود! حالا، بفرمایید انتظار دارید ما چه کار کنیم؟
لور: انتظار زیادی ندارم. کمی فاصله خیابان را از من افزایش دهید و جلوی پیشروی خانه ها را به طرف من بگیرید و یکی دو نیمکت ساده برای استراحت میهمانان در جای مناسب نصب کنید. اگر یک ظرف زباله مناسب هم با سطح خارجی چوبی در دسترس باشد بد نیست.
به آدم ها به ویژه گردشگران و مسافران فصل بهار ورودی به جزیره زیبای قشم سلام من را برسانید و بگویید لطفا" روی تنه من با اجسام نوک تیز و برنده یادگاری ننویسند، من وقتی آنان همدیگر را به اسم کوچک صدا می کنند نام شان را در حافظه سبز خودم ثبت و ضبط می کنم و میدانم که برای دیدن من به اینجا آمده اند، پس نیازی نیست اسم خودشان برای یادگاری را روی تن من حک کنند.
حالا می خواهم ترانه ای بخوانم. زمزمه ای سر دهم. عزیزان من، میهمانان من، مهروزان! پرنده های آواز خوان عشاق دل شکسته و شما که خسته راهید برایتان سایه ساری، منظری سبز و میوه ای خوش طعم تدارک دیده ام. این همه را پاس بدارید.
میخواهم نکته ای ظریفی هم به شما بگویم؛ پیچ و تاب شاخه ها و گره های بدن مرا ببینید و چنین از ناسازگاری زندگی نهراسید.
قرار نیست همه چیز بر وفق مراد من و شما باشد، این شمایید که باید زمینه ساز خوشنودی باشید اگر شما بخواهید، همه چیز شدنی است.
خوشنود باشید و مرا نیز شادمان و سر سبز و با طراوات بخواهید.
من به عنوان یکی از درختان قدیمی سرزمین آب و آفتاب برای شما بهترین ها را آرزو می کنم و از خدای مهربان می خواهم که در پناه نور، روشنی و عشق باشید.
درخت «لور» از کهنسالترین درخت های جزیره قشم است و احتمالا بیش از یکصد سال عمر دارد. بر شاخههای این درخت، گرههایی با نخ یا پارچه زده شده است که آن را به نوعی مقدس مینمایاند چرا که گروهی از مردم عقیده دارند که این درخت شگون دارد و به همین دلیل به قصد برآورده شدن نیازشان پارچههایی به شاخههای آن گره میزنند، درخت لور یا انجیر معابد، معروفترین درخت جزیره است.
این نوع درخت در نواحی جنوبی ایران رشد میکند. پوست کهنسال درخت لور و برگها و ریشههایش که از بدنه اصلی آن آویزان هستند، آن را از سایر انواع درختان متمایز میسازد.
ریشه این درختان طوری رشد میکند که مانند چتری بر روی زمین سایه میافکند و ممکن است تا چند صد سال عمر کنند.
«درخت انجیر معابد» از رستنیهای شگفت انگیز مناطق حاره بخصوص جزایر خلیج فارس است.
درخت همیشه سبز لور(معروف به انجیر معابد) دارای تاجی بزرگ با ریشه های هوایی متعدد است که میوه رسیده نارنجی رنگ آن مطبوع و خوراکی است.
یکی از زیباترین این درختان در روستای «تم سنیتی» منطقه توریان قرار دارد و در نزدیکی آن بقعه دیدنی به نام «زیارت پیر» واقع است.
این درختان در دوره ایلخانی و تیموری به جزیره آورده شدهاند، این درختان از هند و چین به قشم، کیش و نوار ساحلی خلیج فارس وارد و در بیشتر مناطق قدیمیتر قشم کاشته شدند.
جوانان تحصیل کرده قشمی می گویند، درخت لور درختی هندی است که پیشینه ای از زمان بودا دارد و دلیل نامگذاری آن وجود درخت انجیر مقدسی است که بنا به اعتقاد بوداییان، سیذارتا گواتاما (مشهور به بودا) در زیر آن به مراقبه پرداخت و به روشن بینی رسیده است.
جزیره زیبای قشم در ایام تعطیلات نوروزی ۱۴۰۱ میزبان انبوه میهمانان و گردشگران از اقصی نقاط ایران و مسافران خارجی بود.
مردم ایران زمین همه ساله با سفر به جزیره قشم به عنوان سرزمین زیباییها از شگفتیهای عالم خلقت در قالب سایتهای مهم گردشگری قشم همچون طولانی ترین غار نمکی جهان، دره ستارهها، دره و تنگه چاهکوه، دره تندیسها، موزه ژئوپارک، چاههای تلا و بادگیرهای بندر تاریخی لافت، جزایر ناز، سواحل زیبا، سایت تخمگذاری لاک پشتهای پوزه عقابی، جنگلهای دریایی حرا، خلیج دلفینهای هنگام، غارهای خوربس، بام قشم و دهها پدیده دیگر زمین شناختی دیدن کردند.
ارتباط با مردمان شریف و میهمان دوست جزیره قشم، استفاده از خانههای بوم گردی در روستاهای هدف گردشگری، بازدید از موزه لنج سازی گوران، استفاده از سواحل زیبا، خرید از بازارها و مجتمعهای تجاری، استفاده از مدارس غواصی برای تماشای شگفتیهای زیبای زیر آب، شنا در سواحل و بهره بردن از ورشهای مختلف آبی به همراه خرید صنایع دستی بانوان هنرمند جزیره هم از دیگر امتیازات سفر به این جزیره شگفتیها است.
سفر به قشم از سه مسیر هوایی (فرودگاه بینالمللی قشم)، زمینی (سفر با خودروهای شخصی و عمومی از طریق بندر پهل بندرعباس به بندر لافت جزیره قشم توسط شناورهای لندینگ کرافت) و دریایی (از بندر شهید حقانی بندرعباس به بندر شهید ذاکری شهر قشم) امکانپذیر است.
جزیره زیبای قشم با فرصت های عالی تجاری، دارای مساحتی ۲.۵ برابر بزرگتر از سنگاپور و بحرین می باشد.
این جزیره با سواحل آرام و پوشیده از شن های طلایی و نقره ای و غروب منحصر به فرد به عنوان نگین خیج فارس شناخته می شود.
این جزیره زیبا با وسعت یک هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از تنگه هرمز به موازات ساحل جنوبی ایران به طول ۱۳۵ کیلومتر و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر داز توابع هرمزگان است و ۳۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
شهرستان قشم شامل جزیرههای قشم، هنگام و لارک با حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت از تنگه هرمز به موازات ساحل استان هرمزگان به طول ۱۵۰ و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر در میان آبهای خلیج فارس گسترده شده است.