داستان واقعی گربه ای که گم شد و با بدهی برگشت!

بیایید از همان ابتدای داستان شروع کنیم. یک مرد جوان به گربه محبوبش اجازه داد تا از آزادی لذت ببرد. همه ساکنان محله این دوست کوچک پشمالو را می شناختند و دوست داشتند. مرد مطمئن بود که حیوان خانگی اش در خطر نیست.به عنوان یک قاعده، گربه عصر به خانه برمی گشت، بنابراین صاحبش واقعاً نگران شد که گربه یک روز به خانه نیامد. آن مرد تمام محله را در جستجوی حیوان خانگی خود گشت، اما گربه هیچ جا پیدا نشد. مالک با همسایگانش صحبت کرد، اما هیچ یک از آنها چیزی ندیده و نشنیده بودند.

این معما 3 روز بعد حل شد، زمانی که دوست پشمالوی او به خانه بازگشت، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. خوشحال به نظر می رسید و بدیهی است که به او خوش گذشته بود. صاحبش سعی نکرد خوشحالی خود را از بازگشت دوستش پنهان کند، اما وقتی متوجه یک یادداشت روی گردن گربه شد، خوشحالی او جای حس دیگری را گرفت.

این یادداشت توسط زنی به نام می نوشته شده بود که در بازار ماهی می‌فروخت، و این چیزی است که در آن نوشته شده است: گربه شما مدام به ماهی خال خالی‌ غرفه من چشم دوخته بود، بنابراین من به او 3 عدد دادم. عمه می در کوچه شماره 2. یاد داشت شماره تلفن هم داشت. مرد جوان بدهی اش را به زن برای ماهی که به حیوان داده بود پرداخت. او سپس این داستان را با همسایگان خود و همچنین شبکه های مجازی به اشتراک گذاشت. او عکس‌های گربه‌اش را اینگونه شرح داد: «۳ روز رفت و با بدهی برگشت. این زیبا نیست؟» شما بودی چیکار میکردی؟