اسرائیل در سراشیب
گاهی اتفاقاتی در عرصههای ملی و بینالمللی رخ میدهد که هرچند بی جاروجنجال و کم صداست، اما میتواند نقطه عطف بزرگی در تاریخ باشد.
گاهی اتفاقاتی در عرصههای ملی و بینالمللی رخ میدهد که هرچند بی جاروجنجال و کم صداست، اما میتواند نقطه عطف بزرگی در تاریخ باشد. بهزعم نگارنده، حوادث چند روز اخیر در سوریه و سرزمینهای اشغالی، نمونه بارزی ازایندست است. چرا؟ بخوانیم:
اول. در سرزمین های اشغالی چه اتفاقی افتاده؟ خلاصه ماجرا این است: رژیم صهیونیستی باوجود تمام خشونتها و جنایات در تقابل با فلسطینیان، اعراب و اضلاع بیرونی، توانسته بود در درون، نمایشی ظاهری از استقرار مردمسالاری و مشروعیت ساختگی به اجرا بگذارد اما مشابه تمام حکومتهای خشن و ظالم چند دهه گذشته که پس از به خطر افتادن مشروعیت بیرونی، کمکم قافیه را در درون هم میباختند، از داخل با بحران شدید مقبولیت مواجه شده است. اخبار مرتبط با اسرائیل بهشدت در رسانهها مدیریت میشود، اما مشخص است که تقریبا ۱۵ درصد جمعیت یک کشور، اگر در پایتخت تجمع اعتراضی برگزار کنند، مسئله در حد تعویض وزیر جنگ و حتی نخستوزیر نبوده و فراتر از اینهاست. هرچند تجمعات و اعتصاباتی در سرزمینهای اشغالی پیش از این هم وجود داشته، اما اعتراضات چند ماه اخیر در چند دهه گذشته بیسابقه بوده است.
فراموش نکنیم که ساکنین اسرائیل، عمدتا با بحران هویت و مالکیت سرزمینی مواجهاند و پدر یا پدربزرگ بسیاری از آنها، با وعده امنیت و رفاه، مسافران این سرزمیناند و ازاینجهت، چسبندگی چندانی ندارند. حال که دریافتهاند لااقل وعده امنیت سراب بوده و در حوزههای اجتماعی هم با فساد شدید مواجهاند. زمزمههای مهاجرت معکوس هم که خط قرمز بوده، در برخی رسانههای صهیونیستی به گوش می رسد.
دوم. واکنش دولت اسرائیل چه بوده؟ دولت رژیم اشغالگر سعی کرده بحران داخلی خود را با بستهای ترکیبی آرام کند و با فرافکنی، کلید اختلافات داخلی را در خارج بیابد. ازاینروست که حتی یکی از وزرای رژیم، دولت ایران را پشتصحنه اعتراضات در اسرائیل معرفی کرد! حالآنکه جمهوری اسلامی، اساس رژیم صهیونیستی را جعلی میداند و بهواسطه تقابل با یک جریان، در کنار جریان دیگر نمیایستد.
نفرت مردم ایران از اسرائیل هم اگرچه بعد از انقلاب اسلامی تشدید و تقویت شد، اما از دههها پیش وجود داشت، طوری که حتی در اسناد ساواک آمده که ۱۵ سال قبل از سقوط پهلوی، به مداحان و روحانیون پیش از محرم ابلاغ میشده که علیه اسرائیل چیزی نگویند و مردم را بیش از این در مورد مسئله فلسطین نشورانند. خلاصه آنکه رژیم صهیونیستی در چند هفته اخیر، با حمله به مواضع ایران در سوریه، سعی کرد با علم کردن قطب سرسخت مخالفت با اسرائیل یعنی ایران اسلامی، گروههای داخلی خود را حول دشمنی مشترک موقتا متحد کند تا از بحران داخلی بگذرد. رزمندگان غیور ما در نیروهای مسلح نیز تاکنون چند شهید دادهاند که اخبار آن منتشرشده است.
سه. ما باید چه واکنشی داشته باشیم؟ پیشازاین احتمالا همه ما آرزوی محو رژیم اشغالگر قدس از صحنه روزگار را داشتهایم، اما تصویری از فردای سرزمین فلسطین نداشتهایم. مثلا نمیدانستهایم که تکلیف چند میلیون نفر صهیونیست که در فلسطین به دنیا آمدهاند چه خواهد شد؟ حال به نظر می رسد که با دست خدا، نابودی اسرائیل در مسیری پیش میرود که همه مسائل با هم حل شوند. شاید نابودی اسرائیل پیش از ما، به دست خودشان و چیزی از جنس فروپاشی از درون باشد. در این صورت تا آن روز، اغلب صهیونیستها به سرزمینهای اصلی خود بازگشتهاند و اصلا چیزی از اسرائیل نمانده است، یعنی اسرائیل به معنای دقیق کلمه «محو» شده است. باید دانست که اسرائیل امروز، بیش از هر چیز به آنچه مسلمانان و مردم منطقه میخواستهاند نزدیک شده و آن فروریختن از درون است. ازقضا ترکیب فعلی برای ما ترکیب برندهای است یعنی نباید با یک واکنش عجولانه، برای رژیم اشغالگر فرصتی جهت انحراف افکار داخلی خود ایجاد کرد. اما نباید هم کاملا دست از سر این رژیم برداشت، بلکه ضربات متنوع، متکثر و از جهات مختلف، میتواند فرآیند فرسایش و نارضایتی را برای دولت جعلی تسریع کند. مقطع امروز با سالها و حتی ماههای پیش تفاوت کرده است. دیگر نیازی به راه انداختن چرخ نابودی اسرائیل نیست، باید ایستاد و چرخ به راه افتاده را هل داد.
سید محمد بحرینیان