آیا در ایران پدیده ای به نام ابر تورم ظهور کرده است؟
ابر تورم اصطلاحی برای توصیف افزایش سریع، بیش از حد و خارج از کنترل عمومی قیمت در یک اقتصاد است. در حالی که تورم سرعت افزایش قیمت کالاها و خدمات را اندازهگیری میکند، در ابرتورم، تورم به سرعت در حال افزایش است که معمولاً بیش از ۵۰ درصد در ماه اندازهگیری میشود.
اَبَرتورم یا Hyperinflation تورم بسیار بالا و معمولاً پرشتابی است که به سرعت ارزش واقعی ارز داخلی را بین برده و با افزایش قیمت کالاها باعث میشود افراد جامعه میزان داراییهایشان را به شکل پول محلی به حداقل برسانند. در این شرایط بهطور معمول به سمت نگهداری ارزهای خارجی پایدارتر سوق بیابند. در چنین شرایطی با این حال که سطح عمومی قیمتها بر اساس پول محلی در اقتصاد مواجه با ابرتورم به سرعت افزایش پیدا میکند، قیمت اقلام نسبت به ارزهای خارجی نسبتاً با ثبات باقی میماند.
رشد تورم با این سرعت در هفتههای اخیر که افزایشهای بعدی نسبت به همین افزایشهای اخیر صورت میگیرد و افزایش قیمتها روی یکدیگر تلنبار خواهد شد و با توجه به سیاستهای پولی کشور به نظر میرسد که مجددا تورمهای بالا را تجربه کنیم.
تورم به یک عامل بستگی ندارد و عوامل متعددی در کار هستند، اما موثرترین عاملی که باعث افزایش قیمتها در سه دهه گذشته شده است و محرک اصلی کسری بودجههای دولت و به دنبال آن افزایش پایه پولی و نقدینگی در کشور بوده، افزایش نرخ ارز بوده است.
ابر تورم در زمان آشفتگی شدید و بحران اقتصادی رخ میدهد. بحران (Depression) یک دوره طولانی مدت یک اقتصاد در حال انقباض، به معنای نرخ رشد منفی است. اما رکود (Recession) عموما یک دوره رشد منفی است که بیش از سه ماه یا شش ماه رخ میدهد. از سوی دیگر، بحران میتواند سالها به طول بینجامد و نرخ بالای بیکاری، ورشکستگی شخصی و شرکتی، تولیدات پایینتر و وام یا اعتبار در دسترس کمتر را به همراه داشته باشد. پاسخ به یک بحران، معمولا افزایش عرضه پول توسط بانک مرکزی است. این پول اضافی برای تشویق بانکها به وامدهی به مصرفکنندگان و کسبوکارها با هدف خرج کردن و سرمایه گذاری طراحی شده است.
با این وجود، اگر افزایش عرضه پول پشتیبانی رشد اقتصادی که توسط تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازهگیری میشود را نداشته باشد، نتیجه آن ابرتورم خواهد بود. اگر GDP که خود معیاری برای تولید محصولات و خدمات در یک اقتصاد است رشدی نداشته باشد، کسب و کارها نیز برای افزایش سودآوری و سرپا ماندن مجبور به افزایش قیمتها خواهند شد. از آنجایی هم که مصرفکنندگان پول بیشتری در دست دارند، پول بیشتری پرداخت میکنند که تورم را به همراه دارد. حال با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی، شرکتها قیمتها را بالاتر میبرند، مصرفکنندگان هزینه بیشتری پرداخت میکنند و بانک مرکزی نیز پول بیشتری چاپ میکند که نتیجه همه اینها، یک دور باطل ابر تورم است.
از دست رفتن اعتماد به اقتصاد یا سیستم پولی
در دوران جنگ، ابرتورم عموما زمانی رخ میدهد که اعتماد به ارز کشور و توانایی بانک مرکزی برای حفظ ارزش ارز ملی پس از آن دوران، از بین برود. شرکتهای فروشنده محصولات در داخل و خارج از کشور نیز با افزایش قیمت، به دنبال دریافت بیمه ریسک برای پذیرش ارز مربوطه هستند. نتیجه این اتفاق، افزایش تصاعدی قیمتها یا ابر تورم است.
اگر اداره دولت مناسب نباشد، شهروندان نیز اعتماد خود را به ارزش ارز ملی خود از دست خواهند داد. زمانی که این ارز دارای ارزش کم یا فاقد ارزش باشد، مردم به احتکار محصولات و کالاهای دارای ارزش میپردازند. با افزایش قیمتها، کالاهای اولیه مانند مواد غذایی و سوخت کمیاب شده و قیمتها را به سمت بالا سوق میدهند. در نتیجه، دولت نیز برای ثابت نگه داشتن قیمتها و تامین نقدینگی، مجبور به چاپ بیشتر پول میشود که تنها این مشکل را تشدید خواهد کرد.
اغلب اوقات، این عدم اعتماد و اطمینان، در خروج سرمایه گذاری از کشور در دوران آشفتگی اقتصادی و جنگ پدیدار میشود. در این حالت، به دلیل اینکه سرمایهگذاران سرمایه گذاریهای کشورشان را در ازای سرمایه گذاریهای یک کشور دیگر میفروشند، ارزش ارز ملی نیز کاهش مییابد. در این دوران، بانک مرکزی معمولا کنترلهای سرمایهای را برقرار میکند که موجب ممنوعیت انتقال پول به خارج از کشور میشود.
نمونههای ابر تورم
مثالهای متعددی از هایپر اینفلیشن در تاریخ وجود دارد که در این قسمت، برخی از آنها را بررسی میکنیم. ونزوئلا به عنوان نماد کنونی ابر تورم هنوز با این مشکل، در بالاترین سطح، دست و پنجه نرم میکند.
در مطلبی جداگانه به بررسی بدترین ابرتورمهای تاریخ پرداختیم. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به مطلب زیر مراجعه کنید. با این حال به برخی از آنها در ادامه اشاره مختصری خواهیم داشت.
ابرتورم یوگوسلاوی
یکی از فاجعهبارترین و طولانیترین دوران ابر تروم، در اوایل دهه ۹۰ میلادی در کشور یوگوسلاوی سابق رخ داد. در آستانه انحلال ملی، این کشور تورم سالیانه بالای ۷۶ درصد را تجربه کرده بود. در سال ۱۹۹۱، مشخص شد که رهبر منطقه صربستان در آن زمان به نام اسلوبودان میلوشویچ (Slobodan Milosevic)، با صدور ۱.۴ میلیارد دلار وام به دوستان خود توسط بانک مرکزی، خزانه ملی را غارت کرده است.
این تاراج، بانک مرکزی دولت این کشور را به چاپ بیش از حد پول وادار کرد تا بتواند تعهدات مالی خود را جبران کند. ابرتورم سریعا اقتصاد را در بر گرفت و ثروت باقیمانده را نابود و مردم را به مبادله کالاها وادار کرد. نرخ تورم تقریبا هر روز دو برابر میشد تا اینکه به مقدار غیر قابل وصف ۳۱۳ میلیون درصد در ماه رسید. بانک مرکزی در آخر مجبور شد پول بیشتری چاپ کند تا با فروپاشی اقتصاد، کار دولت ادامه یابد.
دولت یوگوسلاوی سریعا کنترل تولیدات و دستمزدها را در دست گرفت که به کمبود مواد غذایی انجامید. درآمدها بیش از ۵۰ درصد سقوط کردند و تولید متوقف شد. در نهایت، دولت ارز خود را با مارک آلمان جایگزین کرد که باعث کمک به ثبات اقتصادی شد.
ابر تورم زیمباوه
زیمباوه کشوری است که در گذشتهابرتورم (Hyperinflation) پدیدهای است که باعث فروپاشی اقتصاد یک کشور میشود. اما تعریف ابر تورم چیست و کدام شرایط عامل ایجاد آن است؟ Hyperinflationهای قابل توجهی را تجربه کرده است. دلار زیمباوه پس از تعلیق رسمی آن توسط دولت به خاطر ابر تورمهای مکرر، دیگر استفاده نمیشود. یک دهه پیش، در دوران بحران مالی جهانی، زیمباوه دومین ابرتورم خود را در تاریخ ثبت کرد. نرخ تورم در این کشور در نوامبر ۲۰۰۸ به ۷۹,۶۰۰,۰۰۰,۰۰۰ درصد (برابر با نرخ تورم روزانه ۹۸ درصد) رسید.
قیمتها در زیمباوه هر روز تقریبا دو برابر میشد. با نرخ بیکاری بالای ۷۰ درصد، فعالیتهای اقتصادی در این کشور تعطیل شد و اقتصاد داخلی را به اقتصاد تهاتری و پایاپای تبدیل کرد. عامل ابر تورم زیمباوه را به شوکهای اقتصادی متعدد نسبت دادهاند. دولت ملی این کشور عرضه پول را در پاسخ به بدهی ملی رو به افزایش و افت شدید صادرات و خروجی اقتصادی، بیشتر کرد. فساد سیاسی نیز با یک اقتصاد اساسا ضعیف همراه شد.
ابرتورم در زیمباوه از کنترل خارج شد که نتیجه آن، استفاده از یک ارز خارجی (مانند رند آفریقای جنوبی، پولای بوتسوانا، دلار آمریکا و دیگر موارد) بهعنوان واسطی برای تبادل به جای دلار زیمباوه بود.
ابر تورم وحشتناک کنونی ونزوئلا
دولت کنونی به ریاست نیکلاس مادورو، که از سال ۲۰۱۳ عهدهدار این مسئولیت است، در ۲۰۱۶ اعلام وضعیت اضطراری کرد، چرا که در این سال نرخ تورم به ۸۰۰ درصد رسید! از آن زمان تا کنون کشور نام برده در سراشیبی قرار دارد و وضعیتش از بد به فاجعه تبدیل شده است. اکنون این کشور درگیر یک ابرتورم باورنکردنی است.
تا انتهای ۲۰۱۸، نرم تورم در ونزوئلا به حدود ۸۰ هزار درصد رسید. محاسبه نرخ کنونی دشوار است، اما بر اساس شاخصی که وب سایت بلومبرگ بر اساس قیمت یک فنجان قهوه ایجاد کرده، اکنون حدود ۸۸۰ هزار درصد است.
بین ژانویه ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹، قیمت یک فنجان قهوه در ونزوئلا از ۰.۴۵ به ۱,۷۰۰.۰۰ بولیوار رسید که به معنی رشدی حدودا ۳۸۰۰ برابری است! این اتفاق باورنکردنی با ابر تورم امکانپذیر میشود! قیمت کنونی یک فنجان قهوه را در ایران، متوسط ۲۰ هزار تومان (در یک کافه معمولی) در نظر میگیریم. تصور کنید یک سال بعد، این مبلغ از ۲۰ هزار تومان به ۷۶ میلیون تومان برسد!
قیمت قهوه در ونزوئلا
نرخ افزایش قیمت یک فنجان قهوه در ونزوئلا بین ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹
نزدیک به ۳ میلیون نفر، حدود یک دهم کل جمعیت ونزوئلا، از کشور گریختهاند. این بزرگترین تغییر مکان عدهای زیاد در تاریخ آمریکای لاتین محسوب میشود. کمبود همه چیز از جمله مواد غذایی در نتیجه ابرتورم این افراد را به فرار از کشور وادار کرده است.
تا سال ۲۰۱۴، ارزش پول و رونق اقتصادی ونزوئلا به شدت وابسته به صادرات نفت بود. بیش از ۹۰ درصد درآمد صادراتی این کشور از نفت تامین میشد. درآمد حاصل از این صادرات به هوگو چاوز، که بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۳ رئیس جمهور بود، اجازه میداد برای برنامههای اجتماعی مبارزه با فقر و نابرابری بودجه کافی صرف کند. از پرداخت یارانه به افراد دارای درآمد پایین گرفته تا بهبود خدمات درمانی، همه از صادرات نفت بود. بعد از درگیر شدن کشور با ابر تورم، وضعیت تغییر کرد.
ناگهان قیمت جهانی نفت با افت زیادی مواجه شد. در نتیجه تقاضای خارجی برای بولیوار به منظور خرید نفت ونزوئلا سقوط کرد. به عبارتی تقاضای کشورها برای خرید پول ونزوئلا با هدف تهیه کردن نفت از آن، کاهش یافت. با کاهش ارزش بولیوار، هزینه کالاهای وارداتی زیاد شد. این شروع بحران ونزوئلا بود و رفته رفته به ابر تورم کنونی تبدیل شد.
استراتژی رئیس جمهور جدید برای برون رفت از مشکل فاجعهبار بود و بنزین روی آتش شد؛ نیکلاس مادورو تصمیم گرفت پول بیشتری چاپ کند. البته، چنین حرکتی میتواند اقتصاد یک کشور را برای عبور از یک شوک قیمت کوتاه مدت در حرکت نگه دارد، اما برای کشوری که اقتصادش تا ۹۰ درصد وابسته به نفت است، این استراتژی نابودکننده بود.
با ادامه روند کاهشی ارزش نفت بحران این کشور بدتر و تبدیل به فاجعه اقتصادی شد. از طرفی ونزوئلا نیز به خاطر مشکلات داخلی قادر نبود به اندازه قبل نفت استخراج کند. در نتیجه همان میزان فروش با قیمت پایین نیز از دست رفت؛ سرمایه گذاران بینالمللی شروع به جستجو برای منابع دیگر کردند. در نتیجه ارزش بولیوار باز هم کاهش پیدا کرد.
در این شرایط، چاپ پول بیشتر به سادگی مشکل را بدتر میکند. این امر بر عرضه ارز اضافه میکند و ارزش را بیش از پیش کاهش میدهد. نتیجه زیاد شدن قیمت محصولات و سرویسها است. دولت برای جبران این مشکل باز هم پول بیشتری چاپ میکند. به این ترتیب وارد یک چرخه میشویم که در نهایت به ابر تورم منجر خواهد شد.
ابر تورم در یونان
اقتصاد یونان در دوران اشغال توسط کشورهای محور در جنگ جهانی دوم آسیب زیادی دید. پیش از بهار ۱۹۴۱ تحت تأثیر چندین حمله قرار گرفت، تأثیر چندین حمله را در اواخر سال ۱۹۴۰ احساس کرده بود.
اشغالگران مواد خام، دام و غذا را بردند و دولت دست نشانده مجبور شد هزینههای اشغال را به دوش بکشد. کاهش تولیدات کشاورزی منجر به کمبود شدید مواد غذایی در شهرهای اصلی و دورهای به نام قحطی بزرگ شد.
کاهش جمع آوری مالیات به افزایش تورم کمک کرد که در نوامبر ۱۹۴۴ به اوج ۱۳۸۰۰ درصد در ماه رسید. اگرچه افزایش قیمتها به شدت مجارستان یا آلمان پس از جنگ نبود، ولی تلاشهای ثبات یونان برای مدت طولانیتری ادامه یافت. پس از آزادی در اکتبر ۱۹۴۴، دولت سه تلاش در طول هجده ماه قبل از رسیدن به ثبات از طریق اصلاحات مالی انجام داد. وام و ارز جدید.
به هرحال دلایل وقوع ابرتورم در کشورهای مختلف متفاوت بوده است و لذا راهکارهای بکار رفته هم متفاوت بوده است، هرچند مشترکاتی هم داشته اند.
میزان ابرتورم در کشورهایی بعنوان مثال بشرح است:مجارستان ۱۹۴۶، تورم روزانه ۲۰۷ درصد و هر پانزده ساعت قیمتها دوبرابر میشد. زیمبابوه ۲۰۰۸، تورم روزانه ۹۸ درصد و هر بیست و پنج ساعت قیمتها دو برابر میشد. یوگسلاوی ۱۹۹۴، نرخ تورم روزانه ۶۵ درصد و قیمتها هر سی و چهار ساعت دوبرابر میشد. آلمان ۱۹۲۳، نرخ تورم روزانه ۲۱ درصد و قیمتها هر سه و روز هفده ساعت دوبرابر میشد. یونان ۱۹۴۴، نرخ تورم روزانه ۱۸ درصد و قیمتها هر چهار روز و شش ساعت دو برابر میشد.