تأملی بر سناریوی آمریکایی در غزه
خلق دوگانههای کاذب در برهههای حساس زمانی و مکانی یکی از نخنماترین تاکتیکهایی است که بازیگران غربی در تاریخ روابط بینالملل از آن بهره میگیرند. این سناریوی آمریکایی-صهیونیستی از ابتدا محکوم به شکست بوده است و در آینده نیز راه بهجایی نخواهد برد.
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها نام بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بیش از پیش در رسانه های آمریکایی و اروپایی به عنوان دو سیاستمدار تندرو در اراضی اشغالی مطرح می شود. صورت مسئله از این قرار است، آمریکا از سخنان دو وزیر صهیونیست درباره آینده ساکنان فلسطینی نوار غزه به شدت انتقاد دارد. متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا سخنان اسموتریچ و بن گویر درباره کوچ اجباری فلسطینیان از غزه را تحریککننده و غیرمسئولانه خواند.
این مقام آمریکایی مدعی شد: آمریکا به وضوح تأکید کرده غزه سرزمین فلسطینی است، فلسطینی باقی خواهد ماند و در آینده در اختیار حماس نخواهد بود تا هیچ گروهی رژیم صهیونیستی را تهدید نکند.
در عین محکوم بودن مطلق مواضع اسموتریچ و بن گویر، مواضع کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا در زمینه ترسیم «غزه منهای حماس» نیز به شدت محکوم است
این آدرس غلط در حالی از سوی کاخ سفید مخابره می شود که از ابتدای جنگ غزه تاکنون مدیریت میدانی نسل کشی فلسطینیان برعهده سنتکام و پنتاگون بوده است و مواضع مقام های ارشد رژیم صهیونیستی در هماهنگی مطلق با واشنگتن طرح می شود. اسموتریچ و بن گویر نیز دو قطعه پازل آمریکایی خلق شده در قبال جنگ غزه به شمار می روند و نباید آنها را تافته ای جدابافته از مقام های کاخ سفید قلمداد کرد.
یکی از اهداف اصلی مقام هاس آمریکایی از محکوم کردن رسمی مواضع بن گویرو اسموتریچ، خلق دوگانه بد و بدتر درقبال مناقشه فلسطین است. همچنین مقام های آمریکایی درصدد ترسیم قدر متیقن ادعایی و البته با عنوان حضور نداشتن حماس در غزه هستند.
واقعیت این است، در عین محکوم بودن مطلق مواضع اسموتریچ و بن گویر، مواضع کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا در زمینه ترسیم «غزه منهای حماس» نیز به شدت محکوم است و در تعارض مطلق با واقعیت های جاری در میدان و فرامتن جنگ غزه قرار دارد. آینده غزه را اسموتریچ، بن گویر، جو بایدن و آنتونی بلینکن ترسیم نمی کنند.
نباید فراموش کرد، زوج بایدن و نتانیاهو به عنوان بانی و عامل نسل کشی فلسطینیان در نوار غزه بازنده اصلی این جنگ به شمار می آیند و بازخواست و مجازات آنها مطالبه اصلی افکار عمومی دنیاست.
خلق دوگانه های کاذب در برهه های حساس زمانی و مکانی یکی از نخ نماترین تاکتیک هایی است که بازیگران غربی در تاریخ روابط بین الملل از آن بهره می گیرند؛ جایی که آنها القاگر وجود گزینه های بدتر مقابل گزینه های بد می شوند و سپس افکار عمومی دنیا را به سوی انتخاب اجباری گزینه بد سوق می دهند.
این قاعده در قبال جنگ غزه و مواضع اخبر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز صادق است. وی از سویی ظاهراً بن گویرو اسموتریچ را محکوم می کند و از سوی دیگر گزاره ای دروغین و جعلی جایگزین راهکار ناممکن و وقیحانه وزیران کابینه رژیم صهیونیستی می کند.
این سناریوی آمریکایی-صهیونیستی از ابتدا محکوم به شکست بوده است و در آینده نیز راه به جایی نخواهد برد. موضوع مهم اصرار بر گفتمان مقاومت و متعلقات آن تا رسیدن به نقطه پیروزی نهایی بر دشمن صهیونستی است.