پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

منبع خبر / قشم / 02-02-1401

پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

قشم- ایرنا- درد را در چه مرتبه ای می توان تفسیر کرد، غربت و تنهایی را در چه حدی می توان بازگو کرد که بیان حال شام آخر عمر نورانی حضرت علی (ع) آن فاتح خیبر شکن باشد، فقط برای تسکین دل داغدار شیعیان عالم می توان اینگونه نوشت یا علی پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود، داغ بزرگ، ماتم سنگین ندیده بود.

کوفه در آتشی جانسوز گداخت و علی (ع) خسته از جفای مردمان این دیار عزم سفر کرد، کاسه های شیر در دست کودکان یتیم کوفه می لرزید که مبادا غم فراق علی (ع) شانه نخل های استوار این شهر غم زده را خم کند، تا مبادا چاه دلتنگ ناله های شبانه علی مرتضی آن اسدالله غالب (ع) شود.

باد آرام و قرار نداشت، رود نوای غصه می نواخت و زلف پریشان درختان سخن از فراق داشت. یتیمان کوفه در التهاب لحظه ها، بی قرار دستان نوازش گر و سخاوتمند مردی از تبار نور بودند که هر شب نان آور یتیمان و آشنای کوچه های تنگ و غریب کوفه بود.

قصه گوی دهر با روایت لحظه های الفت شمشیر زهرآگین و فرق شکافته، از غصه محراب و مسجد می گفت، از باران چشم های فرزندان علی (ع) که همنوا با غم در کنار بستر پدر، واژه یتیم را هجی می کردند.

علی (ع) عزم سفر کرده، سفری از غریبی کوفه به دیدار دوباره بانوی آب و آیینه حضرت زهرا مرضیه (س) نخستین شهیده راه ولایت در بهشت و اینجاست که ستاره های آسمان به لحظه های وصال دوباره زهرا (س) و علی (ع) رشک می برند.

آشوب دهر که خبر از سفر مولای متقیان داشت وقتی درجان لحظه ها رخنه کرد، آسمان را به سوگ دل آسمانی و روح دریایی علی (ع) نشاند و حسرت موج نگاه مهربان امیر مومنان برای همیشه با دل یتیمان کوفه آشنا شد.

پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

بی شک غروب خورشید وجود علی (ع) در کوفه، سرآغاز طلوعی زرین در بهشت برین بود، اما خاطرات روزگار به یاد دارد که از شب سفر علی (ع) بود که چشم های بی شماری در سیاهی خواب، غفلت و جهالت ماندگار شد.

در سحرگاه نوزده رمضان سال ۴۰ هجری قمری، روح بیکرانش که در کالبد جسمی فناپذیر و در زندان تن در عذاب هجرت از عالم بالا می سوخت در لحظه شکافتن سر بانگ برآورد: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة؛ به خدای کعبه رستگار شدم».

آری این قرآن ناطق، این سراسر حکمت، غیرت، شجاعت و محبت در کارزار زندگی قربانی خشم و حسد حاسدان و خیانت پیشگانی شد که به زندگی پست و نازل خود خو گرفته بودند و رذالت عادت کرده بودند.

آنان حتی دستی را که از روی لطف برای سعادتشان و صعودشان دراز شده بود را پس زدند و همان لقمه ای را برچیدند که شیطان و شیطان صفتان از آتش برایشان آماده کرده بودند.

آن روزی که مولود کعبه در کعبه چشم به جهان پوچ و بی ارزش ماده دوخت در خانه ای خدا نیز به نیستان خود پرواز کرد.

پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

سیاه اندیشان گمان می بردند که می توان سایه از جلوه الهی را در هاله ای از سیاهی پیچید و حقیقتی را که چون خورشید درخشان می تابد را از یادها پاک کرد.

کرامت انسانی، تعبد و ایمان، شرافت و سخاوت و دنیایی نیکویی را با چشم دل می توان در وجودش دید که چگونه این آینه تمام نمای کردگار از زمین رخت بر بست و جهانی را در سوک خود نشاند.

زمینیان قادر به درکش نبودند، بشر از شناخت زوایای وجودش عاجز است او تجسمی از خالق بود، مگر می توان پروردگار را در روح اسیر دنیایی انسان گنجاند.

پیامبراکرم (ص) او را کتاب مبین خواند چراکه گنجینه ای از اسرار حق تعالی را در قلب خود حفظ کرده است و تنها لایقان می توانند از بخشی از آن بهره مند شوند.

ای اهل کوفه با علی چه کردید، ای همیشه جاهلان تاریخ برای همیشه در ظلمت حسد و جهالت خویش سر فرو بردید و لبخندهای شیطانی برای ابلیس درونتان سر دادید.

ای کوفیان ذره ذره قلب رئوف علی (ع) را با سنگ های خارای بی محبتی در هم شکستید، غمخوارش را گرفتید و او را با چاه همنشین ساختید و آتشی بر خود افروختید که شعله های سوزان آن خاطره های شما را هم خواهند سوزاند.

پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

ای فراموشکاران از یاد بردید که او بود که برای شما و دین حق شمشیر زد به گونه ای که هیچ کس تاب ضربه و برق ذوالفقاری که سال ها برای عزت و افتخار اسلام ضربه زده است را تحمل کنید.

از خاطر برده اید که او را چه می خواندید، آیا او فاتح خیبر و قهرمان و دلاور صحنه های جنک نبود که کسی به گرد پایش نمی رسید.

آیا این شما نبودید که برای هوای نفس خویش و آبادانی دنیایتان خانه اش را آتش زدید و فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفی (ص) و همسر علی را کشتید و از وی به اکراه بیعت گرفتید و طاقی از شوم بختی را برای خود آماده ساختید.

او که برای شما سعادت و نیکبختی را به ارمغان آورد شما با شقاوت، رذالت و سنگدلی خویش جواب محبت او را دادید!

پس وای بر شما که قدرشناسی را با ناسپاسی و عشق را با نفرت پاسخ دادید.

حالا دیگر یتیمان کوفه فهمیده اند که چه کسی که خانه های محقرشان را روشنی می بخشید و با دست خویش لقمه بر دهانشان می گذارد و با آنها همبازی می شد و برایشان پدری می کرد.

زین پس فقرا دریافته اند که چه کسی نیمه شب ها همپای مهتاب بیدار می مانده درهای خانه هایشان را می کوبیده و برایشان طعام می آورده است.

دیگر کاسه کاسه شیر کودکان و نیازمندان دردی از علی برنمی آورد و زخمی را التیام نمی بخشد و نوری را باز نمی گرداند.

پیش از تو کوفه، سجده خونین ندیده بود

ای دوزخیان چه ناهنگام و زود فرزندان فاطمه (ع) را یتیم ساختید، فروغ چراغ امید را در دل های یتیمان خشکاندید و خود دست در دست فرزندانتان گذاشته و نعره های شیطانی سر دادید.

آن لحظه که علی (ع) ندای برآورد که به خدای کعبه که رستگار شدم عرش الهی لرزید و جبرییل مویه کنان ندا در داد که سوگند به خدا، پایه های هدایت ویران شد و نشانه های تقوی از بین رفت و ریسمان محکم از هم گسست و علی مرتضی توسط نگون بخت ترین افراد کشته شد.

بیش از ۲ روز از شکافتن فرق مولا با شمشیر کین می گذرد، امشب شامگاه ۲۰ ماه رمضان است، امشب ماه سقف آسمان را روشن نکرد، جهان تا هفت آسمان عزادار مولایش است، عزادار کسی که دنیا را سه طلاقه کرده بود.

بپوش ای آسمان برتن خود جامعه ماتم که بزرگ مرد تاریخ به زخم زهر نامردان در بستر آرمیده و شفایی برایش نیست.

در ماه نزول قرآن و در قلب ماه آسمانی رمضان چشم های بیدار و بارانی بسیاری در سوگ مولای متقیان اشک غم می بارند و همنوا با فرزندان داغدیده آن شاه مردان ناله و مویه می کنند.

همگان بی قرار و دلتنگ بزرگ مردی هستند که درخشش وجودش از کعبه آغاز شد و در محراب مسجد کوفه ضرب خورده شمشیر زهرآگین نادانی، جهالت و وسوسه های شیطانی ابن ملجم مرادی ملعون شد.

در آستانه دومین شب قدر که قرار است تقدیر یک ساله افراد رقم بخورد، شیعیان بسیاری در فراق مولایشان اشک غم می ریزند و آمده اند تا به واسطه مهربانی و رافت علی (ع) از گناهان خود توبه کرده و تقدیری روشنی را از خداوند علی (ع) دریافت کنند، آنان به این موضوع اعتقاد دارند که علی علیه السلام مقسّم بهشت و دوزخ است.

علی علیه السلام مقسّم بهشت و دوزخ

«حمّوئی» از علمای اهل سنّت، روایت مفصّلی نقل می کند، و در آخر به نقل از ابو سعید خدری می گوید: روز قیامت به دستور پیغمبر اکرم(ص) کلیدهای بهشت و جهنّم به علی علیه السلام تسلیم می شود.

آنگاه علی علیه السلام در حالی که شراره های آتش دوزخ زبانه می کشد و گرمی آن به نهایت رسیده است، آمده کنار دوزخ می ایستد.

جهنّم می گوید: یا علی از پهلوی من کنار برو. نور تو شراره آتش مرا خاموش ساخت. علی (ع) می گوید: آرام باش. این شخص دشمن است او را بگیر! و این شخص دوست من است او را رها کن. در آن روز اطاعتی که دوزخ از علی (ع) می کند از تمامی خلایق بیشتر است. (فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین نویسند ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بی ابی بکر بن محمد بن حمویه بن محمد جوینی معروف به حموئی متوفی به سال ۷۱۲ هجری از اعاظم علماء و محدثان و حفاظ اهل تسنن است.)

تمامی روایت از یک معنی خبر می دهد و آن اینکه امر بهشت و جهنّم به علی علیه السلام واگذار شده است، کسی که او را دوست می دارد در بهشت جایگزین است، و هر کس او را دشمن بدارد، به دوزخ خواهد رفت.

اخباری که در این خصوص رسیده است متواتر و بدیهی است، کسی که دارای چنین مقامی است همیشه با حق می شود و حق نیز با او خواهد بود.

امشب نیز در دومین شب از لیالی قدر، مراسم احیای شب های قدر همچون سال های گذشته با حضور گسترده قشموندان و اجرای برنامه های ویژه در قالب طرح ضیافت الهی در سطح مساجد قشم از جمله مسجدعلی بن ابیطالب (ع)، مسجدامام رضا(ع)، حضرت ابالفضل (ع)، مسجد صاحب الزمان(عج)، مسجد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و مصلی بزرگ امام علی (ع) قشم در حال برگزاری است.

شب قدر شبی است که پیامبر اکرم(ص) و جانشینان بر حق وی، به توبه و استغفار دستور فرمودند، قشموندان در این شب سراسر نور و رحمت پس از تلاوت قرآن و قرائت دعای شریف جوشن کبیر، دعای افتتاح، ابوحمزه ثمالی روح و جان خود را در زلال قدر شستشو می دهند و سپس به سوگواری در عزای شهادت حضرت علی ابن ابیطالب (ع) می پردازند.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

زیباترین و شادترین عکس نوشته های شب یلدا