اگزیستانسیالیسم؛ مفهوم، پیشینه و کابرد آن در روان‌درمانی


اگزیستانسیالیسم؛ مفهوم، پیشینه و کابرد آن در روان‌درمانی

اگزیستانسیالیسم (Existentialism) گرایشی فلسفی با محوریت وجود انسانی است که می‌گوید انسان‌ها برای تعیین سمت‌وسوی زندگی خود از اراده آزاد برخوردارند. از نظرگاه این رویکرد فلسفی، مسئولیتِ فردی است که معنا را خلق می‌کند و مداخله قدرت مسلط یا مذهب...

اگزیستانسیالیسم (Existentialism) گرایشی فلسفی با محوریت وجود انسانی است که می‌گوید انسان‌ها برای تعیین سمت‌وسوی زندگی خود از اراده آزاد برخوردارند. از نظرگاه این رویکرد فلسفی، مسئولیتِ فردی است که معنا را خلق می‌کند و مداخله قدرت مسلط یا مذهب در تعیین آنچه مهم، ارزشمند یا اخلاقی خوانده می‌شود، هیچ جایگاهی ندارد. در این مقاله می‌خواهیم از چیستی اگزیستانسیالیسم و و پیشینه آن بگوییم و روش روان‌درمانی مبتنی بر این رویکرد فلسفی را واکاوی کنیم.

اگزیستانسیالیسم چیست؟

متفکران و فیلسوفان اگزیستانسیال بر این باورند که هستی انسان با هستی دیگر پدیده‌ها متفاوت است و هر فرد هستی ویژه خود را دارد. در ادبیات اگزیستانسیالیسم، به این هستی «وجود» می‌گویند. به‌ همین‌ دلیل، برخی در زبان فارسی معادل «وجودگرایی» را برای فلسفه «اگزیستانسیالیسم» به کار می‌برند.

طبق معرفت‌شناسی مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم، هر انسان بر پایه وجود خود تعریف می‌شود و وجود هم چیزی نیست جز معجونی از روابط انسان با همتایان خود و اشیای پیرامونش. بنابراین هر انسانی در قامت وجودی ویژه و منحصربه‌فرد، خود باید دست به گزینش معنی و مفهوم زندگی‌اش بزند و مسئولانه به آن پایبند باشد.

بیت‌پین

بسیاری از فیلسوفان اگزیستانسیال اضطراب را واکاوی کرده‌اند و این حالت روانی غالب بشر را ناشی از مسئولیت فردی برای خلق معنا می‌دانند. بااین‌حال در جهانی که انسان خود با دستان خویش معنا را می‌سازد، خودش هم می‌تواند نتیجه بگیرد که هیچ معنایی در پس زندگی نیست. البته مرز باریکی میان اگزیستانسیالیست و پوچ‌گرایی هست؛ در فلسفه اگزیستانسیالیسم، تلاش انسان برای معنابخشی به زندگی خود متوقف نمی‌شود.

پیشینه‌ اگزیستانسیالیسم

«سورن کی‌یرکگور» (Søren Kierkegaard)، فیلسوف و متفکر دانمارکی، در قرن نوزدهم مبانی فلسفه اگزیستانسیال را تبیین کرد. بسیاری او را پدر اگزیستانسیالیسم می‌خوانند. او منتقد سرسخت مسیحیت و فلسفه دینی بود و به‌جای زیست در محیطی آکنده از مفروضات انتزاعی و غیرواقعی، زندگی در بستر فردیت و واقعیت را می‌ستود.

او معتقد بود که انسان باید خود به زندگی‌اش معنا دهد نه اینکه آن را از دین یا جامعه مطالبه کند. کی‌یرکگور افزون‌ بر تأکید بر مسئولیت انسانی درک و دریافت معنا، روی بررسی برخی از حالات روانی انسان از جمله «اضطراب» متمرکز بود؛ حالتی که از بدو تولد تا لحظه مرگ همراه و هم‌نشین آدمی است و با هر انتخاب یا تلاش برای کشف معنا و ارزش، بیش از پیش وجود انسان را فرا می‌گیرد.

علاوه‌ بر کی‌یرکگور، از فردریش نیچه (Friedrich Nietzche) و فئودور داستایوسکی نیز به‌عنوان پیشگامان فلسفه اگزیستانسیالیسم یاد می‌شود. این دو مقالات مفصلی درباره چگونگی خلق هویت فردی برای معنابخشی به وجود نوشته‌اند. یکی از دلایل اصلی بروز اضطراب در نوع بشر،‌ ناتوانی در یافتن یا حتی بافتن معنا برای زندگی بوده است؛ رخدادی که در ادبیات علوم انسانی با عنوان «بحران وجودی»‌ از آن یاد می‌شود.

طی قرن نوزدهم، نمایشنامه‌نویسانِ معتقد به اگزیستانسیالیسم با توسل به ایما و استعاره، آثار متعددی را با محوریت اهمیت وجود و نقش انسان در یافتن معنای زندگی خود خلق کردند.

روان‌درمانی مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم چیست؟

اوتو رنک (Otto Rank)، روان‌درمانگر آلمانی، روش روان‌درمانی مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم یا اگزیستانسیال‌تراپی (Existential Therapy) را ابداع کرد. او در این روش به‌جای تکیه بر تجربیات خودآگاه یا ناخودآگاه گذشته، بر احساسات و افکار افراد در زمان حال متمرکز شد. او معتقد بود که انسان برای غلبه بر اختلالات روانی باید نخست روش‌های اثربخش‌تری برای تفکر و اقدام بیاموزد و به‌ کار گیرد.

روان‌درمانی مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم بر این اصول استوار است:

  • هر انسانی قادر به دستیابی به خودآگاهی است.
  • هر انسانی از اراده‌‌ آزاد برخوردار است و خود باید مسئولیت انتخاب‌های آزاداش را به دوش بکشد.
  • هر انسانی موجودی منحصربه‌فرد است و تنها از طریق روابط بین‌فردی با دیگران ادراک می‌شود.
  • معنا دائما در حال تغییر است و هیچ‌کس نمی‌تواند معنا را در زندگی خود کاملا فهم و درک کند.
  • هر انسانی چه بخواهد و چه نخواهد، حالت روانی اضطراب را در قالب بخشی از سیر رشد خود تجربه می‌کند.
  • مرگ اجتناب‌ناپذیر است و همین واقعیت به زندگی معنا می‌بخشد.

روان‌کاوانی که درمان مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم را تجویز می‌کنند، معتقدند که اضطراب به‌عنوان فراگیرترین اختلال روانی، از ۲ عامل بنیادی نشئت می‌گیرد:

  1. اطمینان‌نداشتن در خصوص ماهیت متغیر معنای زندگی؛
  2. بلاتکلیفی و اطمینان‌نداشتن در خصوص ماهیت وجود در جهان‌های فکری و فیزیکی.
با توجه به این تعاریف، جهان مشتمل بر هر آن چیزی است که در رابطه فرد با خویش و دیگر همتایانش شکل می‌گیرد.

روان‌کاو اگزیستانسیال چه‌کار می‌کند؟

وجودگرایی در اگزیستانسیالیسم

روانکاو اگزیستانسیال به درمان‌جویان و مراجعان خود کمک می‌کند که با اضطراب ناشی از هرآنچه به وجودشان مربوط است، مقابله کنند؛ از اضطراب و ترس ناشی از مرگ گرفته تا ترس از تنهایی، هراس از انتخاب نادرست و حتی ترس از تجربه زندگی فاقد معنا. روبه‌روشدن انسان با این ترس‌ها به روان‌پریشی هرچند موقت او می‌انجامد.

روان‌کاو اگزیستانسیال به درمان‌‌جویان خود کمک می‌کند که بیش از همه روی «مسئولیت‌پذیری خود برای تصمیم‌گیری» تمرکز کنند. علاوه‌ بر این، درمانگر تلاش می‌کند تا درمان‌جو تصویر روشنی از چرایی تصمیم‌هایش به دست آورد و تصمیم‌های آتی‌اش را بر پایه معنایی بگیرد که برای خویش یافته است.

آیا روان‌درمانی مبتنی‌ بر اگزیستانسیالیسم مؤثر است؟

ویکتور فرانکل (Viktor Frankl)، روان‌پزشک اتریشی، با واکاوی بیماران دچار اعتیاد به مواد مخدر دریافت که مصرف مواد محرک و مخدر ممکن است شیوه‌ای برای مقابله با بی‌معنایی ادارک‌شده در زندگی فرد معتاد باشد.

بر اساس تحقیقات و یافته‌های بالینی، روان‌درمانی مبتنی‌ بر وجودگرایی یا همان اگزیستانسیالیسم باعث تخفیف علائم اختلال روانی می‌شود. بااین‌حال، شواهد چندانی دال بر تأثیر آن بر حس افراد از ارتقای «به‌زیستی» (Well-Being) و آسایش آنها در دست نیست.

البته درمانگرانی که روش اگزیستانسیال‌تراپی را به کار می‌گیرند، مدعی‌اند که روش‌های ارزیابی مبتنی‌ بر شواهد مستلزم اعمال شرایط درمانی ویژه‌ای است که در این شیوه اجراپذیر نیست. آنها می‌گویند عناصر سازنده درمان مبتنی‌ بر وجودگرایی از جمله تمرکز بر رابطه درمانی و یافتن معنا به‌قدری نامشهود‌ند که شناسایی و اندازه‌گیری آنها در محیطی پژوهشی بسیار دشوار است.

مشکلات و محدودیت‌های درمان مبتنی‌ بر وجودگرایی

پیش‌تر گفتیم که شواهد کافی برای اثبات اثربخشی درمان‌ مبتنی بر اگزیستانسیالیسم در دست نیست. دشواری بررسی تجربی این روش نیز باعث شده است که به‌سختی بتوان کارآمدی آن را در محافل دانشگاهی اثبات کرد.

بنابراین گرچه این شیوه درمانی طرف‌داران بسیاری دارد، کارشناسان پرشماری هم این روش را به‌دلیل اتخاذ رویکردها و اهداف مبهم به باد انتقاد گرفته‌اند.

اگزیستانسیالیسم در تعلیم و تربیت

برخی از کارشناسان فعال در حوزه تعلیم و تربیت بر این باورند که ترویج آموزه‌های اگزیستانسیالیسم کارآمدی آموزش و یادگیری را افزایش می‌دهد.

مثلا آموزگاری که ایمان دارد مشغول کار ارزشمندی است، در مقایسه با دیگر همتای خود که صرفا برای گذران زندگی به تدریس اشتغال دارد، می‌تواند در انتقال مفاهیم به دانش‌آموزان خود موفق‌تر باشد. این گروه از معلمان پرشورتر در کلاس درس حاضر می‌شوند و با شوق و انرژی بیشتری مشغول به آموزش می‌شوند.

بااین‌حال، اگزیستانسیالیسم نیز همچون دیگر باورها یا گرایش‌های فکری و فلسفی منتقدان خود را دارد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ترویج این رویکرد فلسفی در مدارس و دانشگاه‌ها بی‌فایده است و اثربخشی آن با شک و تردید همراه است.

سخن پایانی

اگزیستانسیالیسم به زبان ساده انسان را در درک هستی خود به‌عنوان وجودی منحصربه‌فرد در ارتباط با خود، دیگران و دنیای پیرامون یاری می‌کند. این روش فلسفی محدودیت‌های خاص خود را دارد، اما نمی‌توان به‌سادگی نقش آن در کمک به افراد برای معنابخشی به زندگی و یافتن نظام ارزشی یکتای خود را نادیده گرفت.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران